ز گهواره تا گور دانش بجوي

 تصویری از آخرین لحظات حیات پرفسور حسابی


شام در کنار تخت استاد سرد شده است. ظاهرا ديگر نيازي به خوردن غذا نيست.

پزشکان و مسئولان بيمارستان دانشگاه به اين نتيجه رسيدند که معالجه روي قلب

استاد ديگر اثري ندارد.

لذا آنژيوکت چند دارو براي ادامه تپش قلب از رگ دست راست و آنژيوکت تزريق مسکن

درد از دست چپ ايشان را خارج و حتي ماسک تامين اکسيژن که ديگر ريه ها قادر به

تامين آن نبود را برداشته اند و تنها سنسورهاي تپش قلب روشن است.

شگفت اينکه در چنين حالتي در کمال حيرت پزشکان و متخصصين بيمارستان کانتونال

دانشگاه ژنو، پروفسور حسابي در آخرين لحظات حيات به چيزي جز مطالعه و افزايش

دانش نمي انديشد.

اين تصوير منحصر به فرد را يکي از کارکنان خود بيمارستان به عنوان يک تصوير تکان

دهنده و تاثير گذار ثبت کرده است.


 


  مطلب از : محدثه فتاحی

هدف گذاري براي سال جديد

ممكن است شما هم از آن دسته افرادي باشيد كه با شروع سال جديد هدف گذاري مي‌كنند و تصميم مي‌گيرند كلاً  تغيير كرده و آدم متفاوتي باشند. اگر دوست داريد امسال مثل حرفه اي ها عمل كنيد بهتر است با نحوه ي بهتر هدف گذاري براي هدفي كه براي سال جديد داريد آشنا شويد تا امسال حتما به هدفتان برسيد!
 


متاسفانه بايد بگويم كه در 90 درصد موارد، هدف هايي كه از اول سال تعيين مي‌كنيم با شكست روبه‌ رو مي‌شود كه مهمترين دليل اين شكست نيز كاهش شديد انگيزه پس از چند هفته مي‌باشد

كاهش انگيزه اين گونه هدف گذاري  چند دليل اصلي داشته :

-    هدفي كه براي سال جديد انتخاب ميكنيم معمولا واضح نيست:

مثلا تصميم مي‌گيريم وزن خود را كم كنيم، خوش اخلاق تر شويم، معدل خود را بهتر كنيم و يا درآمد بالاتري داشته باشيم... اين گونه هدف گذاري ها حتما شكست خواهد خورد زيرا واضح و روشن نيستند. اگر مي‌خواهيد وزن خود را كم كنيد بايد دقيقا مشخص كنيد كه مي‌خواهيد چند كيلو باشيد، براي وزن كم كردن هر روز بايد چه كارهايي انجام دهيد، چه غذاهايي نخوريد و چگونه ورزش كنيد... اگر مي‌خواهيد به هدفتان برسيد بايد از ابتدا بدانيد كه اين هدف دقيقا چه مي‌باشد.

-    فرصت يكساله گاهي خيلي طولاني مي‌باشد:

وقتي اول سال هدفي تعيين مي‌كنيم، اين هدف به احتمال زياد يكساله بوده كه اين مدت براي بيشتر هدف ها زمان خيلي زيادي محسوب مي‌شود و به همين دليل رسيدن به هدف را به عقب مي اندازيم زيرا تصور مي كنيم كه هنوز خيلي وقت داريم... پس براي هدفتان بيشتر از چند ماه وقت نگذاريد تا تنبلي بر شما غلبه نكند و از انگيزه تان كم نشود.

حال برسيم به تصميم گيري براي سال جديد ( يادگيري زباني جديد)

فرض كنيد امسال مي‌خواهيم يادگيري زبان اسپانيايي را هدف سال جديدمان قرار دهيم. براي اينكه به اين هدف برسيم ، موارد زير بايد حتما رعايت شود:

1-    دقيقا مشخص شود كه منظور از يادگيري اسپانيايي چيست... مكالمه، قبولي در آزموني به زبان اسپانيايي، مصاحبه شغلي، خواندن كتاب به زمان اسپانيايي، دانستن 5000 لغت به اسپانيايي...
2-    هدف به قسمت هاي كوچك تر تقسيم شود. مثلا اگر هدفي كه مشخص شده مكالمه اسپانيايي است، آن را به احوال پرسي، مكالمه در هتل، صحبت درباره وضع هوا و ... تقسيم بندي كنيد.
3-    براي رسيدن به هدف (لزوماً) يكسال وقت لازم نيست! 3 يا 6 يا 9 ماه براي يك هدف مثل مكالمه اسپانيايي بهتر جواب مي‌دهد. براي هر هفته، هر ماه و يا هر ده روز هم هدف گذاري شود تا بخشي از هدف مورد نظر تكميل شود و هم انگيزه ي اوليه حفظ شده و يا حتي بيشتر شود.


