خود شیفتگی

خودشیفتگی


در روان‌شناسی خودشیفتگی یا نارسیسیسم بیانگر عشق افراطی به خود و تکیه بر خودانگاشت‌های درونی است. نارسیسیسم از ریشه لغت یونانی‌شدهٔ نارسیس (نرگس، اسطوره نارسیسیوس) گرفته شده‌است. نارسیس یا نرگس، مرد جوان خوب چهره‌ای بود که از عشق اکو دوری کرد و برای همین محکوم به عشق ورزیدن به تصویر چهره خود در یک استخر آب گردید. نام گل نرگس برگرفته از این افسانه‌است. نارسیس وقتی به عشق خود (چهره انعکاس یافته خود) نمی‌رسد، آنقدر غمگین بر لب چشمه می‌نشیند تا تبدیل به گل می‌شود.

در روانپزشکی نیز نارسیسیسم افراطی براساس خصیصه‌های روانی و شخصیتی در عشق بیش از اندازه به خود و خودشیفتگی بی حد و حصر شناسایی می‌شود و آن را نوعی اختلال روانی می‌دانند. فروید عقیده داشت که بسیاری از خصیصه‌های خودشیفتگی با بشر به دنیا می‌آیند و او نخستین کسی بود که خودشیفتگی را با روانکاوی توضیح داد.آندرو موریسون نیز ادعا کرد، در دوران بزرگسالی، میزان مفیدی از خودشیفتگی در افراد وجود دارد و یا به وجود می‌آید که آنها را قادر می‌سازد تا در رابطه برقرار کردن با دیگران فردیت خود را نیز در نظر بگیرند

واژهٔ نارسیسیسم را در روانشناسی فردی (در زبان انگلیسی) گاه به جای اصطلاحاتی مانند تحقیرکننده، پوچی، خودپرستی و یا خودپسندی استفاده می‌کنند و گاهی نیز در جامعه شناسی آنرا به جای نخبه گرایی و یا بی تفاوتی نسبت به سرنوشت دیگران می‌نامند.

پیشینه در روانشناسی

به عقیدهٔ فروید، این مفهوم برای اولین بار در روانشناسی توسط پل ناک به کار گرفته شد. وی بعدها این عقیده را تصحیح می‌کند و توضیح می‌دهد که در واقع هولاک الیس را باید ابداع کنندهٔ این اصطلاح دانست. خود الیس توضیح داده‌است که او این اصطلاح را در سال ۱۸۹۸ برای توصیف نگرشی روانی به کار برد و ناک در سال ۱۸۹۹ این را برای معین کردن نوعی از انحراف جنسی استفاده کرده‌است. به عقیدهٔ الیس، او و ناک را باید به طور مشترک ابداع کنندهٔ این اصطلاح دانست.

فرهنگ خودشیفتگی 

مورخ و منتقد اجتماعی کریستوفر لاک این موضوع را در کتابش به نام «فرهنگ خودشیفتگی» که در سال ۱۹۷۹ منتشر شد، توصیف می‌کند. او فرهنگ خودشیفتگی را به این صورت توصیف می‌کند که هر عملی که فرد انجام می‌دهد در راستای ارضای و بدست آوردن لذت درونی خود است. این توصیف نیز در مواقعی به کمک لیبرالیسم رقته‌است و برای توصیف صفات درونی لبرالیسم مانند مسائل اجتماعی، جنسیتی و یا مذهبی به کار برده می‌شود. با تعاریفی که از خودشیفتگی به عمل آمده‌است، بیشتر محققان و جامعه شناسان، این صفت را تحلیل برنده اجتماع و جامعه می‌دانند و آن را در نقطه ماکزیموم فردگرایی قرار داده‌اند و فردی که دچار خودشیفتگی بی اندازه‌است، هیچ علاقهً درونی به دیگران ندارد.

