جناب آقای علی ابراهیم پور زادروزتان خجسته باد
توی این هیاهوی درس و انتخاب رشته و شغل و زندگی و خانواده و آینده و ..... گاهی اوقات یادمون میره که خیلی از نعمت ها و مواهبی که توی زندگیمون استفاده میکنیم مرهون زحمات افراد دیگه ای هم هست افرادی که بی هیچ منتی حتی بدون اینکه به رومون بیارن بخشی از پیشرفت ما رو تو زندگی رقم می زنن قشری از اون آدما اونقدر کارشون مقدسه که در قبالش هیچ پاداشی برای اونها با هم ردیفی با مقام پیام آوران الهی برابری نمی کنه
به راستی که نام زیبای استاد برازنده ی این فرشته های خوب خداست
ضمن عرض ارادت به همه ی اون کسانی که توی زندگی ذره ای از دانش و آگاهی خودشون ارزانی فهم ما می کنند غزلی رو تقدیم لطف و مهربونیشون میکنم:
از یک کلام جان فزاصد مرده احیا می کنی @ هنگام تعلیم سخن کار مسیحا می کنی
هردم که می گویی سخن جان میدهی مارا به تن @درجان دمیدن در بدن اعجاز عیسی میکنی
با دانش خود هر زمان بخشی حیات جاودان @ خضری وآب زندگی در ساغر ما میکنی
جویند ی یابنده ای درکشف استعداد ها @ هر گوهر نایاب را با شوق پیدا میکنی
بس قوّه ها آید به فعل از قدرت گفتار تو @ هر غنجه ی نشکفته را چون گل شکوفا می کنی
انسان انسان پروری گر درحقیقت بنگری @ درنقش شاگردان خود ،خود را تماشا می کنی
در پرتو خود ساختی از ذره ها خورشید ها @ هر روز خورشید دگر تقدیم دنیا می کنی



قانون پنجم
قانون سحرخیزی
از سحرخیزی طبیعت پیام بگیریم:
هیچ خروسی نیست که تا 8-9 صبح بخوابد و یا اینکه به بهانه ی اینکه امروز جمعه است ،بیشتر بخوابد.
این سحرخیزی و این آوای طبیعت حتما پیامی دارد . شهودی زندگی کردن طبیعت همین است. به طبیعت نگاه کنید و بر اساس آنچه از طبیعت الهام می گیرید و بر اساس آنچه شهودتان می گوید زندگی کنید.
اتفاقا روز جمعه ، روز خلاء است. روز خلاء روز خلوت و ارتباط با خدا و پرداختن به خود است. روز برنامه ریزی و نظم ایجاد کردن در کارهای هفته ی آینده است. روز محاسبه کارهای مهم و تصمیمات مهم است.
اتفاقا روز جمعه روزی است که باید زودتر برخاست. اگرچه روزی است که به نسبت سایر روزها از آرامش و تفریح بیشتری برخوردارید اما روز ارتباط بیشتر با خالق هستی نیز هست.

ثابت شده است که فتوسنتز گیاهان با سپیده دم شروع می شود و گیاه چرخه نوری خود را آغاز می کند.
صادقانه از خود بپرسید: فتوسنتز شما از چه ساعتی در صبح شروع می شود؟
در نهج الفصاحه ی پیامبر(ص) 5 حدیث درباره سحرخیزی آمده است که در اینجا اشاره ای به برخی از آنها می کنیم:
حدیث(376) : در طلب علم زودخیز باشید زیرا سحرخیزی مایه ی برکت و کامیابی است.
حدیث(463) : خواب صبحگاهی مانع قسمتی از روزی می شود.
حدیث(1578) : صبح زود در طلب روزی و حاجت های خود بروید زیرا سحرخیزی مایه ی برکت و رستگاری است.
*حالا از یک دیدگاه دیگر به سحرخیزی نگاه می کنیم:
از زمان مغرب یعنی زمانی که آفتاب غروب می کند و شب فرا می رسد انرژی کیهانی بیشتر می شود. این ثابت شده است. انرژی هستی افزون می شود و طبیعت بسیار آرام می گیرد و ما هم باید آرام بگیریم. چنانچه در قرآن آمده است: «ما شب را مایه ی آرامش شما قرار دادیم.»
به همین خاطر است که شب، هنگامی که انرژی هستی سرشار است ، خواب به شما آرامش بیشتری می دهد. هر چقدر هم که روز بخوابید، جای خواب شب را برای شما نمی گیرد. خودتان اعتراف می کنید که هرگز خواب روز، خواب شب نمی شود.
در شب، همه ی عوامل انرژی بخش وجود دارد. در شب، آرامش هستی بیشتر است. تاریک و خلوت و ساکت و البته انرژِی در اوج خود می باشد.
این خوابیدن در اوج انرژی ، موجب شارژ عصبی و مغناطیسی ما می شود. این روند افزایش انرژی کائنات از اذان مغرب شروع می شود و تا اذان صبح ادامه می یابد . به طوری که هنگام اذان صبح انرژی هستی به اوج خود می رسد و از اذان صبح تا اذان مغرب ، به تدریج از انرژی کاسته می شود.
پس اوج انرژی های هستی در لحظات پیش از طلوع است . اذان صبح تا طلوع آفتاب بهترین و مناسب ترین زمان از دیدگاه انرژی هستی و کیهانی است و انرژی جذاب هستی آماده ی جذب و خلق و ایجاد خواسته ها و نیات پاک درونی شماست.
حدیث داریم که : هیچ کدام از نمازهای روزانه تان به اندازه نماز صبح مؤثر نیست.
حدیث دیگری داریم : هر گاه از خداوند چیزی خواستید ، صبح زود مطرح کنید . از اذان صبح تا طلوع آفتاب دو فرشته ندا در می دهند که آیا حاجتمندی هست تا ما حاجتش را روا داریم؟
و حدیث دیگری از پیامبر اکرم(ص) داریم که : صبح زود بیدار شوید که از گشتن روی زمین و تحصیل معاش مؤثرتر است.
آنچه مهم است این است که به هیچ عنوان این سپیده دم را که انرژی هستی در اوج خود است را نخوابید و از دست ندهید. عاقلانه نیست ساعتی را که روزی خداوند به بندگان تقسیم می شود ، ما به واسطه ی خوابیدن ، خود را از دریافت روزی محروم کنیم.
ضرب المثل "سحرخیز باش تا کامروا شوی" را به خاطر بسپارید و از همین امروز تصمیم بگیرید که سحرخیز باشید.
حدیثی داریم که : صبحانه را زود بخورید تا عمرتان زیاد شود.
اگر از دیدگاه انرژی بررسی کنیم می بینیم که هنگامی که صبحانه را زود می خورید ، چون انرژی در اوج است ، بدن بسیار سریع تر و مؤثرتر و آسان تر به هضم و جذب آن مشغول می شود. دیر خوردن صبحانه باعث می شود بدن با تقلا و زحمت بیشتر به هضم غذا مشغول شود و صد البته این تقلای بیشتر، فرسودگی بیشتر را سبب شده و با این افت انرژی ، سلامت و تندرستی کم می شود.
بیدار و پر سپاس و دعا باشید و سپیده را تا طلوع در محضر الهی حاضر باشید که سحرخیزی ، قانون طبیعت و سنت زیبای الهی است.
قانون ششم
قانون پاکی
پاکی اساس جذب همه ی موهبت هاست. موهبت ها همیشه جذب پاکی می شوند و به نسبت پاکی که در خود ایجاد می کنید لایق جذب موهبت ها می شوید.