اين چند نكته كوتاه و ساده اگر رعايت شود، هدف گذاري و رسيدن به اهداف ساده تر و دست يافتني تر مي‌شود و در نتيجه سال جديدمان هم پربارتر و شيرين تر خواهد بود.
(سال خوبی داشته باشین)

حضور در طبیعت قانونمند

قانون نهم

قانون تنوع

طبیعت و هستی ما طبیعت و هستی متنوعی است. این تنوع هستی ما حتما برایمان پیامی دارد. این همه حیوانات و گیاهان گوناگون. حتی تفاوت های زیادی در یک گونه ی خاص از موجودات و بین افراد گوناگون وجود دارد. حتی در انسان ها ، اثر انگشت هیچ دو انسانی شبیه یکدیگر نیست و این بیانگر این است که هیچ دو انسانی شبیه یکدیگر نیستند. روحیاتشان، علایقشان، طرز فکرشان و... هرگز کاملا مثل هم نیست

تنوع ضد افسردگی است و به ما روحیه می دهد.

یکنواختی، کسالت روحی می آورد. اگر شما به طور مداوم در یک جا بنشینید، انجماد فکری و تعصب فکری به همراه خواهد داشت. حتما باید تنوع محیطی داشت و مسافرت این تنوع محیطی را برای ما ایجاد می کند. وقتی از شهری به شهر دیگری می روید، بر اثر گوناگونی آب و هوا ساختار تنفسی شما مدام عوض می شود. وقتی نحوه تنفس تغییر کرد، نحوه ی تفکر نیز تغییر می یابد و شما می توانید به گونه ای دیگر فکر کنید.

هر چند سال یکبار رنگ خانه خود را تغییر دهید. رنگ آمیزی منزل باید متنوع باشد. رنگ خانه که تغییر می کند روحیه ی شما هم متنوع و شاد می شود.

حتی می توانید جای اشیاء خانه را نیز تغییر دهید. وقتی از بیرون می آیید و می بینید جای اشیاء عوض شده ، فکر می کنید وارد محیط دیگری شده اید. و این جابه جایی خود به زندگی شما شور می دهد و حتما در تغییر روحیه ی شما مؤثر است.

به رنگ ها و تنوع آنها دقت کنید.

                                                    

 ما در طبیعت رنگ مشکی نداریم. مشکی رنگ طبیعت نیست و این رنگ در طبیعت وجود ندارد. از نظر روان شناسی رنگ ها، رنگ مشکی افسردگی می آورد. رنگ مشکی، انجماد فکری، سکون فکری، لجاجت و تعصب می آورد. رنگ مشکی رنگ خوبی نیست و مکروه است. پیامبر اکرم(ص) فرموده اند : « مشکی نپوشید که لباس فرعون است».

متأسفانه مشکی انتخاب جامعه ی ماست. یکی از دوستان می گفت من در ژاپن به دنبال لباس مشکی می گشتم ، پیدا نکردم، آمدم ایران دیدم اکثر لباس های مشکی ساخت ژاپن است.

اینکه انتخاب ما رنگ های مشکی و تیره است ، بسیار جای صحبت دارد. این موضوع تصادفی نیست. هر چه افسردگی بیشتر می شود، رنگ مشکی هم بیشتر می شود. و از آنجا که افسردگی مد شده است، رنگ مشکی هم مد شده است.

ببینید زمانی که انسان ها ساده بودند و ساده می اندیشیدند، ساده هم تولید می کردند و لباسی ساده هم می پو شیدند. اما اکنون که انسان ها ذهن مغشوشی دارند این آشفتگی به جنبه های مختلف زندگی نیز انتقال پیدا کرده است. مثلا لباس هایی تولید می شود با طرح های بسیار شلوغ و درهم بر هم.

