فواید گریه و نکات جالب در مورد اشک!!!


1-به غیر از انسانها برخی معتقدند فیل ها و گوریل ها نیز میتوانند گریه کنند اما نه به پیچیدگی گریه انسانها. حیوانات دیگر اغلب هنگام درد کشیدن، وارد شدن اجسام خارجی در چشمها و یا خشک شدن چشمها دچار اشک ریزش میشوند. حیوانات (به ویژه نوزادان آنها) بصورت آوایی و مانند نوزادان تازه متولد شده گریه میکنند بدون تولید اشک.
2-غدد اشکی روزانه در حدود 2 قاشق پر چایخوری اشک تولید میکنند.
3-هر پلک زدن (باز و بسته کردن چشم) در حدود 100-150 میلی ثانیه بطول می انجامد. انسانها بطور متوسط هر 2 تا 10  ثانیه یکبار و 10 بار در دقیقه پلک میزنند.
4-شور بودن اشک عمدتا به علت وجود کلراید سدیم و پتاسیم در اشک میباشد. میزان نمک موجود در اشک با میزان نمک پلاسمای خون برابراست.
5-از آنجایی که جنین نیز در درون رحم قادر به گریه کردن است بنابراین گریه کردن نمیتواند یک رفتارآموختنی باشد. اما فرهنگ، سن، جنسیت، فرآیند اجتماعی شدن، شخصیت، روابط و بافت اجتماعی همگی میتوانند در شکل بیان گریه تعیین کننده باشند.
6-PH اشک اندکی قلیایی و خود اشک ترش و شور مزه میباشد.
7-سرفه شدید، استفراغ، احتقان بینی، آلرژی بینی، التهاب یا عفونت بینی و یا چشم و اختلالات عصبی نیز میتواند باعث اشک ریزش گردند.
8-گریه کردن در برخی فرهنگها عملی کودکانه و غیر موقر محسوب شده و گریستن در انظارعمومی تقبیح میگردد.
9-علت اشک ریزش هنگام خمیازه کشیدن و یا خندیدن وارد شدن فشار به غدد و کیسه اشکی میباشد. علت دیگر آن میتواند این مسئله باشد که غدد اشکی تحت کنترل سیستم عصبی خود مختار میباشند. این سیستم عصبی تمام کارکردهای غیرارادی را کنترل می کند. هنگامی که این اعصاب تحریک میشوند (هنگام خمیازه) غدد اشکی نیز اندکی تحریک میگردند.
10-بسیاری از افراد به علت مبتلا بودن به خشکی چشم قادر به گریه کردن نمیباشند. اما دراختلال دیگری که در پی آسیب به مغزایجاد میگردد فرد مبتلا ممکن است بطور مداوم برای ساعتها بدون علت گریه کند.
11-علت سوزش و اشک ریزش چشمها هنگام خرد کردن پیاز به علت وجود آنزیمها و آمینو اسید سولفوکساید موجود در سلولهای پیاز میباشد. آمینو اسید سولفوکساید توسط آنزیمهای پیاز به سولفینیک اسید تبدیل میشود، که بسیار ناپایدار بوده و فورا به گازی فرار تبدیل میگردد. هنگامی که این گاز با آب درون چشم (اشک) ترکیب میگردد تولید اسید سولفوریک ملایمی را میکند که باعث سوزش و اشک ریزش میشود. با افزایش تولید اشک بدن سعی میکند تا اسید سولفوریک را رقیق و از چشمها بشوید. برای جلوگیری از سوزش و اشک ریزش چشمها هنگام خرد کردن پیاز به توصیه های زیر عمل کنید:
* دستان خود وپیاز را قبل از خرد کردن با آب خیس کنید تا گاز متصاعد شده با، آب روی دستها و پیاز واکنش نشان دهد نه با اشک چشمها.
* تنها با دهان خود تنفس کنید. عمل دم گازها را به درون ریه کشانده و عمل بازدم نیز باعث پراکنده شدن گاز میشود.
* از چاقوی تیز برای بریدن و خرد کردن پیاز استفاده کنید تا سلولهای کمتری در پیاز دچار پارگی شوند.
* قبل از خرد کردن پیاز آن را نیم ساعت درون یخچال قرار دهید. چراکه کاهش دما فعالیت آنزیمهای پیاز و انتشار گاز را کاهش میدهد.