خودشیفتگی در روانشناسی تکامل 

واژهٔ خودشیفتگی همچنین در روانشناسی تکاملی در رابطه با مکانیزم جفت گزینی (به انگلیسی: assortative mating) نیز استفاده می‌شود. کتاب انتشار یافته آلوارز سامارایز در این باره بحث می‌کند. شواهد جمع گزینی انسانی بر مسائلی مانند سن, ضریب هوشی، قد، وزن، ملیت، تحصیلات و محل اقامت و یا محل کار و یا خصیصه‌های شخصیتی توجه دارد و از آنها به عنوان ایجاد رابطه کننده، نام می‌برد. در نظریه «خود کاوشگری علاقه» فردیت‌ها به نحوی غیر هوشیارانه به دنبال تصویری از خودشان در دیگران می‌گردند و این جستجو شامل معیارهای زیبایی، تناسلی و جسمی در زمینه خود ارجاعی می‌باشد.

مطالعات آلوارز مشخص می‌کند که تشابهات چهره‌ای بین زوج‌هایی که ازدواج می‌کنند، یکی از قدرتمندترین شاخصه‌های مکانیزم جمع گزینی ناپیدا بین افراد می‌باشد. زوج‌ها بر اساس یک فرایند ذهنی درونی ترجیح می‌دهند، هم چهره‌های خود را بر گزینند.

منبع :

دانشنامه ویکی پدیا(خودشیفتگی اثر زیگموند فروید ترجمه ی پاینده)

فواید تمرین کردن یوگا

ادبیات نشان می دهد که یوگا قدمت هزار ساله دارد و در هند بسیار رایج بوده است.
یوگا با سیستم پزشکی کل نگر مقایسه می شود زیرا که یوگا بر کنترل جنبه های فیزیکی،روحی و روانی یک شخص تاکید دارد.بنابراین در مراحل اولیه،یوگا در غرب به عنوان سیستم بالقوه ای برای  درمان البته با سوء ظن درمورد کارایی آن تشخیص داده شد.اما شرایط کم کم تغییر کرد و شواهد علمی مزایا و فواید یوگا را تایید کردند.
یوگا یک درمان سنتی است که کاملا بر اساس مشاهده و اصول ذات و سرشت آدمی است.یوگا نه تنها یک تمرین است بلکه حتی یک بسته کامل برای انسان است.

علم یوگا شامل حالت و چگونگی یوگا که مدیتیشن و تکنیک نفس کشیدن نام دارد می شود.
فواید یوگا با نوع یوگا تفاوت دارد همان طور که در جاهای مختلف از آن استفاده می کنند.بنابراین صرف نظر از نوع آن، فواید یوگا در کنترل و مدیریت استرس توسط طب نوین ثابت شده است.فایده چند عاملی یوگا آن را از تمرینات ساده متمایز می کند.

* فواید فیزیولوژیکی یوگا شامل تقویت کردن سیستم های اصلی بدن مثل سیستم اعصاب،دستگاه قلبی-عروقی،غدد،دستگاه تنفسی،سیستم ماهیچه ای و استخوان ها و سیستم دفع بدن است.

* یوگا باعث حفظ تعادل بدن می شود.

* یوگا با ایجاد تعادل در مواد شیمیایی بدن مثل کلسترول ای دی ال،گلوکز،و کاته کولامینها باعث جلوگیری از بیماری های مهلک و کشنده می شود و قابلیت ارتجاعی بدن را بالا میبرد.

* علاوه بر این،یوگا بدون اینکه در طول تمرین استحکام بدن را از بین ببرد وزن را در حالت تعادل نگه می دارد.

* فواید روانشناسی یوگا یکی از فواید جذاب آن است که شامل تنظیم کردن حالت های مربوط به اختلالاتی مثل خشونت،افسردگی،و اضطراب ناگهانی است.

* بالا بردن توانایی های شخصی مثل مهارتهای یادگیری، تمرکز و حافظه خوب همچنین از فواید یوگا هستند.

*  بالا بردن مهارت های اجتماعی و سازگاری بهتر با شرایط و محیط هم از دیگر فواید یوگا می باشد.

*  فواید روحی و روانی یوگا شامل درک نفس و هوشیاری است که آرامش خاطر را فراهم می کند.تفکر کردن و خوب نفس کشیدن نیز از فواید تمرین کردن یوگا است.

* یوگا درمانی است که یک بدن متعادل را از طریق تمرین کردن حرکات پر انرژی یا حرکات ثابت فراهم می کند.