به هیچ عنوان لباس مشکی نداشته باشید. اقلا در خانه به هیچ وجه لباس مشکی نپوشید. لباس مشکی هم از نظر روانشناسی رنگ ها ملال آور است و هم مخالف قانون طبیعت ، یعنی مخالف سنت خداست.

پیامبر اکرم(ص) 63 سال زندگی کردند و هیچ کسی ایشان را به جز در لباس های سفید و روشن ندید. و پیامبر الگوی تمامی ما مسلمان ها می باشند.


ادامه نوشته

زمان و چند نکته ی جالب درباره اش

                                                                          

تعریف مدیریت زمان :

استفاده بهبینه از زمان با جدیت و تلاش تمام و اجازه ندادن به دخالت ناروای امور و حادثه ها در جریان اجرای برنامه را مدیریت زمان می گویند.

طبق برنامه ای صحیح درست عمل کردن و از کارها و رفتار های واکنشی ، پراکنده و ناسنجیده پرهیز نمودن را مدیریت زمان می نامند.

مدیریت زمان یعنی تسلط و حاکمیت برزمان و مهار نمودن آن .

استفاده ی حد اکثری از زمان حداقلی برای رسیدن به اهداف مسئولیتها.

قدرت و مهارت تنظیم زمان تخصیص یافته به فعالیت های مختلف .

بنابراین برای مدیریت زمان و به دست گرفتن و کنترل آن و جلوگیری از اتلاف وقت باید بنگریم که :

الف : چگونه باید برای دقایق و ساعات زندگی خود ، به درستی برنامه ریزی کنیم؟

ب : چگونه برای اجرای آن جدیت و اهتمام کنیم؟

ج : آفات اجرای برنامه ها را بشناسیم و حتی المقدور از دخالت های بی جای امور و حوادث جلوگیری کنیم؟

چرا به مدیریت زمان نیاز داریم؟

یکی از سوالات اساسی در باب مدیریت زمان ، این است که آیا وقت هم نیاز به مدیریت دارد یا نه؟ و اگر نیاز دارد به چه علت است؟

وقت یکی از سرمایه های مهم زندگی است و هدر دادن این سرمایه خلاف قوانین عقل و دین می باشد به همین دلیل باید وقت و عمر را مهار نمود و با توجه به اصول و ضوابط خاص خود، در مسیر اهداف عادی و عالی از آن بهره گیری نمود . ما به علل گوناگونی به مدیریت زمان نیاز داریم، چرا که :

1)عمر و زمان قابل بازگشت نیست.

2)گذشت زمان محسوس و ملموس نیست.

3)زمان با هیچ چیز قابل معاوضه نیست.حتی با سرمایه های کلان مادی، چون با وقت میتوان آنها را به دست آورد ولی با سرمایه های مادی نمیتوان وقت را حاصل نمود.

4)اوقات فراغت را نمی توان بهینه کرد.

5)زمان وحشی و برنده است پس مهار آن یک هنر بزرگ است.

6)یک ساعت می تواند سعادت و شقاوت یک عمر انسان را درپی داشته باشد.

مزایا و فواید مدیریت زمان :

ارزش مدیریت زمان در شناخت را ه هایی است که با توجه و عمل بدان می توان شرایط زندگی را بهبود بخشید و زندگی مطلوب تر و مفیدتری را برای خود رقم زد.

برخی از مزایای مدیریت زمان علاوه بر آنچه اشاره شد ، عبارت است از :

1) ایجاد انگیزه و احساس مطلوبیت و دستیابی به خلاقیت

2)کاهش اضطراب و فشار روانی

3) ایجاد تعادل میان فعالیتهای شغلی و زندگی خصوصی

4)موفقیت و تسریع در کسب هدفها

5)مهار و کنترل زمان

6)تمرکز برمسایل و اهداف اساسی

7)قدرت تحلیل زندگی و اهداف

8)تشخیص اولویت کارها

9)حذف امور و کارهای زائد

10)نظم در کارها و الگو شدن برای دیگران

11)انجام همه ی امور ضروری زندگی ، کسب نشاط و تحرک در زندگی

12) داشتن تصویری روشن از وظایف شخصی و اجتماعی

13)رفع نگرانی و حواس پرتی و کمک به حافظه

14)بهبود کنترل بر خویشتن و مدیریت فردی

15)بالا رفتن ضریب بهره وری از خود و توان اجرایی بیشتر یافتن

16)جلوگیری از اتلاف انرژی

منبع : کتاب مدیریت زمان استاد مهدی نیلی پور

.............................   چه چیزی 100 % است ؟؟  ..................................