علل گریه کردن:
1-نوزادان از گریه به عنوان ابزار بقا استفاده میکنند. گریه کودکان یک وسیله ارتباطی با مادر بوده و از طریق آن طلب کمک میکنند. علل اصلی گریه نوزادان گرسنگی، پوشک خیس، کثیف و یا نامناسب، نیاز به تماس بدنی و نوازش، درد ناشی از گاز معده و روده، سرما و گرمای شدید، کسالت و بی حوصلگی، استرس، محیط پر ازدحام، درد و جلب توجه میباشد.
2-علل گریه در افراد بزرگسال عمدتا شامل غم و اندوه(49%)، شادی و خوشی(21%)، خشم(10%)، همدردی(7%)، اضطراب(5%) و ترس(4%) میباشد.
3-انسان ها برای تحت تاثیر قرار دادن و برانگیختن احساسات و ترحم دیگران نیز متوسل به گریه میشوند.

بقیه در ادامه مطلب ....

ادامه نوشته

10بازی برای ایجاد خلاقیت در کودک 1ساله

زمان بازی با کودک فقط زمان بازی و سرگرمی نیست، بلکه زمان آموزش درسهای زندگی به کودک هم می باشد.

● ۱۰ بازی برای سال اول شما و کودکتان:

زمان بازی با کودکتان فقط زمان بازی و سرگرمی نیست، بلکه زمان آموزش درسهای زندگی به کودکتان هم می باشد. در این مقاله ما بازیهایی را به شما پیشنهاد می دهیم که علاوه بر سرگرم کردن کودکتان آموزشهایی را در جهت ایجاد خلاقیت و تقویت هوش و افزایش سطح هوشیاری کودک دلبند شما فراهم می آورد.

 ۱) کجا رفت؟

یک توپ کوچک نرم انتخاب کنید، آن را در یک ظرف درپوش دار بگذارید. از بچه بپرسید توپ کجا رفت؟ او را تشویق کنید که در ظرف را باز کند و توپ بیرون بیفتد مثل جعبه هایی که دلقکی بیرون می پرد، بیرون افتادن توپ هم برای او جالب خواهد بود. این بازی راهی است که به کودک می آموزد که چیزهایی که او نمی بیند ممکن است وجود داشته باشد. این بازی، آموزش ثبات شیء است.

۲) وسایل آشپزخانه:

ظرفهای پلاستیکی یا ظروف ماست و یا کاسه های نشکن برای این بازی مناسب می باشد. از این ظروف برای ایجاد یک برج استفاده کنید، به کودکتان کمک کنید که برج را بریزد، این فعالیت به او درس خواهد داد که نشانه گیری هدف را بیاموزد در حالی که ریزش و چیدن را هم یاد خواهد گرفت.

۳) می توانم صدا را بشنوم:

راه دیگر برای تقویت مفهوم ثبات شیء به وسیله مخفی کردن یک اسباب بازی صدادار زیر پتو و یا حوله است. ابتدا اسباب بازی را به طور جزئی با پتو بپوشانید سپس صدای اسباب بازی را در بیاورید و او را تشویق کنید که اسباب بازی را پیدا کند، دوباره اسباب بازی را پنهان کنید، البته این بار به صورت کامل، بازی را تکرار کنید، در صورت پیدا کردن اسباب بازی، کودکتان را تشویق کنید.

ادامه مطلب را مطالعه کنید... 

ادامه نوشته

فواید خنده چیست؟؟؟؟؟

زندگی روزانه و حوادث و اتفاقات آن ایجاد عکس العمل هایی در انسان می شود که گاهی شرایط زمان و مکان اجاره بروز آن ها را نمی دهد و در نتیجه مقدار زیادی انرژی در بدن ذخیره می شود .
این انرژی های عصبی به جای آنکه صرف ایجاد معادلاتی از افکار و هیجانات جدید شود به دلیل موانع موجود ، تولید حریانی در اعصاب حرکتی در گروه های مختلف عضلات می کند و سبب ایجاد حرکات نیمه تشنجی می شود که روان شناسان آن را خنده نامیده اند
خنده پدیده ای است که غالباً برای ابراز شادمانی به کار می رود و در بین موجودات زنده فقط انسان از این توانایی برخوردار است .  خنده از نظر روان شناسان  معتقدند که چون مقدار زیادی انرژی ذخیره شده و واپس زده روانی به علت شرایط مختلفی چون کنترل شدید محیط ، حوادث اتفاقی و بازداری های ذهنی راهی به بیرون پیدا نمی کنند از طریق خنده از ذهن و بدن تخلیه می شوند .