* مهمترین فایده یوگا داشتن احساس مطلوب بدون داشتن تمرینات شدید یا مصرف هر گونه مکمل می باشد.
روش های یوگا

علم و معرفت یوگا ، جهت راهنمایی و هدایت جویندگان به سر منزل مقصود ، روش های گوناگونی از تمرینات و فنون را طراحی و ارائه کرده است.

در اکثر متون یوگا و تنترا روش های اصلی تمرین و سلوک یوگیانه در چهار سنت خلاصه می شود:

 الف -هاتا یوگا

ب- مانترا یوگا

ج- لایا یوگا

د- راجا یوگا

گرچه برخی سنت ها روش هایی را مثل کارما یوگا یا جنانا یوگا را به سنت خود افزوده اند .

الف ) هاتا یوگا

هاتا از دو کلمه تا و ها به معنای نیروی ذهنی و نیروی حیاتی تشکیل شده است.این دو انرژی قدرتمند در مسلک های گوناگون به نام های یین و یانگ ، آیدا و پنگالا ، شیوا و شاکتی ، و با سمبل های ماه و خورشید تعبیر شده اند ، در صورتی که به تعادل و اتحاد برسند ، زمینه ساز انفجاری والا در حوزه انرژی و آگاهی خواهند شد و انسان را به مرحله عالی لز حیات نزدیک می سازند.

در علم هاتا یوگا ، محور سلوک و تمرینات جسم است . هاتا یوگا ، کیمیایی است که تن یوگی را پاک ، سالم ، شاداب و قوی می سازد ، قوای حواس را برمی انگیزد و احساسات را قوی و عمیق می سازد .

در علم هاتا یوگا پنج مرحله برای تخلیص انرژی و آگاهی فردی وجود دارد :

۱- شات کارما (شات کریا)

۲-آسانا

۳- پرانایام

۴- باندا

۵- مودرا

 

شات کارما

مجموعه ای از شش فن است که هر کدام از این فنون شامل مراحل بسیاری است.این فنون وابسته به تن یوگی هستند که سبب ایجاد تعادل در دوشاها ( طبع بدن) می شود به علاوه سبب درک عمیق یوگی نسبت به تن مادی و ارتباط آن با بدن انرژیک است.

  آسانا

مجموعه ای متنوع از حرکات بدنی هستند . این حرکات با الهام از حیوانات و طبیعت و بر اساس ساختار آناتومیک بدن انسان طراحی شده اند.اجرای منظم این حرکات ، دامنه حرکتی مفاصل را افزایش می دهد. سمومی را که در انتهای مفاصل جمع می شوند آزاد می سازد ، انحرافات لگن را تصحیح می کند و در نتیجه ایجاد تقارن در لگن ، انحراف ستون مهره ها و محور کتف و شانه ها برطرف می شود.به این ترتیب انرژی به سهولت در کل سیستم جریان یا فته و احساسی از تعادل ، سلامت و شادابی را ایجاد می کند.

پرانایام

این فنون بر اساس نحوه ، سرعت ، تنظیم متناسب سه جریان (دم ، بازدم و حبس ) و چگونگی تنفس پایه ریزی شده اند که نهایتا در بدن یوگی انرژی آزاد می شود.

این انرژی در صورتی بی خطر خواهد بود که در مرحله آسانا تقارن و تعادل کامل در اسکلت و مدار انرژی  ایجاد شده باشد ، در غیر این صورت پرانایام می تواند غوق العاده خطرناک باشد.

باندا

باندا به معنی قفل است که چهار نوع دارد:

* قفل در ناحیه چانه

* قفل در ناحیه شکم

* قفل در ناحیه عجان

* قفل ترکیبی

منظور از این هنر ، جمع و متمرکز ساختن انرژی حیاتی در مناطق خاص است.کانونی کردن انرژی در مناطق خاص کمک بزرگی در جهت سیلان انرژی است، و یوگی را به حوزه والاتری از درک انرژی می رساند .

مودرا

مخفف دو واژه مود و دراوی است . به معنای حفظ و تداوم تجربه برانگیختگی انرژی است. این فنون بسیار ظریف هستند و یوگی را به سوی درک تجربه های فوق العاده حساس و گاه هیجان انگیزی پیش می برند.