موهبت ها هرگز به سوی آلودگی ها کشیده نمی شوند. آلودگی ، محرومیت است.
به طبیعت نگاه کنید، سرشار از پاکی است. برگ درخت ها که کثیف و غبار آلود می شود، باران می آید. باران آلودگی ها را می شوید. نور خورشید آب روی برگ ها را خشک می کند و برگ های درختان پاکیزه می ماند.
طبیعت مدام خود را پاکیزه می کند و آلودگی ها را از خود دور می کند. هیچ گربه ای نیست که بعد از خوردن غذا ، دست و روی خودش را لیس نزند و به شیوه خود، خودش را پاک نکند. هیچ مرغی نیست که بعد از دانه خوردن ، نوک خود را به زمین نزند و آن را پاک نکند.
از پیامبر اکرم(ص) حدیث داریم که شستن دست ها قبل و بعد از غذا روزی را زیاد می کند.
حدیث داریم در هر خانه ای که عنکبوت باشد فقر نیز هست. عنکبوت نماد آلودگی است و آلودگی مانع جذب مواهب.

همچنین حدیث داریم که : آب و جارو کردن جلوی خانه روزی را زیاد می کند.
و یا اینکه: ماندن خاکروبه در خانه و نشستن ظرف های کثیف شب و باقی ماندن آنها تا صبح ، مانع استجابت دعا و جذب موهبت ها می شود.
افراد دارای تیپ شخصیتی B، با مسایل و اتفاقات راحتتر برخورد میکنند و کنار میآیند و نسبت به محرکهای محیطی، حساسیت کمتری از خود نشان میدهند. این افراد معمولا به همان سطحی از کارایی و رشد که رسیدهاند، قناعت میکنند استرس بد چیست؟
هر وقت پاسخ هورمونی بدن به محرکهای بیرونی که باعث ترشحشان میشوند، بیش از حد باشد یا اینکه با محرکهای ساده و پیشپا افتادهتری، این هورمونها ترشح شوند، آن وقت است که استرس بیش از حد (و به تدریج، اضطراب) و یا استرس نابجا ایجاد میشود. آنچه در موفقیت فردی و اجتماعی انسان دخیل است، آن است که شرایطی را که او را دچار استرس بد و نامطلوب میکند، بشناسد و مهارتهایی را کسب نماید که بتواند استرس بد را به تدریج به استرس خوب تبدیل کند. بهتر است با ذکر مثالهایی سعی کنیم مواردی را که استرس باعث ایجاد مشکل در سر راه موفقیت فرد میشود، بهتر بشناسیم. استرس بیش از حد، موقع رفتن به مدرسه، استرس بیش از حد، موقع سخنرانی در یک جمع، استرس بیش از حد، موقع کنکور یا امتحانات بزرگ، استرس بیش از حد، موقع آمدن مهمان و یا رفتن به مهمانی، استرس بیش از حد، موقع رانندگی یا امتحان رانندگی.
اما چگونه باید این موارد را شناخت؟ لازم است که همواره توجه خودمان به این «بیش از حد» بودنها باشد و یا اگر اطرافیان متوجه آن شدند، از آنها بخواهیم نظرشان را به ما منتقل کنند. با توجه به میزان استرسی که در حالت طبیعی به افراد وارد میشود، آدمها به صورت کلی به دو تیپ شخصیتی زیر تقسیمبندی میشوند:
• تیپ شخصیتی A
: این گروه افرادی هستند منظمتر، جدیتر، پرتلاشتر و حساستر به انجام کارها و امور محوله به آنها و مسایل شخصی و کاریشان. (اصطلاحا جوشیاند!)عموما در رسیدن به اهدافی که برایشان مهم است و برای دستیابی به موفقیتهای بالاتر تلاش بیشتری انجام میدهند و آمادگی بالاتری از خود نشان میدهند. اما از آن طرف، احتمال ایجاد اضطراب و استرس بیش از حد هم در آنها بیشتر است.
• تیپ شخصیتی B: این گروه افرادی هستند آرامتر، راحتتر و با حساسیت کمتر به انجام کارها و امور محوله به آنها و مسایل شخصی و کاریشان. (اصطلاحا خونسردند!) افراد دارای تیپ شخصیتی B، با مسایل و اتفاقات راحتتر برخورد میکنند و کنار میآیند و نسبت به محرکهای محیطی، حساسیت کمتری از خود نشان میدهند. این افراد معمولا به همان سطحی از کارایی و رشد که رسیدهاند، قناعت میکنند و کمتر پیش میآید که به دنبال ارتقای ناگهانی و حرکت به سمت پلههای دستنیافتنیتر باشند.
چگونه استرس بد را به خوب تبدیل کنیم؟
برای دستیابی به موفقیتهای بیشتر، فرد لازم است هم استرس از نوع خوب را داشته باشد و هم مهارتهایی را یاد بگیرد که استرس بد را به استرس خوب تبدیل کند.
• مواجهه و تمرین: یکی از رایجترین راههای غلبه بر استرس بد، مواجهه با شرایطی است که فرد را دچار استرس میکند؛ یعنی «دل به دریا زدن» و «تمرین» برای مواجهه با شرایط بد، باعث میشود که فرد در دفعات بعدی، دچار استرس کمتری شود.
• آشنایی با روشهای آسودهسازی: خوشبختانه امروزه روشهای گوناگونی برای مقابله با استرس از طریق آسودهسازی یا ریلکسیشن در دسترس است و آموزش داده میشود. این روشها به افراد کمک میکنند تا در شرایط استرسزا بتوانند خود را آرام کنند و پاسخ غیرطبیعی بدن را به حالت طبیعی درآورند.
یکی از رایجترین راههای غلبه بر استرس بد، مواجهه با شرایطی است که فرد را دچار استرس میکند؛ یعنی «دل به دریا زدن» و «تمرین» برای مواجهه با شرایط بد.
• استفاده یا کمک گرفتن از یک راهنما: در بعضی گروههای سنی که فرد خودش متوجه حالت غیرطبیعی هست، میتواند از والدین، خواهر یا برادر، معلم یا استاد، دوستان و آشنایان مورد اعتماد بخواهد تا نشانههای غیرطبیعی استرس را در وجود او شناسایی کنند.
• دسترسی به خوردنیهای شیرین: همراه داشتن آبنبات یا شکلات در مواقع استرس کمک میکند تا بتوان با سرعت بیشتری، قند مورد نیاز برای سوخت و ساز اعضای حیاتی بدن مثل مغز را که نیازمند تمرکز و فعالیت صحیح و دقیق است، فراهم کرد.
• مطالعه: مطالعه، چه درباره روشهای کنترل استرس و چه درباره هر چیز دیگر، روشی است که علاوه بر کاهش استرس، به تقویت تمرکز در شرایط استرس کمک میکند. ضمن آنکه به یادگیری هم کمک میکند.
• ورزش و فعالیت بدنی: از روشهای شناختهشده کاهش استرس بد و افزایش استرس خوب، ورزش و فعالیت جسمانی است.
• مشاوره: مشاوره با فرد دانا، آگاه یا یک روانشناس و روانپزشک، در تقویت استرس خوب بسیار کمک کننده خواهد بود.
• شرکت در فعالیتهای اجتماعی: شرکت در این فعالیتها، علاوه بر اینکه مهارتهای کار گروهی را در افراد افزایش میدهد، به آنها کمک میکند تا در شرایط بروز مشکلات بتوانند تصمیمگیری منطقیتر و بهتری داشته باشند و به تدریج یاد بگیرند که چگونه با مسایلی که آنها را دچار استرس میکند، کنار بیایند.