به همین دلیل است که همیشه پس از خنده احساس آرامش به وجود می آید و با خود تمرکز را به همراه می آورد .

روان شناسان به خنده به عنوان ضریب اطمینان ذهن و روان می نگرند که در مواقع انباشته شدن انرژی های هیجانی و مخرب نقش مهمی در بیرون راندن آن ها ایفا می کند .
به همین دلیل خنده از نظر علم روان شناسی دارای جایگاه ویژه و پر ارزشی است و می تواند به برقراری تعادل روانی درانسان کمک کند و زمینه سلامت روانی او را فراهم سازد . نقش ویژه ای که خنده در تخلیه فشارهای روانی به عهده دارد باعث شده که روان شناسان به متولیان امر توصیه کنند که محیط های کاری آموزشی و خانوادگی را به محیط های شاد و پر خنده تبدیل کنند . تحقیقات نشان می دهد که واکنش خنده فرایند مغزی عصبی ویژه ای دارد . به هنگام خندید در الگوی امواج مغزی ما تغییرات قابل ملاحضه ای روی می دهد وهمه سطوح کورتکس مغز ، و نه فقط یک جتیگاه واحد ، نسبت به خنده واکنش نشان می دهند .
برخی از دانشمندان نیز خنده را به طوفان مغزی تشبیه کرده اند و معتقدند که خنده نقش شوک عصبی خفیف را بر روی مغزایفا می کند . از آن جا که مغز حیاتی ترین ارگان بدن است و بر فعالیتهای جسمانی و روانی کنترل دارد ، هرگونه تغییر ثبتی در عملکرد آن می تواند بر عملکرد کل بدن تاثیر سفید داشته باشد . زمانی که ما می خندیم ، مقدار بسیار زیادی از اکسیژن را به طرف سلول های بدن به ویژه سلول های مغزی می فرستیم .

می دانیم که مغز در حدود یک پنجم از کل اکسیژن مورد نیاز بدن را به تنهایی مصرف می کند بنابراین زمانی هم که مغز با خونی که از مقدار اکسیژن بیشتری برخوردار است تغذیه می شود عملکرد بهتری در مقایسه بازمانی که کمتر اکسیژن می گیرد ، پیدا می کند و در نهایت همه عملکردهای ذهنی و بدنی ما بهبود می یابند .


ارتباط با خنده :
۱- سیستم ایمنی :
تحقیقات علمی نشان می دهد در حالی که افسردگی به دستگاه ایمنی بدن در برابر بیماری آسیب می رساند خنده با کاهش کورتیزول ، افزایش فعالیت سلولهای کاهنده در افزایش سیتوکنین ، دستگاه ایمنی را تقویت می کند .
وقتی شخص می خندد وجودش از احساساتی مثل آلودگی ، گرما ، رهایی و سرحالی آکنده می شود و این ها همان احساساتی هستند که در بردارنده مفهوم احساس سلامتی اند .
۲- ورزش :
خنده یکی از مهمترین ورزشهاست . هیچ ورزشی نمی تواند مثل خنده بیشتر غضلات بدن را به جنبش در آورد .
یک دقیقه خندیدن برابر با چل مرتبه نفس کشیدن است .
همچنین روزانه ۱۵ دقیقه خندیدن بخش زیادی از منافع حاصل از پیاده روی صبحگاهی را در بردارد .
۳- بیماریهای قلبی
خنده با کاهش و زدودن احساسات منفی نقش مهمی در پیشگیری از حملات قلبی دارد و نوعی ماساژ قوی برای قلب است .
پژوهشها نشان داده است که خندیدن از بروز انواع سکته ها و لخته شدن خون در رگ ها جلوگیری می کند
۴- صبر  :
متخصصان اعلام کرده اند کسانی که لبخند بر لب دارند علاوه بر آن که از شکیبایی بیشتری برخوردار اند قدرت بسیاری نیز برای حل مشکلات خود می یابند و بدین ترتیب روحیه یاس که منجربه بروز انواع بیماری ها می شود از بین خواهد رفت . برخی دیگر از صاحبنظران معتقدند داشتن لبخند بر لب بیانگر نوعی آرامش و تخلیه فشار در افراد  است و کسانی که هیچ گاه خنده بر لب ندارند نه تنها در مواجهه با هر حرکتی بلافاصله عصبانی شده و از خود واکنش نشان می دهند بلکه فشار خون آنها نیز افزایش خواهد داد .