ب) مانترا یوگا

به معنای صوت رهایی بخش است . صوتی که بتواند انرژی ذهن را از بند قالب های محدود آگاهی رها سازد.مانترا دارای انواع مختلف است و در مراحا پیشرفته فقط باید از گورو (پیر و مرشد) دریافت شود .

ج) راجا یوگا

به معنی سرور و پادشاه است . دلیل این نام این است که  ذهن و روان انسان زیربنای تمام فعالیت های جسمی و حسی است و راجا یوگا هم مستقیما بر روی امواج فکر و کنترل ، وارسی و انضباط آن امواج ، کار می کند.تمرینات راجا یوگا نسبت به سایر یوگا ها مشکل تر است زیرا هیچ وسیله کمکی جهت کمک به هوشیاری متمرکز یوگی وجود ندارد و باید مستقیما بر روی امواج و نوسانات ذهنی تمرکز کرده ، نسبت به کیفیات و حالات مختلف ذهن خود ، آ گاه شود.

د) لایا یوگا

در حقیقت همان کوندالینی یوگا است . مفهوم کوندالینی در فرهنگ یوگا این است که هر انسان دارای انرژی عظیم بالقوه ای هستند.این انرژی در اکثر افراد به طور کامل و درست مصرف نمی شود. این سرمایه آسمانی که به سختی به ظهور می رسد همواره سبب سعادت نخواهد شد بلکه ممکن است بسیار مخرب و موجب جنون و بیماری شود.

 


چند روش مقابله با آسیب روانی از دریچه ی روانکاوی

سلام و عرض پوزش بابت دیرکرد وصول متن

ببخشید مثل اینکه من بی خیال این فشار روانی نمیشم خودمم خسته شدم ولیکن چون همه ی ماها یه جوری اونو تو زندگیمون تجربه کردیم و خواهیم کرد خالی از لطف نیست که چندتا روش فوق العاده کاربردی و ضروری البته از دریچه ی اعجاب انگیز و زیبای روانکاوی تقدیمتون کنم . توی نوشته ی پیش از این ابتدا فشار روانی رو از منظر روانشناسا و محققای تقریبا جدید گفتم و چند راهکار شناختی و رفتاری برای مقابله با فشار روانی(چه خود موقعیت تهدید آمیز و چه هیجانهای مخرب بعد از اون مثل خشم و اضطراب و افسردگی و اختلال در شناخت و ....)

                        

تعریف مقابله و انواع آن :

هر نوع کوششی جهت حل و فصل کردن آسیب و فشار روانی و بازگشتن به موقعیت معمولی پیش از تنش را "مقابله" می گویند.

1)مقابله مسأله مدار : تلاشی که صرف تغییر در موقعیت و خود مسئله ی تنش زا می شود مثل تدابیر یافتن راهکار برای حل مسئله سبک سنگین کردن آنها از نظر ارزش و سود و زیان و انتخاب بهترین راه(از مثالش صرف نظر میکنم خودتون برید تو هیلگارد بخونید)

2)مقابله هیجان مدار: تلاشی برای جلوگیری از ظهور و بروز هیجانهای منفی ناشی از استرس که خودش به سه قسمت تدابیر الف) شناختی ب)رفتاری پ) روانکاوی تقسیم میشه که توی نوشته های قبلی برخی از تدابیر کارآمد شناختی و رفتاری مثل ورزش و آرمیدگی و عدم توجه موقت به موضوع یا حمایت اجتماعی رو خیلی مختصر توضیح دادیم حالا میخوام 3 مورد از روش های روانکاوانه رو تحت عنوان مکانیسم های دفاعی بگم اما قبلش باید عنوان کرد که چون در نظریه ی روانکاوی خیلی از هیجانهای مثبت و منفی تأثیر مسقیمی بر "ناهشیار" ما دارند هر روش مقابله معمولا با نوعی ((خود فریبی)) همراه است که هیجان های منفی رو از حیطه ی خودآگاهی به نا هشیاری میبره ولی هنوز آثار منفی اون دامن گیر ذهن هشیار انسان هست :

1)واپسرانی : فرد سعی می کند در مواجهه با شرایط تنش زا هیجان مخرب ناشی از آن را از ذهن خود پاک کند اما غافل از اینکه آن را از سطح آگاهی خود به ناهشیار فرو میفرستد این اصلاح نباید با فروکش کردن اشتباه شود چون فروکش کردن یک تدبیر شناختی است که شامل نیندیشیدن موقت به مسئله یا انکار آن نزد دیگران برای تمرکز روی مواردی معین است. درواقع واپسرانی یک نوع خودفریبی است که فرد آن هیجان را در وجودش انکار میکند درحالی که در ضمیر ناخودآگاهش جای گرفته است. فروید معتقد است که واپسرانی فقط منحصر در خاطرات دوران کودکی نیست بلکه در بزرگسالی هم رخ می دهد.