                                          ***

 نکته ای جالب برای آنانی که می خواهند زندگی خود را صد در صد
بسازند!!!*

*اگر *A B C D E F G H I J K L M N O P Q R S T U V W X Y Z* برابر باشد با  *
1, 2, 3, 4, 5, 6, 7, 8, 9, 10, 11, 12, 13, 14, 15, 16, 17, 18, 19, 20, 21,
22, 23, 24, 25,26*  *
* *
*آیا برای خوشبختی و موفقییت تنها تلاش سخت كافیست؟  تلاش سخت *(Hard work)* *

* *

H+A+R+D+W+O+ R+K
8+1+18+4+23+ 15+18+11= 98%
* *
*آیا دانش صد در صد ما را به موفقییت می رساند؟  دانش *(Knowledge)* *

* *

K+N+O+W+L+E+ D+G+E
11+14+15+23+ 12+5+4+7+ 5=96%

*عشق چگونه؟  عشق *(Love)* *

L+O+V+E
12+15+22+5=54%* *
* *
*خیلی از ما فکر می کردیم اینها مهمترین باشند مگه نه؟  پس چه چیز 100% را می
سازد؟؟؟  پول *(Money)* *

* *

M+O+N+E+Y
13+15+14+5+25= 72%

*  *

*رهبری *(Leadership)* *
L+E+A+D+E+R+ S+H+I+P
12+5+1+4+5+18+ 19+9+16=89%
*  *

*اینها كافی نیستند پس برای رسیدن به اوج چه باید كرد؟  نگرش *(Attitude)* *

* *
1+20+20+9+20+ 21+4+5=100%
*  *
*آری اگر نگرشمان را به زندگی، گروه و کارمان عوض کنیم زندگی 100*%* خواهد شد.
*
**



****

****
****

حضور در طبیعت قانونمند (بخش پنجم)

قانون هفتم

قانون جمع ( با هم بودن )


همیشه انرژی یک شخص از انرژی یک گروه کمتر است. مثلا اگر10 نفر با هم باشند، انرژِی آنها بیشتر از یک نفر است و بحثی در این نیست.


            


وقتی شما در یک جمع هستید، انرژی شما تبدیل به سینرژی می شود.  

مجموع اجزای انرژی از کل انرژی همیشه کوچکتر است. به طور مثال اگر 10 آدم که هر کدام 2واحد انرژی دارند با هم یکی شوند ، مجموع انرژی آنها طبق قوانین ریاضی باید20واحد باشد، درصورتی که انرژی آنها خیلی بیشتر از این مقدار است.

از آنجایی که انرژی یک جمع بیشتر است، جمع بودن باعث جذب مؤثرتر هدف می شود. خداوند جمع را دوست دارد « یدالله مع الجماعه ». زیادی برکت در سفره ای است که دست در آن زیاد باشد.

قانون جماعت در مورد عباداتمان نیز صادق است. عباداتی که در جمع صورت می گیرد بسیار مؤثرتر و خداپسندانه تر است. نماز یک ارتباط الهی است و صرف نظر از این ارتباط، یک سینرژی مثبت است.

پیامبر اکرم(ص) در نهج الفصاحه ده حدیث درباره جماعت ذکر کرده اند. حدیث56 نهج الفصاحه چنین است: « دو تن از یکی بهتر و سه تن از دوتن بهتر و چهار تن از سه تن نیکوتر است، همیشه با جماعت باشید.»

همچنین در حدیث 638آمده: « شیطان با یک تن است و از دو تن دورتر است.»

یک جمع که مشغول تحصیل هستند، یک جمع که درحال دعا هستند، یک جمع که نماز می خوانند، عبادت می کنند و یا در مورد مسئله مثبتی صحبت می کنند ، همه پر از انرژی هستند.