5- فشار خون :

تحقیقات دانشمندان نشان می دهد خنده بهترین درمان برای افرادی به شمار می رود که دوران بهبودی پس از سکته قلبی را می گذرانند زیرا فشار خون آنان را کاهش  می دهد .
به گزارش پایگاه اینترنتی ، محققان اتریشی در پژوهشی دریافتند که خنده درمانی افرادی که سکته کرده اند سبب کاهش فشار خون می شود .
۶- درد :
بدن ما به طور طبیعی مجهز به موادشیمیایی ضد دردی است که در صورت لزوم برای تخفیف درد از مغز آزاد می شود و آندورفین نام دارد . خندیدن باعث افزایش ترشح این مواد می شود .
محققان در دانشگاه سریلند به این نتیجه رسیده اند که خنده داروی بسیاری از بیماری هاست و چنان چه این حالت به اندازه  طبیعی در بشر بوجود آید هرگز بیماری رشد نخواهد کرد .
روزنامه ای کهدر مسکو با انتشار مقاله ای در این زمینه خاطر نشان کرد تحقیقات دانشمندان در دانشگاه سریلند که با آزماریش روی بیش از ۳۰۰ نفر انجام شده نشان می دهد که خنده بسیاری از دردهای آن ها را از بین برده و ریشه های درمان خود جوش را در این افراد به وجود آورده است .
۷- فرآیند یادگیری : 
       از آنجا که اشتغال ذهنی و اضطراب از موانع یادگیری به شمار می رود از این رو خندیدندر ابتدای مطالعه باعث ایجاد آرامش فکری می شود و فرایند یادگیری را اسان می کند .
     احساس شادی در پی خندیدن و بهبود حال و هوای افراد در بلند مدت ، هم در افراد سالم و هم در بیماران سبب بهبود کیفیت زندگی آنان می شود . 
     محققان برای بوجود آمدن زمینه های خندیدن مناسب ، خواندن انواع رمان،محاوره با افراد مختلف ، دیدن فیلم های سینمایی و بالاخره افزایش آداب و معاشرت با دیگران را پیشنهاد می کنند . 
      بنابراین می توان گفت :
      خنده نقش حمایتی و تقویتی را بر روی مغز و بدن ایفا می کند . 
 

 پس:

                          ((( زندگی را سخت نگیرید و در فرصت های مختلف بخندید . )))

  ((همانطور که غصه و ناراحتی انسان را از پا در می اورد خنده باعث بهبود و سلامتی میشود))

نقش ورزش در روحیه ، شخصیت و بروز استعدادها

                     

امروزه با پيشرفت علوم زيستي و روانشناسي کاملا مشخص شده که موجودي به نام انسان مجموعه اي است از ويژگي هاي جسماني و مشخصه هاي رواني که مطلقا از يکديگر قابل تفکيک نيستند. تغييرات بدن انسان مساوي است با تغييرات روح و دگرگوني روح با دگرگوني بدن برابر است. بدن انسان هميشه به صورت يک کل واحد عمل مي کند نه به صورت يکسري بخش هاي جد از هم. ذهن و بدن از هم جدا نيستند و تقريبا هيچ پديده اي وجود ندارد که تاثيرات آن تنها جسمي يا رواني باشد. نه ذهن از عناصر و استعدادهاي مستقل تشکيل شده است و نه جسم از بخش هاي متفاوت به وجود آمده است تغيير در هربخش آن مي تواند برکل بدن اثر بگذارد. اثر فعاليت هاي ورزشي در رشد عاطفي و رواني کودکان و نوجوانان را از چند بعد مي توان مورد مطالعه قرار داد :