2) دلیل تراشی : یافتن دلیلی خوب و واقعی برای کاری که علت واقعی انجام آن چیز دیگری است که قاعدتا به دو منظور صورت می پذیرد اولی جهت کاهش نا امیدی از نرسیدن به هدف و دومی جهت منسوب کردن رفتار به یک علت منطقی و جامعه پسند مثال گربه دستش به گوشت نمیرسه میگه پیف پیف بو میده

3)واکنش وارونه : نیندیشیدن به انگیزه ای  با توجه کردن افراطی به انگیزه ی متضاد آن مثلا ممکن است در کودکی خاطره ای موجب ایجاد نفرت نسبت به مادر شده باشد اما در بزرگسالی هم برای دادن اطمینان به خود و هم برای اطمینان دادن به والدین از جهت فرزند خوب بودن تلاش مصرانه ای برای کمک و خدمت کردن به مادر صورت می گیرد

پیدایش این امر ممکن است به دلیل فشار فراخود یا ضوابط اجتماعی باشد.

منبع : زمینه روانشناسی هیلگارد صفحات 507 تا 513

روش های هیپنوتیزم

دگر هیپنوتیزم

استفاده از توضیحات کلامی و غیر کلامی

در این نوع هیپنوتیزم فرد هیپنوتیزم کننده و هیپنوتیزم شونده افراد جداگانه‌ای هستند که در آن هیپنوتیزم کننده به عنوان عامل با استفاده از روشهای معمول خود را (هیپنوتیزم شونده) را به حالتهای هیپنوتیزم وارد می‌کند. هیپنوتیزم کننده ممکن است روشها و تکنیکهای مختلفی را بکار ببرد تا به حالت دلخواه برسد. برخی از هیپنوتیزم کننده‌ها از تلقینات شفاهی استفاده می‌کنند. به این نوع تلقی توجه کنید: " به من نگاه کن ، به چشمهای من نگاه کن و غیر از خواب فکری ذهنت راه نده ، شما حالتی از سنگینی در پلکهای چشم و خستگی در چشمان خود احساس می‌کنید، چشمهایتان دارند سنگین می‌شوند سنگین و سنگین‌تر ، چشمهایتان بهم می‌خورند و نزدیک است که با اشک چشم خیس شود. بله چشمهایتان دارند خیس می‌شوند، من می‌بینیم که چشمهایتان از فرط خواب رویهم می‌افتند و خیس می‌شوند، دید شما به تاریکی می‌گراید و چشمانتان در حال بسته شدن هستند، دارند بسته می‌شوند و شما سنگینی پلکهایتان را احساس می‌کنید، چشمانتان بسته شده‌اند و ... .

در نمونه بالا از
تلقینات شفاهی استفاده شده است. برخی هیپنوتیزورها از روشهایی استفاده می‌کنند که کمتر نیاز به توضیحات شفاهی داشته باشد و معمولا فرد هیپنوتیزم شونده را متوجه رفتارهایی در خود می‌کنند که القای حالت آرامش را به او به همراه دارد. اصواتی که هیپنوتیزور استفاده می‌کند جملات خاصی نیست، اما معنای آرامش و دوستی را به همراه دارد مثل یک تنفس عمیق و آرام و ... .

روشهای هیپنوتیزم کردن فرد دیگر از جهات دیگر نیز ممکن است متفاوت باشد. برخی خوابانیدن و دراز کشیدن هیپنوتیز شونده را ترجیح می‌دهند و برخی دیگر سوژه خود را روی صندلی می‌نشانند. اما بطور کلی استفاده از هر کدام از این روشها باید بر اساس ویژگیهای هیپنوتیزم شونده صورت بگیرد. افراد هیجان‌زده و غیر عادی بهتر است روی صندلی بنشینند.