جمع را دوست داشته باشید حتی اگر با آن جمع همراه نیستید یا حرفی برای گفتن ندارید . همین که در آن جمع هستید و در آن سینرژی فوق العاده قرار می گیرید، انرژی شما زیاد می شود. این که می گویند: « صله رحم طول عمر را افزایش می دهد » ممکن است یکی از دلایلش همین باشد. وقتی شما به عیادت یا دیدار دوستان می روید و در جمع و فضای آنها قرار می گیرید، خصوصا هنگامی با خویشاوندان هستید که خصلت های ژنی مشترک هم با شما دارند، انرژی شما بسیار بیشتر می شود. وقتی هم که انرژی شما افزایش یافت، بر سلامتی شما افزوده می شود و باعث طول عمر شما می شود. کسانی که عده ای به عیادتشان می روند، حتما زودتر خوب می شوند. فرض کنید بیماری روی تخت بیمارستان خوابیده است و چند نفر به عیادتش می روند و این چند نفر دور تا دور تخت او حلقه می زنند و در حقیقت یک سینرژی تشکیل می دهند و انرژی بیمار افزایش پیدا می کند. وقتی سطح انرژی بالا رفت ، فرآیند بهبودی سریع تر صورت می گیرد.

امام رضا (ع) می فرمایند : « اگر شما یک چیز را تعهد کنید که انجام دهید، من چهار چیز را برای شما ضمانت می کنم : اگر شما تعهد کنید که صله ی رحم را انجام دهید، من ضمانت می کنم که: طول عمرتان افزایش یابد، بستگانتان به شما علاقه مند شوند، وارد بهشت شوید و رزق و روزی شما فراوان شود.»

جمع را دوست داشته باشید ، با جمع باشید و از جمع های مثبت انرژی بگیرید.


 

قانون هشتم

قانون هماهنگی


به طبیعت نگاه کنید. ببینید که به تمامی هماهنگ است. اگر هماهنگی در طبیعت نبود ، هیچ سیستمی ارزش خود را نداشت و سیستم های منظم اگر هماهنگی نداشته باشند این یک نوع بی نظمی و اختلال است.

نگاه کنید. بدن ما مجموعه ای از سیستم های منظم است. همه ی این سیستم ها وقتی درست با هم کار می کنند که با هم هماهنگ باشند. اگر در جایی این هماهنگی به هم بخورد ما بیمار می شویم و بهبودی زمانی صورت می گیرد که دوباره این هماهنگی به وجود آید.

ادامه نوشته

 حضور در طبیعت قانونمند ( بخش چهارم )

قانون پنجم

قانون سحرخیزی


از سحرخیزی طبیعت پیام بگیریم:

هیچ خروسی نیست که تا 8-9 صبح بخوابد و یا اینکه به بهانه ی اینکه امروز جمعه است ،بیشتر بخوابد.

این سحرخیزی و این آوای طبیعت حتما پیامی دارد . شهودی زندگی کردن طبیعت همین است. به طبیعت نگاه کنید و بر اساس آنچه از طبیعت الهام می گیرید و بر اساس آنچه شهودتان می گوید زندگی کنید.

اتفاقا روز جمعه ، روز خلاء است. روز خلاء روز خلوت و ارتباط با خدا و پرداختن به خود است. روز برنامه ریزی و نظم ایجاد کردن در کارهای هفته ی آینده است. روز محاسبه کارهای مهم و تصمیمات مهم است.

اتفاقا روز جمعه روزی است که باید زودتر برخاست. اگرچه روزی است که به نسبت سایر روزها از آرامش و تفریح بیشتری برخوردارید اما روز ارتباط بیشتر با خالق هستی نیز هست.

                                              

ثابت شده است که فتوسنتز گیاهان با سپیده دم شروع می شود و گیاه چرخه نوری خود را آغاز می کند.

صادقانه از خود بپرسید: فتوسنتز شما از چه ساعتی در صبح شروع می شود؟

در نهج الفصاحه ی پیامبر(ص) 5 حدیث درباره سحرخیزی آمده است که در اینجا اشاره ای به برخی از آنها می کنیم:

حدیث(376) : در طلب علم زودخیز باشید زیرا سحرخیزی مایه ی برکت و کامیابی است.

حدیث(463) : خواب صبحگاهی مانع قسمتی از روزی می شود.

حدیث(1578) : صبح زود در طلب روزی و حاجت های خود بروید زیرا سحرخیزی مایه ی برکت و رستگاری است.