1- اثر ورزش بر روي شخصيت: يکي از متمايزترين جنبه هاي حيات معنوي هر فرد شخصيت اوست بدين ترتيب مي توان گفت منظور از شخصيت مجموعه يا کل خصوصيات و صفات فرد است. درباره اثر ورزش برروي شخصيت انسان يکي از گسترده ترين عقايد اين است که ورزش از راه هاي گوناگون در روحيه و شخصيت ورزشکاران اثر مثبت مي گذارد. چنين تاثيرات مثبتي ممکن است موقت يا دائمي باشد و ممکن است در مورد افراد جوانتر - به اين دليل که فرايند رشد و تکامل رواني و عاطفي آنان در حال تکوين است - بيش از افراد مسن صحت داشته باشد. مهمترين جنبه اين تاثيرات رشد شخصيت است. علاوه بر رشد شخصيت، ورزش به شکل موثري در تحول جنبه اجتماعي شخصيت يا صلاحيت و شايستگي اجتماعي فرد اثر داشته است. ورزش عموما انباشته از فرصت هاي مناسب جهت برخورد با موانع و مشکلات و اتخاذ شيوه هاي مناسب براي رفع آنهاست و اين وضعيت از نظر سلامت رواني کودک بسيار مهم است. در واقع انتخاب شيوه يا شيوه هاي ورزشي که منجر به تسلط و غلبه بر موانع شود از نظر سلامت رواني کودک بسيار مهم است، زيرا نه تنها باعث احساس رضايت در فرد شده، بلکه باعث مي شود در برخورد با موانع و مشکلات روحيه اي مقاوم، جستجوگر، چاره انديش، منعطف و تحمل پذير داشته باشد. بنابراين غلبه کردن بر کشمکش ها و مشکلات در ورزش، ممکن است احساس شخصي فرد را از شايستگي و کنترل خود افزايش داده، انگيزه دروني او را براي بروز رفتار شايسته بيشتر کند و شخصيت او را به شکلي بسيار مثبت تحت تاثير قرار دهد.
2 - کسب اعتمادبه نفس در اثررشد و تکامل بدني: کسب موفقيت هاي ورزشي يا تلاش براي به دست آوردن موفقيت کوششي است که به طور مستمر در رقابت هاي ورزشي وجود دارد. کسب اين گونه موفقيت ها و يا حتي توانايي ابراز تلاش و کوشش براي به دست آوردن موفقيت باعث مي شود که فرد از استعدادهاي نهفته خود مطلع شود. اطلاع فرد از استعدادهاي خود، مي تواند اميد اورا به موفقيت هاي ورزشي و غيرورزشي (در زندگي واقعي) افزايش داده و اعتمادبه نفس او را بالا ببرد.
3 - کسب روحيه مقاوم در برابر مشکلات: ورزش هميشه با پيروزي و موفقيت در نتايج قرين نيست. شکست هر چند در رقابتي فاقد ارزش باشد تلخ و تحمل آن ناخوشايند است. اما به هرحال کودکان و نوجوانان ورزشکار به اين واقعيت زندگي، در ورزش آشنا مي شوند که هميشه نمي توان در هر شرايطي پيروز بود. شکست هم واقعيتي است که بايد آن را شناخت و تحمل پذيرش آن را داشت.
4- داشتن روحيه اي بانشاط: پرداختن به بازي و ورزش اصولا باعث انبساط خاطر و شادابي مي
شود. به همين دليل است که گروه زيادي از مردم عالم پس از کار و تلاش خسته کننده شغلي، ساعت فراغت خود را صرف اينگونه فعاليت ها مي کنند. حتي ديده شده افرادي که از موضوعي دچار تاثر و غم هستند، چنانچه با ميل خود يا اصرار ديگران براي کاهش ناراحتي به ورزش بپردازند، واقعا براي دقايقي هم که شده تاثرات خود را از ياد مي برند. توجيه علمي موضوع با انجام دادن تحقيقات اخير در مورد ترشح اندروفين متعاقب پرداختن به ورزش به نظر مي رسد. ترشح اندروفين هنگام ورزش باعث ايجاد نشاط و انبساط خاطر مي گردد. به موجب همين بررسيها ورزش مي تواند افسردگي، تنش و خستگي رواني را کاهش دهد.
5 - شکوفا شدن استعدادهاي نهفته: يکي از اهداف تربيت عبارت است از رشد و شکوفايي استعدادهاي کودک و ديگري روش و وسيله تحقق هدف که همان فعاليت است. بر اين اساس به منظور تحقق هدف تربيت نه تنها بايد شرايط و عواملي ايجاد کرد که کودک به بازي و ورزش بپردازد، بلکه بايد شوق حرکت را نيز در او بيدار کرد. يکي از عوامل اصلي رشد و شکوفايي استعدادهاي رواني و ذهني کودک، حرکت است. روانشناسان معتقدند هر قدر ميدان وسيعتري از نظر محيطي، تربيتي و ارتباطات رواني اجتماعي در اختيار کودک گذارده شود، به رشد بالنده استعدادهاي نهفته وي کمک مي کند. کودکان و نوجواناني که فرصت مي يابند در ميادين ورزشي استعدادها، توانايي ها، لياقت ها و مهارت هاي خود را به نمايش بگذارند و در رابطه با مشکلات آني داخل ميدان از خود ابتکار، خلاقيت و احتمالا بداعت نشان دهند، محيط و شرايط مناسب تري از نظر تربيتي پيش رو خواهند داشت، به ويژه اينکه اين عوامل مناسب محيطي از طريق برخوردهاي مثبت، تقديرها و تشويق هاي والدين، اوليا و همسالان به دليل ابراز خلاقيت ها و احراز موفقيت هاي فرد مورد حمايت بيشتري قرار گيرد.
6- تمايل به برون گرايي: يکي از متداول ترين طبقه بندي هايي که روانشناسان به کار مي برند، دو تيپ درون گرا و برون گرا است. افراد درون گرا کساني هستند که واکنش آنها نسبت به موقعيت هاي مختلف، منفي است يا از اين موقعيت ها فرار مي کنند و ساکت و آرام هستند. از طرف ديگر افراد برون گرا نسبت به موقعيت ها واکنش مثبت نشان مي دهند و در مقايسه با تيپ درون گرا بيشتر حرف مي زنند و تماس هاي اجتماعي آنها نيز زيادتر است. تحقيقات نشان داده است که افراد ورزشکار به دليل شرکت فعال در فعاليت هاي اجتماعي مانند: تمرينات و مسابقات و همچنين مقبوليت هاي اجتماعي که به دليل موفقيت هاي ورزشي احراز مي کنند، داراي شخصيتي برون گرايانه و فعال هستند. به طور مشخص تر پي برده شده که توانايي بالاتر در ارتباط با برون گرايي و توانايي کمتر با درون گرايي مرتبط بوده است.با توجه به رشد روز افزون فعاليت هاي بدني و ورزشي در جامعه و گرايش کودکان و نوجوانان و جوانان به جنبش و فعاليت و ورزش، شايسته است که اقداماتي در جهت هدايت افراد جامعه بويژه دانش آموزان و دانشجويان به سوي ورزش صحيح و علمي انجام گيرد که دچار آسيب هاي احتمالي نشوند و از سوي ديگر بهبود کيفي و کمي در آمادگي جسماني و حرکتي و مهارتي با استفاده از علوم ورزشي در آنان ايجاد گردد.