استفاده از شی یا چشمان هیپنوتیزور

برخی از افراد هیپنوتیزم کننده از چشمان خود به عنوان نقطه‌ای که هیپنوتیزم شونده باید به آن خیره شود استفاده می‌کنند. و برخی اشیا دیگر را ترجیح می‌دهند. در استفاده از یک شی برای خیره شدن ، یک شی مثل مداد ، کلید ، سکه در فاصله 25 سانتیمتری او قرار می‌دهند و از او می‌خواهند به نقطه‌ای روی آن شی خیره شود. به این تلقینات توجه کنید: ببین من این شی را مقابل چشمانت می‌گیرم شما باید به این چیز که در دست دارم نگاه کنید، صدای مرا می‌شنوید. اگر نگاهتان از این نقطه منحرف شد زود نگاهتان را به طرف آن برگردانید و این حالت را ادامه دهید. دقت کنید و به صدای من گوش کنید. می‌خواهم که به حالت آزاد دراز بکشید، بدن خود را شل کنید. در تمام اعضای بدن خود حالت سستی و رخوت احساس می‌کنید و هر چه می‌گذرد بیشتر و بیشتر بدنتان بیحال می‌شود. اگر به این چیز نگاه خود را ثابت نگاه داشته و به صدای من گوش کنید لحظه به لحظه شل‌تر و بی‌حال‌تر می شوید ... .

استفاده از روش حرکتی

در یک روش دیگر که به روش حرکتی معروف است از هپینوتیزم شونده خواسته می‌شود مثلا دستهای خود را که روی زانوهایش گذاشته مورد توجه و تمرکز قرار دهد و به تغییرات آنها دقت کند. به این تلقین توجه کنید. "می‌خواهم به راحتی روی صندلی بنشینید و بطور کامل بدنتان را آزاد و شل کنید. کف هر دو دست خود را روی زانوان بگذارید و با این عمل مراقب دستهای خودتان هستید و متوجه می‌شوید که به راحتی می‌توانید دستهایتان را نگاه کنید. به چیزی فشار می‌دهید و شاید هم پارچه شلوارتان را که دستهایتان روی آن است حس می‌کنید و یا گرمای شلوارتان را احساس می‌کنید. می‌خواهم این احساسات را که شرح دادم شما خودتان هم ببینید شاید تغییراتی در دست خود حس می‌کنید. بطور دائم به دستهای خود نگاه کنید و ببینید چقدر آرام هستند کوچکترین حرکاتی در دستهایتان نیست و ... .

هیپنوتیزم کننده به هیپنوتیزم شونده القا می‌کند که دستهایش رفته رفته کاملا بی حرکت و ساکن می‌شوند.اگر عامل در طی
جریان تلقین متوجه برخی حرکات مثل خمیازه و ... در سوژه شد باید آنها را تقلید کند و در ادامه می‌افزاید، دقت کنید که کدام قسمت از دستان شما حرکت می‌کنند. شاید انگشت سبابه یا انگشت کوچک و یا شست ، بیشتر دقت کنید." با ادامه این تلقینات انگشتان کم‌کم از یک دیگر فاصله می‌گیرند و هیپنوتیزم کننده شروع به دادن تلقیناتی بر بلند شدن انگشتان دستها و بازوها می‌کند.

خود هیپنوتیزم

روشهایی مشابه با روشهای دگر هیپنوتیزمی وجود دارد که برای خود هیپنوتیزمی بکار می‌روند. با این تفاوت که در اینجا هیپنوتیزم کننده و هیینوتیزم شونده یک نفر است. هر چند موفقیتهایی در این زمینه حاصل می‌شود، اما معمولا متخصصین معتقدند برای حصول نتیجه بهتر است لازم است فرد مبتلا توسط یک هیپنوتیزم کننده ، هینوتیزم شده باشد و در صورتی که تلقینات پس هیپنوتیزمی مبنی بر امکان خود هیپنوتیزمی به او داده شده باشد نتیجه بهتری حاصل خواهد شد. در هر حال آشنایی کامل فرد با هیپنوتیزم ، روشهای آن و حالات مختلف آن در اجرای خود هیپنوتیزمی ضروری است.