دکتر علیرضا احمدوند/ سلامت- با تلخیص
تبیان
ادامه مطلب .....
خانمی وارد داروخانه می شه و به دکتر داروساز میگه که به سیانور احتیاج داره! داروسازه میگه واسه چی سیانور میخوای؟ خانمه توضیح می ده که لازمه شوهرش را مسموم کنه. چشمهای داروسازه چهارتا می شه و میگه: خدا رحم کنه، خانوم من نمیتونم به شما سیانور بدم که برید و شوهرتان را بکُشید! این بر خلاف قوانینه! من مجوز کارم را از دست خواهم داد.. هر دوی ما را زندانی خواهند کرد و دیگه بدتر از این نمی شه! نه خانوم، نـــه! شما حق ندارید سیانور داشته باشید و حداقل من به شما سیانور نخواهم داد. بعد از این حرف خانمه دستش رو می بره داخل کیفش و از اون یه عکس میاره بیرون؛ عکسی که در اون شوهرش و زن داروسازه توی یه رستوران داشتند شام میخوردند. داروسازه به عکسه نگاه می کنه و می گه: چرا به من نگفته بودید که نسخه دارید؟!

نتیجهی اخلاقی: وقتی به داروخانه میروید، اول نسخهی خود را نشان بدهید
برای سنجش مرحله ای اخلاق کلبرگ مثل پیازه کلبرگ داستانهای که به آنها داستانهای مربوط به ترید اخلاقی یا معماهای اخلاقی نام داده است به شخص مورد نظر ارائه می کند واز آنها می خواهد در مورد محتوای داستانها به قضاوت بنشینند سپس بر اساس پاسخ های داده شده مرحله اخلاقی شخص مشخص میشه یک داستان از کلبرگ و چند نمونه پاسخ از دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی:َ
در اروپا زنی مبتلا به نوعی خاص از سرطان در حال مرگ بود.تنها یک دارو وجود داشت که پزشکان فکر می کردند ممکن است اورا نجات دهد .این دارو نوعی رادیوم بود که دارو سازی اخیرن موفق به کشف آن شده بود ساختن داروی مزبور گران تمام می شد و درعین حال دارو ساز ده برابر قیمت تمام شده آن را مطالبه می کرد..یعنی در حالی کهتهیه دارو برای او 200دلار تمام می شد وی برای آن2000دلار طلب می کرد.شوهر زن بیمار به نام هانس به هرکی که می شناخت رجوع کرد تا پول قرض کند اما فقط توانست در حدود 1000 دلارجمع آوری کند که نیمی از بهای دارو بود .هانس به دارو فروش مراجع کردو گفت که همسرش در حال مرگ است و از او خواهش کرد یا دارو را ارزانتر بفروشد ویا بپذیرد که بقیه بهای دارو را بعدا دریافت کند.اما دارو فروش گفت نه من دارو را کشف کرده ام وخیال دارم که از آن پول حسابی به دست آورم .بنابر این هانس نیز که ار همه جا نا امید شده بود نیمه شب به طور غیر قانونی وارد دارو خانه شد و دارو را برای همسرش دزدید.
.آیا شوهر زن باید این کار را می کرد یا نه؟چرا2.آیا وی باید به خاطر این عمل مجازات شود یانه؟چرا
کمی فکر کنید بعد جواب خودتون رو با جواب 3تا از دانشجویان دانشگاه علامه مقایسه کنید ته ببینید در کدام سطح اخلاقی کلبرگ جا می گیرید.
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
پاسخ یک مرد دانشجوی 27ساله:
1.خیر زیرا احتمال اینکه دارو برای زنش موثر می افتاد قطعی نبود و پزشکان بدون آزمایش قلبی امکان موثر بودن دارو را برای درمان بیمار حدس می زدند.علاوه بر این کار این مرد دزدی بوده و این عمل غیر قانونی است.
2.بلی باید مجازات شود.زیرا عمل او غیر اخلاقی و غیر قانونی بوده گرچه برای نجات جان همسشرش صورت گرفته.
چنانچه می بینیم این پاسخ دهنده بر لزوم اجرای بدون چون وچرای قانون تاکید می کند و در نظر نمی گیرد که قانون در چنین مواردی باید انعطاف پذیر بوده و مشکلات انحصاری فرد را مورد نظر قرار دهد.بنابر این می توان گفت که این پاسخ دهنده در سلسله مراتب رشد اخلاقی در مرحله 4 قرار می گیرد.
پاسخ یک دانشجوی مرد23ساله:
1.بله او می بایست اینکار را بکند زیرا نجات جان همسرش داری ارزشی بالاتر از تمام ارزشها بود.در ضمن او به تمام اقدامات قانونی که امکان داشت از آن طریق دارو را به دست آورد دست زد و با توجه به عدم موقعیت این اقدامات بود که ناچار شد ارزشهای اخلاقی جامعه را نقض کند.
2.بله.او باید تنبیه شود.چون مقرارت را که اجرای اخلاق را به طور صحیح ضمانت می کند زیر پاگذاشته است.
در اینجا مشاهد می شود که پاسخ دهنده بازم به اجرای قانون و رعایت آن تاکید می ورزد اما نه به این خاطر که قانون قانون است بلکه به این خاطر که قانون را ضمانت اجرایی برای انجام رفتارهای اخلاقی می شمارد و در عین حال به چاره نداشتن و تعدیل شدت جرم او اعتراف دارد بنابر این این پاسخ دهنده در مرحله 5رشد اخلاق قرار دارد.ة
پاسخ یک دانشجوی زن 27ساله:
1.بله.شوهر باید اینکار را میرکرد و جز این چاره ای نداشت.زیرا در این موقعیت جان همسر او ارزش واهمیت بیشتری دارد تا زشتی عمل به اصطلاح دزدی که انجام داده است.
2.خیر.در اینجا شو هر نیست که باید مجازات شود بلکه شرایط اجتماعی که در آن جامعه باعث دزدی شده باید مورد محاکمه قرار گیرد.
در اینجا چنان کخ می بینیم به جان یک انسان و به حقوق انسانی فردی به نام همسر زن ارزش و اهمیت بیشتری دارد تا رعایت قانون و مقرارات اجتماعی بنابر این پاسخ دهنده مزبور در مرحله 6 رشد اخلاق قرار دارد.
حالا شش مرحله رشد اخلاق از نظر کلبرگ به طور خلاصه:
1.اجتناب از تنبیه و اطاعت محض 4تا10سالگی
2.مرحله نفع پرستی و لذت طلبی وسیله ای10تا13سالگی
3.مرحله گرایش به پسر خوب-دختر ناز بودن
4.مرحله گرایش به قانون و نظم و وظیفه شناسی
5.مرحله جهت گیری به سوی قراردادهای اجتماعی و قوانین پذیرفته شده دموکراتیک
6.مرحله گرایش به اصول اخلاقی جهانی
منبع کتاب روانشناسی اجتماعی دکتر یوسف کریمی
یه روز صبح که از خواب بیدار شدم احساس خستگی شدیدی می کردم. رفتم تا دست و صورتم رو بشورم. لامپ دستشویی که روشن شد، خدا بیامرز پدر بزرگم رو توی آینه دیدم. سلامش کردم، همزمان با من سلام کرد. دست و صورتم رو شستم ( با این اوضاع و احوال آدم هرچی ببینه نباید تعجب کنه! )
دفعه ی بعد که به آینه نگاه کردم برق از کله ام پرید....!
من، پدر بزرگم بودم! یعنی پدر بزرگ نبودم، خودم بودم، پیر شده بودم.