تنبل همیشه هم خواب نیست!!!!

                                                                                    

ساکن بودن و فعالیت نکردن همیشه جزو دردسرهای مابوده دردسری که روان‌شناسان می‌گویند برایش راه‌حل‌هایی هم وجود دارد. «افسرده نیستما ولی اول صبح که از خواب پا می‌شم، حس انجام دادن هیچ کاری نیست.»، «می‌دونم خیلی کار دارما ولی تنبلیم می‌یاد که حتی یکی‌شون رو انجام بدم.»، «وای! نمی‌دونی چقدر بده! درسامو می‌ذارم لحظه آخر بخونم، بعدش اون لحظه هم یه‌دفعه انگار همه تنبلی‌های دنیا رو ریختن رو سرم.»، «دوست دارم کارام جلو بیفته‌ها ولی از اون طرف هم اگه حسش نباشه، دلم می‌خواد تمام روز رو توی رختخواب بمونم.» شما هم مطمئنا لااقل یک دوره در زندگی‌تان از این تنبلی‌های ناگزیر نالیده‌اید. احتمالا همه ما در ذهنمان، راه‌هایی مختص خودمان برای غلبه بر تنبلی داریم، اما شاید بد نباشد نظر روان‌شناس‌ها را هم در مورد علت‌های این پدیده فراگیر بدانیم و پیشنهادهایشان را بشنویم. تنبلی، موضوع مورد علاقه نویسندگان کتاب‌های موفقیت است. به‌عنوان مثال، گذشته از آنکه برایان تریسی و راهکارهایش را قبول داشته باشیم یا نه، کتاب پرفروش «قورباغه‌ات را قورت بده!» فقط حول یک موضوع می‌چرخد؛ تنبلی. حتی نویسندگان هم دست از سر این موضوع برنداشته‌اند. داستان روسی «ابلوموف» حدیث تنبلی بی‌نهایت یک شخصیت به همین نام است. در این داستان تنها عاشق شدن ابلوموف است که می‌تواند او را از زندگی همیشگی در رختخواب نجات دهد. اما تنبلی‌های آدم‌های دور و بر ما معمولا به‌شدت ابلوموف نیست.