هیپنوتراپی

درمان با روشهای هیپنوتیزم مساله‌ای است که مدتهاست توجه متخصصان را به خود جلب کرده است. روشهای اجرای هیپنوتیزم در این حالت با روشهای دگر هیپنوتیزم تفاوتی ندارد تنها هدف از هیپنوتیزم در اجرای این روشها درمان سوژه است. سوژه ممکن است از بیماریهای مختلف جسمی و روحی رنج ببرد. متخصصان هیپنوتراپی از این روش برای کاهش اضطراب فرد ، رفع خاطرات آزار دهنده فرد در گذشته و سایر مشکلات روانی و همچنین درمان مشکلات جسمی و یا آماده ساختن او برای یک جراحی ، اعمال دندانپزشکی ، زایمان و ... استفاده می‌کنند.

هیپنوتیزم گروهی

در این حالت همان روشهای دگر هیپنوتیزمی اجرا می‌شود. و تفاوت آن در تعداد سوژه‌هاست. ممکن است عامل این روشها برای تعلیم هیپنوز در یک کلاس آموزشی استفاده کند یا در یک تالار سخنرانی برای جمع کثیری از مردم ، یا در جلسه هیپنوتراپی برای درمان عده‌ای افراد که مشکل مشترک دارند، مثلا آماده سازی برای جراحی و ... .

منبع:رشد

هیپنوتیزم

تعریف:هیپنوتیزم یک حالت جسمانی و ذهنی خاصی است که فرد در آن یک احساس متفاوت با واقعیت را تجربه می کند. در این تجربه هیپنوتیزم شونده به کمک درمانگر قادر به دسترسی به نا هوشیار خود شده با ایجاد احساس مثبت و افکار کنترل شده توانایی های بالقوه خود را کشف نموده و امکان خلاقیت و ارتقاء توانایی های نهفته در خود را بوجود می آورد.

به طور کلی کسانی می توانند از هیپنوتیزم درمانی برای درمان اختلالات عاطفی و فکری خود استفاده کنند که اول بخواهند که بهبود یابند و دوم اینکه هیپنوتیزم پذیر باشند. ( تجربه نشان داده است که 5% از افراد هیپنوتیزم پذیر نیستند ).

روش هیپنوتیزم:

(1) ابتدا باید خلسه هیپنوتیزمی القاء شود و یا به عبارتی مراجعه کننده یا بیمار هیپنوتیزم شود.

(2) پس از عمل هیپنوتیزم، کار درمان شروع میشود.

(3) مراجعه يا بيمار بايد انگيزه درمان داشته باشد، يعنی اگر تمايل به درمان نداشته باشد و يا به اجبار برای درمان آمده باشد و يا او را آورده باشند، عمل درمان حتی اگر هم عمل هيپنوتيزم انجام شود، باز هم بی اثر خواهد بود.

(4) پيشرفت درمان و ميزان بهبود : اگر چه شواهد و تجربيات گذشته نشان می دهد که هيپنوتيزم درمانی در درمان بسياری از اختلالات عاطفی و روحی و روانی و حتی جسمی مؤثر است و در این مورد هیچ شکی وجود ندارد. با اين حال جلسات درمانی مراجعین ما با توجه به پيشرفت و درصد بهبودی که در جلسات گذشته داشته اند ادامه خواهد يافت.

(5) زمانی هيپنوتيزم درمانی بيشترين اثر را خواهد داشت که به همراه آن مشاوره درمانی نيز صورت پذيرد.

اختلالات ذکر شده در زیر نمونه ای از اختلالات عاطفی - روانی و جسمانی است که بوسیله هیپنوتیزم درمانی و روان درمانی قابل درمان می باشند . البته مشروط بر آن که عمل هیپنوتیزم به درستی صورت گیرد .

 که مهمترين آنها عبارتند از:

1- افسردگی

2- پرخاشگری

3- وسواس

4- اضطراب و دلشوره

5- اختلال حمله هراسی

6- ترس ها و فوبی های مزمن

7- اعتياد و وابستگی های روانی

8- اختلالات جنسی

9- خجالت

10- ترس های اجتماعی

11- تيک های عصبی

12- لکنت زبان

13- دردهای جسمانی

14- کنترل اشتها

۱۵-و....

ادامه نوشته