از اونجایی که برای هیچ کاری از جمله تعجب و حیرت و هزااار چیز دیگه وقت نداشتم، آماده رفتن شدم و راه افتادم تا برسم سر کارم.
توی ایستگاه اتوبوس همه با چشم های منتظر و گاهی نگران ایستاده بودند. اتوبوس اومد.من طبق عادت همیشگی خواستم بدوم و تازه یکی دو تا رو هم هل بدم (بالأخره پیش میاد دیگه...!) که دیدم دست و پام خشک شده. نتونستم تکون بخورم، در حالی که در چند قدمی اتوبوس بودم.
اشک تو چشمام حلقه زد.
می دیدم که دیگران می دوند و سوار می شوند اما من توان حرکت نداشتم تا اینکه اتوبوس راه افتاد و من جا موندم.
اتوبوس بعدی اومد؛ درست جلوی پای من نگه داشت. بلیتم رو دادم اما تا خواستم سوار شم خیل عظیم و مشتاق مردم بودند که منو می کشیدند پایین و سوار می شدند. در، رو به رویم بسته شد و اتوبوس رفت. بلیت دیگر را از جیبم در آوردم و باااز منتظر شدم...
تازه متوجه امر مهم اتتظار شدم. امری که در داستان ها می خواندم و مسخره می کردم: زنی که برای خوردن شام منتظر همسر بی مبالاتش است!) حالا من زن بودم و بلیت، شام و همسرم اتوبوس! وقتی آمد کلی ذوق کردم، اما او فقط گرسنه اش بود و بلیتم را گرفت!!!
سوار شدم. (کلی خوشحال بودم. تازه، پیر مردهایی را که با لبخند سوار اتوبوس می شدند رو درک می کردم.) کمی که گذشت دیگه نمی تونستم روی دو پام بایستم. نگاه ملتمسانه ام رو به هرکه می انداختم پس می داد. قبلا مسیر کوتاه بود ولی حالا انقدر طویل شده بود که فکر کردم شاید عمرم به پیاده شدن قد نده.
وقتی رسیدم ساعت از هشت گذشته بود. رئیس اداره رو دیدم که گوشه ی راهرو وایساده و از سر عصبانیت با پاهاش ریتم گرفته بود. منو دید. به طرفش رفتم. گفت: این چه وضع اومدنه؟
هنوز فکر این که بگم: "این چه طرز صحبت با یک پیرمرد است" از ذهنم نگذشته بود که سیلی محکمی به گوشم زد...
از جا پریدم. توی اتاقم بودم. خودم رو به آینه رسوندم.
خواب بود؛ ولی خوابی بود که دنیا برام دیده بود...
من هم بالأخره پیر می شوم...

• ویژگی های شخصیت های خود شیفته بی شک همه انسان ها جهت تحکیم عزت نفس خویش، و فرار از سگ های هار افسردگی، تا اندازه ای خود شیفته اند، چرا که خود شیفتگی سالم و دوست بودن با خویشتن خویش سنگ بنای اول رشد شخصیت است.
ولی افراد مبتلا به اختلال شخصیت خود شیفته (bisorber personality narcissistic) بیش از اندازه با خویشتن خود در صلح به سر می برند. افراد مبتلا به این اختلال درک غیر واقع بینانه، کاذب و مضحکی از اهمیت خود دارند، گویی که در غروری غیر طبیعی غرق اند، صفتی که به خود بزرگ بینی معروف است.
نام این اختلال از افسانه یونانی نارسیسوس، جوانی که عاشق انعکاس تصویر خودش در برکه شد، گرفته شده است. گر چه افراد مبتلا به این اختلال از دیگران توقع دارند آن ها را تحسین نموده و همه آرزوها و در خواست های آن ها را برآورده کنند، ولی به نیازهای دیگران اعتنایی ندارند. این عده فکر می کنند شخصیت منحصر به فردی هستند و باید دیگران به طرز خاصی با آن ها تا کنند.
از آنجا که خود را خیلی استثنایی می دانند، احساس می کند که فقط افراد عالی مقام، متشخص و منحصر به فرد قادر به درک آن ها و مشکلا تشان هستند. خود شیفته ها که احساس استحقاق و برتری آن ها چشمگیر است، تاب تحمل انتقاد را ندارند چرا که آن را عاملی خطرناک برای تزلزل حس برتری خود قلمداد می کنند.
وقتی کسی از خود شیفته ها انتقاد کند، حتی انتقادی سازنده – معمولا به دو شیوه واکنش نشان می دهند: یا فوق العاده عصبانی می شوند و پرخاش می کنند که در این حالت پرخاشگری در حکم سپر بلا در برابر حس خود شیفتگی ناسالم آن هاست; یا ممکن است کاملا از خود بی اعتنایی نشان دهند.
آن ها نمی توانند همدلی از خود نشان دهند و تنها برای دست یابی به اهداف خود خواهانه خودشان، تظاهر به همدردی می کنند. روابط با دیگران، خواه اجتماعی، شغلی یا رمانتیک باشند، با نگریستن به دیگران به عنوان وسایلی برای ارضای شخصی تعریف می شوند.
افراد خود شیفته نمی توانند پیری را تاب بیاورند، چون زیبایی، قدرت و مزایای جوانی برایشان مهم است و آنها دو دستی به این قبیل امور چسبیده اند. به همین دلیل در برابر بحران های میانسالی به ویژه ابتلا به افسردگی آسیب پذیرتر از دیگران اند.
مهران، که در ابتدای بحث به شرح حالش اشاره شد مبتلا به اختلال شخصیت خود شیفته بود. به صورت خلا صه و فهرست وار این اختلا ل با نشانه های زیر شناخته می شود:
۱) احساس خود بزرگ بینی، به صورت مهم پنداشتن خود (مثلا اغراق کردن در موفقیت ها و استعدادها و انتظار تحسین و توجه دایم از جانب دیگران بی آنکه فرد به موفقیت شایسته ای دست یافته باشد).
۲) مشغولیت ذهنی و «خیالپردازی های بی پایان» پیرامون موفقیت ، قدرت، ذکاوت، زیبایی و …
۳) احساس محق بودن (entitlement)، به این معنی که به گونه ای نامعقول انتظار داشته باشد برخوردی رضایت بخش و اختصاصی با او صورت بگیرد یا افراد خود بخود تسلیم خواسته هایش شوند.
۴) فاقد حس همدلی (empathy) بودن، یعنی تمایلی به درک یا شناخت احساسات و نیازهای دیگران نداشته باشد.
۵) اغلب به دیگران حسودی کند یا معتقد باشد که دیگران به او حسادت می کنند.
۶) استثمارگری درروابط بین فردی و رفتارها و نگرش های تکبرآمیز و پرافاده.

• انواع تیپ های خودشیفتگی
میلون (۲۰۰۰) از پژوهشگران مطرح در زمینه اختلالا ت شخصیت چند تیپ فرعی را مطرح کرده است:
۱) خود شیفته نخبه گرا: این عده احساس افتخار و قدرت می کنند و تمایل دارند مقام و موفقیت های خود را به رخ دیگران بکشند. نخبه گرا معمولا در حال ترقی است و شدیدا به ارتقای درجه خود مشغول است و می کوشد از هر فرصتی برای مشهور شدن استفاده کند.