*حالا از یک دیدگاه دیگر به سحرخیزی نگاه می کنیم:

از زمان مغرب یعنی زمانی که آفتاب غروب می کند و شب فرا می رسد انرژی کیهانی بیشتر می شود. این ثابت شده است. انرژی هستی افزون می شود و طبیعت بسیار آرام می گیرد و ما هم باید آرام بگیریم. چنانچه در قرآن آمده است: «ما شب را مایه ی آرامش شما قرار دادیم.»

به همین خاطر است که شب، هنگامی که انرژی هستی سرشار است ، خواب به شما آرامش بیشتری می دهد. هر چقدر هم که روز بخوابید، جای خواب شب را برای شما نمی گیرد. خودتان اعتراف می کنید که هرگز خواب روز، خواب شب نمی شود.

در شب، همه ی عوامل انرژی بخش وجود دارد. در شب، آرامش هستی بیشتر است. تاریک و خلوت و ساکت و البته انرژِی در اوج خود می باشد.

این خوابیدن در اوج انرژی ، موجب شارژ عصبی و مغناطیسی ما می شود. این روند افزایش انرژی کائنات از اذان مغرب شروع می شود و تا اذان صبح ادامه می یابد . به طوری که هنگام اذان صبح انرژی هستی به اوج خود می رسد و از اذان صبح تا اذان مغرب ، به تدریج از انرژی کاسته می شود.

پس اوج انرژی های هستی در لحظات پیش از طلوع است . اذان صبح تا طلوع آفتاب بهترین و مناسب ترین زمان از دیدگاه انرژی هستی و کیهانی است و انرژی جذاب هستی آماده ی جذب و خلق و ایجاد خواسته ها و نیات پاک درونی شماست.

حدیث داریم که : هیچ کدام از نمازهای روزانه تان به اندازه نماز صبح مؤثر نیست.

حدیث دیگری داریم : هر گاه از خداوند چیزی خواستید ، صبح زود مطرح کنید . از اذان صبح تا طلوع آفتاب دو فرشته ندا در می دهند که آیا حاجتمندی هست تا ما حاجتش را روا داریم؟

و حدیث دیگری از پیامبر اکرم(ص) داریم که : صبح زود بیدار شوید که از گشتن روی زمین و تحصیل معاش مؤثرتر است.

آنچه مهم است این است که به هیچ عنوان این سپیده دم را که انرژی هستی در اوج خود است را نخوابید و از دست ندهید. عاقلانه نیست ساعتی را که روزی خداوند به بندگان تقسیم می شود ، ما به واسطه ی خوابیدن ، خود را از دریافت روزی محروم کنیم.

ضرب المثل "سحرخیز باش تا کامروا شوی" را به خاطر بسپارید و از همین امروز تصمیم بگیرید که سحرخیز باشید.

حدیثی داریم که : صبحانه را زود بخورید تا عمرتان زیاد شود.

اگر از دیدگاه انرژی بررسی کنیم می بینیم که هنگامی که صبحانه را زود می خورید ، چون انرژی در اوج است ، بدن بسیار سریع تر و مؤثرتر و آسان تر به هضم و جذب آن مشغول می شود. دیر خوردن صبحانه باعث می شود بدن با تقلا و زحمت بیشتر به هضم غذا مشغول شود و صد البته این تقلای بیشتر، فرسودگی بیشتر را سبب شده و با این افت انرژی ، سلامت و تندرستی کم می شود.

بیدار و پر سپاس و دعا باشید و سپیده را تا طلوع در محضر الهی حاضر باشید که سحرخیزی ، قانون طبیعت و سنت زیبای الهی است.


قانون ششم

قانون پاکی


پاکی اساس جذب همه ی موهبت هاست. موهبت ها همیشه جذب پاکی می شوند و به نسبت پاکی که در خود ایجاد می کنید لایق جذب موهبت ها می شوید.

موهبت ها هرگز به سوی آلودگی ها کشیده نمی شوند. آلودگی ، محرومیت است.

به طبیعت نگاه کنید، سرشار از پاکی است. برگ درخت ها که کثیف و غبار آلود می شود، باران می آید. باران آلودگی ها را می شوید. نور خورشید آب روی برگ ها را خشک می کند و برگ های درختان پاکیزه می ماند.

طبیعت مدام خود را پاکیزه می کند و آلودگی ها را از خود دور می کند. هیچ گربه ای نیست که بعد از خوردن غذا ، دست و روی خودش را لیس نزند و به شیوه خود، خودش را پاک نکند. هیچ مرغی نیست که بعد از دانه خوردن ، نوک خود را به زمین نزند و آن را پاک نکند.