                                                        

ما از تنبلی‌هایی جزئی‌تر شکایت داریم که به خاطر اینکه حسشان در موقعیت‌های خاصی به سرمان می‌زند، زندگی‌مان را موقتا فلج می‌کنند. در واقع استعاره‌ای که تنبلی را کنار رختخواب می‌گذارد، چندان هم با واقعیت جور نیست. شما ممکن است در محل کارتان، در دانشگاه، در آشپزخانه، در اتاق پذیرایی، در میانه راه کوه رفتن، در کتابخانه وقتی که روزهای پشت کنکور را می‌گذرانید، یکباره احساس تنبلی کنید، پشتش توجیه بیاورید که خسته‌اید و کارهایتان را انجام ندهید. راه‌های زیادی وجود دارد که آدم بر این تنبلی غلبه کند اما چون امتحان کردن هر کدام از این راه‌ها خودش نیاز به کنار گذاشتن تنبلی دارد، ممکن است شما در یک دور باطل تنبلی پشت تنبلی بیفتید. پس اولین پیشنهاد این است که لااقل برای امتحان کردن این پیشنهاد‌ها باید یک بار خودتان تنبلی را کنار بگذارید! تنبلی از کجا می‌آید؟ اگر کتاب‌های روان‌شناسی و حتی زیست‌شناسی را زیرورو کنیم، می‌توانیم دلیل‌های عمیق و درازمدتی را برای تنبلی پیدا کنیم. روان‌شناسان تکاملی معتقدند که تنبلی ریشه‌ای‌تر از این حرف‌هاست. آنها می‌گویند تمام پدیده‌های ذهنی بشر که نشانه‌ای از «بی‌فعالیتی»، «ساکن بودن» و «انفعال» دارد می‌تواند به یک دلیل واحد رخ دهد. به نظر آنها علت همه این پدیده‌ها می‌تواند سبک زندگی بدوی اجداد ما باشد. این روان‌شناسان که ارادت خاصی به جناب داروین دارند، بی‌فعالیت بودن اجداد ما در زمان‌های خاصی از سال و ذخیره‌کردن انرژی برای زمان‌های دیگر را دلیل تنبلی، خستگی روانی و افسردگی بشر مدرن می‌دانند. آنها می‌گویند در زمان مدرن ممکن است دیگر از زمان‌های متناوب فعالیت – بی‌فعالیتی برای ذخیره انرژی خبری نباشد اما ژن‌های ما به این تنبلی نیاز دارند. اگر بخواهیم طبق نظر روان‌شناسان تکاملی عمل کنیم، باید بگذاریم ژن‌هایمان در چند صد سال‌،زندگی مدرن را تجربه کنند تا نتیجه‌ها و نبیره‌هایمان دست از تنبلی بردارند. اما گروه دیگری از روان‌شناس‌ها هم هستند که نظر متفاوتی دارند.