۲) خودشیفته عاشق پیشه: تمایل دارد اغواگر باشد، با این حال از صمیمیت واقعی اجتناب می کند. اینگونه افراد خیلی دوست دارند افراد ساده لوح و از لحاظ هیجانی نیازمند را وسوسه کنند و آنها را طوری به بازی بگیرند که به طور فریبنده ای نشان دهند دوست دارند با آنها رابطه نزدیکی داشته باشند، با این حال تنها علا قه واقعی آنها این است که به طور موقت از دیگران بهره کشی کنند.
۳) خودشیفته های غیراخلاقی: این دسته بی وجدان، فریبکار، خودپسند و استثمارگراند. حتی وقتی که معلوم می شود آنها به خاطر انجام دادن رفتار غیرقانونی گناهکار هستند، نگرش بی اعتنایی دارند و به گونه ای عمل می کنند که انگار قربانی را باید به خاطر توجه نداشتن به آنچه روی داده است، سرزنش کرد!
۴) خود شیفته های جبرانی: این گروه منفی گرا و لجبازند و می خواهند احساسات عمیق حقارتشان را خنثی کنند; در نتیجه می کوشند خود را برتر و استثنایی جلوه دهند.
• واقعیت های افراد خودشیفته
فردی که در دوران کودکی- دورانی که بیش از همه وقت و پیش از هر چیز نیازمند توجه هستیم- مورد بی توجهی، طرد، تحقیر و توهین والدین و اطرافیان واقع می شود، لا جرم در بزرگسالی دیواری نامرئی به دور خود می پیچد و از این جهان سراسر آشوب به خویشتن خویش پناه میآورد و شیفته خویش می شود، چرا که دیگر تاب تحمل طرد و تحقیر و انتقاد را ندارد.
هر کودکی نیاز دارد که والدین موفقیت ها و دستاوردهای او را تایید کنند و به آنها پاسخ های مثبت بدهند.کودک بدون اینها ناایمن می شود. این ناایمنی به طرز اسرارآمیزی در «خود والا بینی کاذب» جلوه گر می شود که می توان آن را از تلاش فرد برای جبران کردن آنچه قبلا از زندگی اش حذف شده، برداشت کرد. این افراد که از شالوده محکمی برای خود سالم بی بهره اند، خودکاذبی را به وجود می آورند که به طور متزلزلی بر عقاید خود بزرگ بینی و غیرواقع بینانه در مورد شایستگی و جذابیت آنها استوار است.
بنابراین اختلال شخصیت خود شیفته را می توان به صورت ابراز این ناامنی و نیاز به توجه کودکی در فرد بزرگسال تلقی کرد. خود شیفته ها معمولا به دو دلیل فاقد حس همدلی و همدردی نسبت به دیگران هستند: یکی اینکه در کودکی والدینشان بیشتر در پی ارضای تمایلات و نیازهای خود بوده اند تا فرزندانشان و بدین صورت چنین طرز فکری را در کودک به ودیعه می گذارند که تشفی خاطر خود مهم تر از توجه به نیازها و مشکلات دیگران است.
دوم اینکه یک فرد خود شیفته اساسا توانایی دیدن جهان از دریچه ذهن مخاطب را ندارد و این در حالی است که همدلی مستلزم دیدن دنیا از دریچه لنزهای ذهن دیگران است; شاید به همین دلیل نیز باشد که افراد خود شیفته از «تاثیر رفتار خود بر دیگران» آگاهی ندارند.
یک شخصیت خود شیفته به ظاهر نسبت به دیگران و انتقادها بی تفاوت است، به ظاهر خیلی مغرور و مستقل به نظر می رسد و از اعتماد به نفس بالایی برخوردار است; ولی واقعیت امر این است که فوق العاده دارای عزت نفس ضعیف و متزلزلی است و دقیقا برای دفاع از عزت نفس شکننده خود است که به خودشیفتگی، خود بزرگ بینی و رفتارهای متکبرانه روی می آوردته اند، چرا که خود شیفتگی سالم و دوست بودن با خویشتن خویش سنگ بنای اول رشد شخصیت است.
درود بر همگی. و یک سلام گرم مخصوص متولدین شهریورماه. امیدوارم تاکنون حسابی از تعطیلات تابستان لذت برده باشید و همچنین طاعات و عباداتتون به نحو احسن مورد قبول درگاه حق قرار گرفته باشه. این بار این جملات قشنگ رو تقدیم می کنیم به متولدین شهریور. بخوانید و لذت ببرید:
1-آن چه هستید نتیجه ی افکارتان است راستی شما چه افکاری دارید؟
2-بزرگ اندیش باش تا به نتایج بزرگ برسی
3-اگر می دانستید که در هیچ کاری شکست نمی خورید چه می کردید؟
4-فصیح ترین زبان عمل است
5-وقتی انسان یک دوست واقعی دارد که خودش هم یک دوست واقعی باشد
6-ناامیدی یعنی دوست نداشتن خود ودیگر هیچ پس خودت رو دوست داشته باش
7-تحمل یعنی غلبه بر سختی ها مواظب باش مغلوب سختی ها نشی
8-خوشی های کوچک خوشبختی بزرگ می سازد پس خوشی های کوچک رو دست کم نگیر
9-در پشت سر هر فرد موفق سال ها شکست قرار گرفته پس اگر شکست خوردی غصه نخور چون موفقیت در پیش داری به شرطی که از شکست هایت عبرت بگیری
10-سرچشمه ی اکثر مفاسد بیکاریست شیطان برای دست های بیکار کار تهیه می کند
شهریوری ها تولدتون مبااااااارک
سلام دوستان این مطلب خیلی ساده تر از اون چیزیه که ما خوندیم شاید مطالعه اش خالی از لطف نباشه:
پستانداران مى خوابند، پرندگان مى خوابند، حتى ماهى ها، خزندگان و حشرات نیز مى خوابند. خواب براى جانداران ضرورى تراز غذا است و انسان در حدود یک سوم از عمرش را در خواب مى گذراند. چرا نیاز داریم که مدتى چنین طولانى را در بى خبرى سپرى کنیم؟ و اگر نخوابیم چه اتفاقى خواهد افتاد؟ در این جا سرى مى زنیم به دنیاى عجیب خواب عمیق، خواب سطحى، رویا و تمام جنبه هاى دیگر یک خواب شبانه خوب (یا بد)
خواب رفتارى است که سابقه آن را مى توان در نردبان تکامل به خیلى دورها رساند. در تمام حیوانات خواب شامل قطع فعالیت فیزیکى و نقصان هوشیارى حسى طى دوره هاى منظم در طول دوره هاى ۲۴ ساعته است. حیوانات دیگر _ حتى مگس میوه- را هم مى توان با محرک هایى چون کافئین بیدار نگه داشت و آنها نیز همچون انسان ها وقتى که نوزاد هستند بیشتر مى خوابند. لذا خواب یکى از پایه هاى بقاى حیوانات به شمار مى رود و میلیون ها سال تکامل و تحول نقش آن را حتى مهم تر و برجسته تر از سابق ساخته است ولى تا سال ۱۹۵۲ دانشمندان بر این گمان بودند که خواب حالتى منفعل است که فعالیت مغز در طول آن متوقف مى شود .
اما در آن سال کشف خارق العاده اى صورت گرفت. ناتائیل کلایتمن یکى از پیشگامان پژوهش در خواب و شاگردش یوجین آسرینسکى از دانشگاه شیکاگو متوجه این نکته شدند که خواب داراى دوره هایى با حرکت سریع چشم ما _ اصطلاحاً خواب همراه با حرکات سریع چشم (خواب رم REM) _ است که با فعالیتى دیوانه وار در مغز درست مانند بیدارى همراه است.تا زمانى که دلیل خواب رم کشف نشده بود، همه آن را حداکثر فعالیت مغز براى ضبط و ثبت وقایع تلقى مى کردند. نخستین دوره خواب رم تا یک ساعت پس از به خواب رفتن ما روى نمى دهد.
خواب در یک دوره ۹۰ دقیقه اى از چهار مرحله خواب غیررم (NREM) و یک دوره خواب رم عبور مى کند که در مجموع حلقه اى را تشکیل مى دهند که در طول شب بار ها تکرار مى شود. این کشف هم شده که بیشتر رویا ها در طول خواب رم اتفاق مى افتند و دو نوع خواب به همان اندازه با یکدیگر متفاوت اند که خواب و بیدارى با یکدیگر تفاوت دارند.
جالب این است که با وجود آن که تمام پستانداران، پرندگان و خزندگانى که از نظر تکاملى جدید ترند داراى هر دو نوع خواب هستند، خزندگان ابتدایى تنها خواب غیررم دارند. این بدان معنا است که خواب رم تحولى جدیدتر و احتمالاً همزمان با ظاهر شدن پستانداران یعنى ۲۵۰ میلیون سال قبل است.
.
جروم سیگل پروفسور روانپزشکى و عضو «انستیتو پژوهش در مغز» در دانشگاه کالیفرنیا اعتقاد دارد که خواب غیررم فرصتى را براى بازسازى سلول هاى آسیب دیده به دنبال یک روز فعالیت سوخت و ساز بدن فراهم مى آورد:
اما پروفسور جیم هورن از دانشگاه نوبلرو که ویراستار یکى از دو نشریه بین المللى است که به موضوع خواب اختصاص دارند، با این مسئله موافق نیست: «شواهد اندکى وجود دارد حاکى از این که سلول هاى بدن صرف نظر از مغز اقدام به ترمیم خویش در طول دوره خواب کنند. تمام شواهد نشان مى دهند که سلول ها در طول بیدارى به همان خوبى دوره خواب آسیب ها را ترمیم مى کنند.» هورن خاطرنشان مى کند که مغز هیچ گاه در طول بیدارى درهایش را نمى بندد حتى زمانى که در تاریکى در بستر دراز کشیده ایم مغز مثل کامپیوترى که در حالت انتظار (Standby) هست در آمادگى کامل به سر مى برد. تصاویر نقشه بردارى از مغز نشان داده اند که مغز به ویژه ناحیه پیشانى قشر مغز تنها در طول دوره خواب غیررم تا حدى در استراحت به سر مى برد. هورن چنین استدلال مى کند که بدین ترتیب مى توانیم نتیجه بگیریم که خواب غیررم فرصتى است براى بافت هاى مغز که خستگى و فرسودگى طول روز را جبران کند.
هدف از خواب غیررم (NREM) به احتمال زیاد استراحت و بازیابى مغز است خب پس از خواب رم و رویا چه؟ دکتر کلودیو استامپى رئیس «مرکز پژوهش هاى خواب و هوشیارى» در «انستیتو پژوهش زمان- زیستى» در بوستون مى گوید: «به نظر مى رسد اگر از خواب رم محروم شویم یادگیرى و تحکیم حافظه دستخوش آسیب مى شود. ما نیاز داریم آنچه را که در طول دوره قبلى بیدارى رخ داده مجدداً فرآورى کنیم تا آن اطلاعاتى را که مفیدند ذخیره نماییم.»
مسلماً مطالعات دیگرى هم وجود دارند که بیانگر وجود پیوند محکمى بین خواب رم، یادگیرى و حافظه هستند. انسان ها و حیوانات هر دو پس از یادگیرى یک مهارت جدید افزایشى در خواب رم نشان مى دهند. اگر مانع خواب رم در آنها شویم، یادگیرى و به خاطر آوردن مهارت مزبور برایشان دشوارتر خواهد بود. آزمایش ها بر روى انسان ها نشان داده اند که خواب رم باید ظرف ۲۴ ساعت پس از تجربه یادگیرى رخ دهد، تا بتوانند آن را به خاطر آورند.
انواع اختلالات خواب
بیماران سه یا چهار بار در طول شب بیدار مى شوند و احساس مى کنند که مجبورند چیزى بخورند. الگوى ترشح هورمونى این افراد غیرعادى است. سطوح بالاى کورتیزول که هورمون استرس محسوب مى شود، افزایش کمتر از حد طبیعى ملاتونین به هنگام شب و سطوح پایین لپتین که هورمون مهار کننده اشتهاست. به عقیده یکى از کارشناسان الویس پریسلى از این بیمارى رنج مى برد.
در این بیمارى خواب همراه با حرکات سریع چشم و شل شدگى عضلانى حاصل از آن- تکه تکه شده و فرد بیدار مى شود. عامل شروع کننده حملات بیمارى اغلب هیجانات هستند. از هر ۲ هزار نفر یک تن مبتلا به این بیمارى است. به نظر مى رسد بیمارى ناشى از سطوح نازل یک مولکول مغزى موسوم به هیپوکرتین باشد.
توقف تنفس هنگام خواب
این بیمارى که در اثر مسدود شدن مجارى هوایى بالایى در حین خواب پیش مى آید درست مثل آن است که مرتب سرتان را به زیر آب فرو مى برید. نهایتاً بیمار تا حدى از خواب مى پرد و قدرى هوا مى بلعد ولى مجدداً مجراى هوایى بسته مى شوند. تصور مى شود چهار درصد مردم دچار این بیمارى اند (درست به اندازه آسم) و محتمل ترین علت آن چاقى است.
فکر مى کنید نیاز ما به خواب در روز چقدر است؟
متوسط ۵/۷ ساعت در روز؛ ولى بین افراد تفاوت هاى بسیارى وجود دارد از شش ساعت در روز گرفته تا نه ساعت. هر شخص داراى یک هسته مرکزى خواب و یک خواب انتخابى است. به طور طبیعى باید هر دو مورد را به طور کامل رعایت کنیم ولى در موقعیت هاى ویژه کافى است ۷۵ درصد زمان معمول را بخوابیم تا بتوانیم تقریباً به طور طبیعى کار کنیم.