روانکاو‌ها بیشتر در مورد نوع خاصی از تنبلی که آدم را به عقب انداختن کارها و انجام دادن‌شان در لحظه آخر وامی‌دارد، حرف دارند. به نظر آنها در این نوع از تنبلی، رگه‌هایی از خودآزاری روانی وجود دارد. در واقع ما به خاطر این کار خودمان را زجر می‌دهیم اما ناخودآگاه از این رنج لذت می‌بریم. روانکاو‌ها برای حل این مشکل راه‌حل‌های طولانی‌مدتی دارند. به نظر آنها شمایی که این نوع خاص از تنبلی را دارید، باید آنالیز روانی شوید تا معلوم شود که کی و کجا این خودآزاری روانی را در خود پرورش داده‌اید. از آنجا که این کار فقط در مطب روانکاوها انجام می‌شود و در این ۲صفحه نمی‌شود با توضیح کامل تئوری روانکاوی راه به جایی برد، مجبوریم از خیر این گروه از روان‌شناس‌ها هم بگذریم. در مورد علت‌های تنبلی چند نظر همه‌پسند و به‌دردبخور و در عین حال علمی هم در روان‌شناسی وجود دارد. روان‌شناس‌ها معتقدند ما به علت‌های زیر ممکن است «اهمال کار» شویم:


۱) حتما باید حسش بیاید تا کاری را انجام دهیم یکی از شایع‌ترین دلیل‌ها یا بهتر بگوییم توجیه‌های ما برای تنبلی‌مان همین است. ما می‌گوییم فعلا حال و حوصله این کار را نداریم و بهتر است بگذاریم کارمان را باانگیزه انجام دهیم. اما ممکن است با عقب انداختن کارها، این انگیزه هیچ‌وقت در ما بیدار نشود. در واقع ما یک افسانه نه‌چندان درست در مورد انجام کارهایمان داریم؛ «اول انگیزه، بعد عمل» در صورتی که تجربه نشان داده است که شروع کارها – فارغ از اینکه قبل از شروع آن کار را دوست داشته باشیم یا نه – خودش می‌تواند انگیزه به‌وجود بیاورد. اگر خیلی کلی بخواهیم بگوییم، همیشه علاقه نیست که ما را به کاری وا می‌دارد، گاهی آشنایی بیشتر با یک فعالیت و کشف توانایی‌های فردی‌مان در انجام آن کار، ما را به فعالیتی علاقه‌مند می‌کند.

بقیه در ادامه مطلب ...


ادامه نوشته

ترس و راهكار غلبه بر آن

مقابله با ترس : در جامعه ی امروز ما, موضوع ترس به نظر مساله ای فراگیر شده شده است.از شروع کردن یک کار می ترسیم,از پیروزی هم بیم داریم,از شکست هم همین طور و بالاخره هم از زندگی کردن می ترسیم و هم از مردن از دیدگاه دکتر سوزان جفرز ناتوانی در برخورد با ترس یک مشکل روان شناختی نیست بلکه به باور او این مساله اساسا یک مشکل آموزشی است و با بازآموزی ذهن به نوعی "ضمیر ناخودآگاه" می توانیم به راحتی ترس را به عنوان یک واقعیت زندگی بپذیریم نه به صورت مانعی که برسرراه موفقیتمان قرار دارد. در بیشتراوقات ترسی را که در وجودمان احساس می کنیم ما را از پیش رفتن در زندگی باز می دارد و تنها راهکار مواجهه با آن این است که ترس را احساس کنیم ولی کارمان را علی رغم وجود ترس انجام دهیم تنها کاری که برای کمرنگ کردن ترستان باید انجام دهید ایجاد اعتماد بیشتر به توانی خود در برآمدن از پس هر چیزی است که بر سر راهتان قرارمی گیرد. البته ذکر این نکته ضروری است که قسمتی ازترس غریزی و سالم بوده وما را در برابر دردسر مصمم می کند اما قسمت دیگر آن نیز ممکن است ویرانگر باشد. دکتر جفرز پیرو این عقیده می گوید : اگرچیزی باعث آزار وترستان می شود از همان جایی که هستند باید دست به کار شده وگام های لازم را برای تغییر دادن آن بردارید . بنابراین اصلا از خودتان نپرسید , چرا میترسم ؟ یعنی به دنبال دلایل آن نباشید و انرژی خودتان رابابت یافتن چراها هدر ندهید . بلکه سریع دست به کار شوید ! و در خودتان اعتماد به نفس را بالا ببرید به جای اینکه بگویید اعتماد به نفس کافی را برای مقابله با آن ندارم بگویید: هر چه که برایم پیش بیاید و در هر موقعیتی که باشد از پس آن برمی آیم