I am thankful for the alarm that goes off in the early morning house
because it means that I am alive
خدا را شکر که هر روز صبح باید با زنگ ساعت بیدار شوم، این یعنی من هنوز زنده ام
I am thankful for being sick once in a while
because it reminds me that I am healthy most of the time
خدا را شکر که گاهی اوقات بیمار میشوم، این یعنی بیاد آورم که اغلب اوقات سالم هستم
I am thankful for the husband who snoser all night
because that means he is healthy and alive at home asleep with me
خدا را شکر که تمام شب صدای خرخر شوهرم را می شنوم
این یعنی او زنده و سالم در کنار من خوابیده است
I am thankful for my teenage daughter who is complaining about doing dishes
because that means she is at home not on the street
خدا را شکر که دختر نوجوانم همیشه از شستن ظرفها شاکی است
این یعنی او در خانه است و در خیابانها پرسه نمی زند
I am thankful for the taxes that I pay, because it means that I am employed
خدا را شکر که مالیات می پردازم، این یعنی شغل و درآمدی دارم و بیکار نیستم
I am thankful for the clothes that a fit a little too snag
because it means I have enough to eat
خدا را شکر که لباسهایم کمی برایم تنگ شده اند، این یعنی غذای کافی برای خوردن دارم
I am thankful for weariness and aching muscles at the end of the day
because it means I have been capable of working hard
خدا را شکر که در پایان روز از خستگی از پا می افتم، این یعنی توان سخت کار کردن را دارم
I am thankful for a floor that needs mopping and windows that need cleaning
because it means I have a home
خدا را شکر که باید زمین را بشویم و پنجره ها را تمیز کنم، این یعنی من خانه ای دارم
I am thankful for the parking spot I find at the farend of the parking lot
because it means I am capable of walking
and that I have been blessed with transportation
خدا را شکر که در جائی دور جای پارک پیدا کردم
این یعنی هم توان راه رفتن دارم
و هم اتومبیلی برای سوار شدن
I am thankful for the noise I have to bear from neighbors
because it means that I can hear
خدا را شکر که سرو صدای همسایه ها را می شنوم، این یعنی من توانائی شنیدن دارم
I am thankful for the pile of laundry and ironing
because it means I have clothes to wear
خدا را شکر که این همه شستنی و اتو کردنی دارم، این یعنی من لباس برای پوشیدن دارم
I am thankful for the becoming broke on shopping for new year
because it means I have beloved ones to buy gifts for them
خدا را شکر که خرید هدایای سال نو جیبم را خالی می کند
این یعنی عزیزانی دارم که می توانم برایشان هدیه بخرم
Thanks God… Thanks God… Thanks God
خدا را شکر… خدا را شکر… خدا را شکرسلام و عرض پوزش بابت دیرکرد وصول متن
ببخشید مثل اینکه من بی خیال این فشار روانی نمیشم خودمم خسته شدم ولیکن چون همه ی ماها یه جوری اونو تو زندگیمون تجربه کردیم و خواهیم کرد خالی از لطف نیست که چندتا روش فوق العاده کاربردی و ضروری البته از دریچه ی اعجاب انگیز و زیبای روانکاوی تقدیمتون کنم . توی نوشته ی پیش از این ابتدا فشار روانی رو از منظر روانشناسا و محققای تقریبا جدید گفتم و چند راهکار شناختی و رفتاری برای مقابله با فشار روانی(چه خود موقعیت تهدید آمیز و چه هیجانهای مخرب بعد از اون مثل خشم و اضطراب و افسردگی و اختلال در شناخت و ....)

تعریف مقابله و انواع آن :
هر نوع کوششی جهت حل و فصل کردن آسیب و فشار روانی و بازگشتن به موقعیت معمولی پیش از تنش را "مقابله" می گویند.
1)مقابله مسأله مدار : تلاشی که صرف تغییر در موقعیت و خود مسئله ی تنش زا می شود مثل تدابیر یافتن راهکار برای حل مسئله سبک سنگین کردن آنها از نظر ارزش و سود و زیان و انتخاب بهترین راه(از مثالش صرف نظر میکنم خودتون برید تو هیلگارد بخونید)
2)مقابله هیجان مدار: تلاشی برای جلوگیری از ظهور و بروز هیجانهای منفی ناشی از استرس که خودش به سه قسمت تدابیر الف) شناختی ب)رفتاری پ) روانکاوی تقسیم میشه که توی نوشته های قبلی برخی از تدابیر کارآمد شناختی و رفتاری مثل ورزش و آرمیدگی و عدم توجه موقت به موضوع یا حمایت اجتماعی رو خیلی مختصر توضیح دادیم حالا میخوام 3 مورد از روش های روانکاوانه رو تحت عنوان مکانیسم های دفاعی بگم اما قبلش باید عنوان کرد که چون در نظریه ی روانکاوی خیلی از هیجانهای مثبت و منفی تأثیر مسقیمی بر "ناهشیار" ما دارند هر روش مقابله معمولا با نوعی ((خود فریبی)) همراه است که هیجان های منفی رو از حیطه ی خودآگاهی به نا هشیاری میبره ولی هنوز آثار منفی اون دامن گیر ذهن هشیار انسان هست :
1)واپسرانی : فرد سعی می کند در مواجهه با شرایط تنش زا هیجان مخرب ناشی از آن را از ذهن خود پاک کند اما غافل از اینکه آن را از سطح آگاهی خود به ناهشیار فرو میفرستد این اصلاح نباید با فروکش کردن اشتباه شود چون فروکش کردن یک تدبیر شناختی است که شامل نیندیشیدن موقت به مسئله یا انکار آن نزد دیگران برای تمرکز روی مواردی معین است. درواقع واپسرانی یک نوع خودفریبی است که فرد آن هیجان را در وجودش انکار میکند درحالی که در ضمیر ناخودآگاهش جای گرفته است. فروید معتقد است که واپسرانی فقط منحصر در خاطرات دوران کودکی نیست بلکه در بزرگسالی هم رخ می دهد.
2) دلیل تراشی : یافتن دلیلی خوب و واقعی برای کاری که علت واقعی انجام آن چیز دیگری است که قاعدتا به دو منظور صورت می پذیرد اولی جهت کاهش نا امیدی از نرسیدن به هدف و دومی جهت منسوب کردن رفتار به یک علت منطقی و جامعه پسند مثال گربه دستش به گوشت نمیرسه میگه پیف پیف بو میده
3)واکنش وارونه : نیندیشیدن به انگیزه ای با توجه کردن افراطی به انگیزه ی متضاد آن مثلا ممکن است در کودکی خاطره ای موجب ایجاد نفرت نسبت به مادر شده باشد اما در بزرگسالی هم برای دادن اطمینان به خود و هم برای اطمینان دادن به والدین از جهت فرزند خوب بودن تلاش مصرانه ای برای کمک و خدمت کردن به مادر صورت می گیرد
پیدایش این امر ممکن است به دلیل فشار فراخود یا ضوابط اجتماعی باشد.
منبع : زمینه روانشناسی هیلگارد صفحات 507 تا 513
بقیه در ادامه مطلب ....

ای خداوندی که با احسان و فضل بسیار به بندگان ، حمد و ستایش خود را از آنان خواسته ای و آنان را غرق نعمت ها و دهش های خویش کرده ای. راستی چقدر نعمت تو آشکارا و احسانت بر ما ویژه است...
خدایا ، اگر یکی از بندگانت بنده ی دیگری را همانند تو راهنمایی می کرد ، قطعا او را ستایش می کردند و اظهار امتنان می نمودند و هر زبانی او را مدح می کرد . پس ای پروردگار متعال ، مادام که حمد تو ممکن است و مادام که لفظ و معنا توانایی ستایش تو را دارد ، تو را شکر و ستایش می کنیم.
خدایا تو با بندگانت معامله فرمودی و پیوسته سود آنان را در تجارت با خودت می خواستی . از این رو در قرآن فرموده ای: «هرکس نیکوکاری کند ، ده برابر جزا دریافت می کند، ولی گناهان را فقط به مثل آنها کیفر خواهند دید.»
خدایا پیوسته کسی را که می توانی رسوایش کنی بر گناه او پرده ی عفو می کشی و بر کسی که اگر بخواهی از بخشش خود منعش می کنی می بخشایی، در حالی که هر دو سزاوار رسوایی و منع فیض هستند؛ ولی بنای تو بر تفضل و گذشت است.
خدایا تو با صبر و بردباری با اهل گناه برخورد می کنی و به کسانی که به خود ستم کرده اند ، مهلت می دهی و بدون عجله به آنان فرصت توبه می دهی و در عقوبت آنان شتاب نمی فرمایی تا به زودی هلاک نشوند و با نعمت های تو به بدبختی دچار نگردند، مگر آن کس که پی در پی عذر او را خواسته ای و حجت تو بر او تمام شود و همه ی این کرامت ها از عفو تو سرچشمه می گیرد و از توجه لطافت آمیز تو صورت می گیرد، ای بردبار...
خدایا ، این ماه مبارک در بین ما بسیار پسندیده ماند و برای ما یار بسیار خوبی بود و بهترین سودها را به ما رساند و هنگام سر آمدن ایامش از ما جدا شد و رفت...
سلام بر تو ای بهترین دوست در میان وقت ها و زمان ها و ای بهترین ماهی که دربین ساعت های عمرم گذشته است.
سلام بر تو ای ماهی که آرزومندان را به مقصد نزدیک ساختی و اعمال شایسته ی فراوان را به انجام رساندی. سلام بر تو ای همدمی که به هنگام حضور ، بسیار گران قدر بودی و آنگاه که رفتی فراق تو گران تر و انتظار دیدارت بس سخت و دردآور است.
درود بر تو ای ماهی که بهترین یاری هستی که شیطان را دور کردی و بهترین رفیقی که راه های نیکوکاری را آسان ساختی. راستی چه مقدار گناهکاران که به واسطه ی تو از آتش جهنم رها شدند و چه خوشبخت است آنکه دانست حرمت حریم تو چقدر است و آن را نگاه داشت.
درود بر تو که گناهان بسیار را پاک کردی و عیب ها را پوشانیدی ، درود بر تو که چه بسیار بر گناهکاران سنگین و مشکل آمدی و بر دل مؤمنان با هیبت و عظمت بودی.
درود بر تو ای ماهی که با برکات تمام بر ما وارد شدی و پلیدی ها و گناهان را زدودی . سلام بر تو که من در حال وداع از تو خسته نبودم و روزه ی تو را با سختی برگزار نکردم ، درود بر تو که قبل از آمدنت سخت در انتظارت بودیم و پیش از رفتن تو بر فراقت محزونیم.
درود بر تو ای ماهی که بدی های بسیار به واسطه ی تو از ما برطرف شد و خیرات و برکات فراوان به وسیله ی تو بر ما نازل گردید ، درود بر تو و شب قدر تو که از هزار ماه بهتر است.
خدایا تو بودی که ما را برای معرفت این ماه و انجام دادن سنت های آن انتخاب فرمودی و ما با آن همه تأیید هایی که از سوی تو بر ما ارزانی شد، ما هنوز کمی از وظایف بسیار خود را انجام داده ایم.
خدایا عذر ما را در کوتاهی هایمان بپذیر و عمر ما را تا ماه رمضان آینده برسان و آنگاه که به ماه رمضان آینده رسیدیم ، ما را به آنچه سزاوار بندگی توست و به آنچه باید در آن فرصت انجام دهیم ، موفق بدار و در مدت این ماه مبارک و ایام ماه رمضان آینده ، اعمال صالح و شایسته را مقدّر فرما.
خدایا بر محمد و آل محمد درود فرست و گرفتاری ها و زیان های ما را با حلول مبارک جبران کن و عید فطر را بر ما مبارک و آن را بهترین روز ما قرار ده و در آن روز عفوت را بیشتر از همیشه شامل حال ما گردان و جرم های ما را نادیده بگیر و از گناهان نهان و آشکار درگذر.
خدایا ، ما را از ماه مبارک رمضان با عفو و آمرزش همه ی گناهان مان بیرون کن و ما را خوشبخت ترین و پر اجر ترین کسانی قرار ده که در این ماه روزه داشته اند.
خدایا ما در این روز عید که آن را مایه ی سرور و تجمع مؤمنان قرار داده ای ، به تو روی می آوریم و از هر گناه یا بدی که انجام داده ایم و هر اندیشه ی ناهنجاری که از خاطر گذرانده ایم ، توبه می کنیم؛ توبه ای که هرگز رجوع به گناه را در پی نداشته باشد و از هر گونه شک و تردید خالص باشد. پس توبه ی ما را بپذیر و از ما خوشنود باش و بر آن پایدارمان بدار.
خدایا ترس از عقاب و شوق به ثواب را آنچنان به ما کرامت فرما که لذت آنچه را که طلب کرده ایم بچشیم و به سختی آنچه از آن به تو پناه برده ایم، آگاه شویم.
خدایا ما را از توبه کنندگانی قرار ده که محبت خود را بر آنان حتمی کرده و بازگشت به سوی طاعت خود را از آنان پذیرفته ای.
ای عادل ترین دادگران...
فرازی از سخنان حضرت سجاد (علیه السلام) در صحیفه ی سجادیه
ترجمه ی آیة الله حسن ممدوحی
● ۱۰ بازی برای سال اول شما و کودکتان:
زمان بازی با کودکتان فقط زمان بازی و سرگرمی نیست، بلکه زمان آموزش درسهای زندگی به کودکتان هم می باشد. در این مقاله ما بازیهایی را به شما پیشنهاد می دهیم که علاوه بر سرگرم کردن کودکتان آموزشهایی را در جهت ایجاد خلاقیت و تقویت هوش و افزایش سطح هوشیاری کودک دلبند شما فراهم می آورد.
۱) کجا رفت؟
یک توپ کوچک نرم انتخاب کنید، آن را در یک ظرف درپوش دار بگذارید. از بچه بپرسید توپ کجا رفت؟ او را تشویق کنید که در ظرف را باز کند و توپ بیرون بیفتد مثل جعبه هایی که دلقکی بیرون می پرد، بیرون افتادن توپ هم برای او جالب خواهد بود. این بازی راهی است که به کودک می آموزد که چیزهایی که او نمی بیند ممکن است وجود داشته باشد. این بازی، آموزش ثبات شیء است.
۲) وسایل آشپزخانه:
ظرفهای پلاستیکی یا ظروف ماست و یا کاسه های نشکن برای این بازی مناسب می باشد. از این ظروف برای ایجاد یک برج استفاده کنید، به کودکتان کمک کنید که برج را بریزد، این فعالیت به او درس خواهد داد که نشانه گیری هدف را بیاموزد در حالی که ریزش و چیدن را هم یاد خواهد گرفت.
۳) می توانم صدا را بشنوم:
راه دیگر برای تقویت مفهوم ثبات شیء به وسیله مخفی کردن یک اسباب بازی صدادار زیر پتو و یا حوله است. ابتدا اسباب بازی را به طور جزئی با پتو بپوشانید سپس صدای اسباب بازی را در بیاورید و او را تشویق کنید که اسباب بازی را پیدا کند، دوباره اسباب بازی را پنهان کنید، البته این بار به صورت کامل، بازی را تکرار کنید، در صورت پیدا کردن اسباب بازی، کودکتان را تشویق کنید.
ادامه مطلب را مطالعه کنید...
به همین دلیل است که همیشه پس از خنده احساس آرامش به وجود می آید و با خود تمرکز را به همراه می آورد .
![]()
می دانیم که مغز در حدود یک پنجم از کل اکسیژن مورد نیاز بدن را به تنهایی مصرف می کند بنابراین زمانی هم که مغز با خونی که از مقدار اکسیژن بیشتری برخوردار است تغذیه می شود عملکرد بهتری در مقایسه بازمانی که کمتر اکسیژن می گیرد ، پیدا می کند و در نهایت همه عملکردهای ذهنی و بدنی ما بهبود می یابند .

5- فشار خون :
تحقیقات دانشمندان نشان می دهد خنده بهترین درمان برای افرادی به شمار می رود که دوران بهبودی پس از سکته قلبی را می گذرانند زیرا فشار خون آنان را کاهش می دهد .پس:
((( زندگی را سخت نگیرید و در فرصت های مختلف بخندید . )))
((همانطور که غصه و ناراحتی انسان را از پا در می اورد خنده باعث بهبود و سلامتی میشود))