از پیامبر اکرم(ص) حدیث داریم که شستن دست ها قبل و بعد از غذا روزی را زیاد می کند.

حدیث داریم در هر خانه ای که عنکبوت باشد فقر نیز هست. عنکبوت نماد آلودگی است و آلودگی مانع جذب مواهب.

همچنین حدیث داریم که : آب و جارو کردن جلوی خانه روزی را زیاد می کند.

و یا اینکه: ماندن خاکروبه در خانه و نشستن ظرف های کثیف شب و باقی ماندن آنها تا صبح ، مانع استجابت دعا و جذب موهبت ها می شود.


ادامه نوشته

10بازی برای ایجاد خلاقیت در کودک 1ساله

زمان بازی با کودک فقط زمان بازی و سرگرمی نیست، بلکه زمان آموزش درسهای زندگی به کودک هم می باشد.

● ۱۰ بازی برای سال اول شما و کودکتان:

زمان بازی با کودکتان فقط زمان بازی و سرگرمی نیست، بلکه زمان آموزش درسهای زندگی به کودکتان هم می باشد. در این مقاله ما بازیهایی را به شما پیشنهاد می دهیم که علاوه بر سرگرم کردن کودکتان آموزشهایی را در جهت ایجاد خلاقیت و تقویت هوش و افزایش سطح هوشیاری کودک دلبند شما فراهم می آورد.

 ۱) کجا رفت؟

یک توپ کوچک نرم انتخاب کنید، آن را در یک ظرف درپوش دار بگذارید. از بچه بپرسید توپ کجا رفت؟ او را تشویق کنید که در ظرف را باز کند و توپ بیرون بیفتد مثل جعبه هایی که دلقکی بیرون می پرد، بیرون افتادن توپ هم برای او جالب خواهد بود. این بازی راهی است که به کودک می آموزد که چیزهایی که او نمی بیند ممکن است وجود داشته باشد. این بازی، آموزش ثبات شیء است.

۲) وسایل آشپزخانه:

ظرفهای پلاستیکی یا ظروف ماست و یا کاسه های نشکن برای این بازی مناسب می باشد. از این ظروف برای ایجاد یک برج استفاده کنید، به کودکتان کمک کنید که برج را بریزد، این فعالیت به او درس خواهد داد که نشانه گیری هدف را بیاموزد در حالی که ریزش و چیدن را هم یاد خواهد گرفت.

۳) می توانم صدا را بشنوم:

راه دیگر برای تقویت مفهوم ثبات شیء به وسیله مخفی کردن یک اسباب بازی صدادار زیر پتو و یا حوله است. ابتدا اسباب بازی را به طور جزئی با پتو بپوشانید سپس صدای اسباب بازی را در بیاورید و او را تشویق کنید که اسباب بازی را پیدا کند، دوباره اسباب بازی را پنهان کنید، البته این بار به صورت کامل، بازی را تکرار کنید، در صورت پیدا کردن اسباب بازی، کودکتان را تشویق کنید.

ادامه مطلب را مطالعه کنید... 

ادامه نوشته

قانون مندی طبیعت(بخش سوم)

قانون چهارم:

قانون بارش


چهارمین قانون قانون بارش است. متأسفانه واژه صدقه در فرهنگ ایرانی به درستی جا نیفتاده است. صدقه یک واژه بسیار عظیم، پرمحتوا، پرمعنا و قدرتمند است که ریشه در صدق دارد: راستی و درستی.

صدقه معنای وسیعی دارد اما متأسفانه بعضی ها (خیلی ها) فکر می کنند که صدقه صرفا یعنی این که به یک فقیر یا تهیدست کمک کنند.

82 حدیث از نهج الفصاحه پیامبر اکرم به موضوع صدقه اختصاص دارد که در این حدیث ها به تعریف صدقه، چگونگی انجام آن و اهمیت آن اشاره شده است. در حدیث دوازدهم آمده است: صدقه را از خویشتن آغاز کن، اگر چیزی افزون آمد به کسان خود ده...

همچنین در حدیث چهاردهم می فرمایند: صدقه رااز آنچه خداوند آغاز کرده است آغاز کنید.

در حدیث چهارصد و یکم بهترین صدقه ها آن معرفی می شود که مسلمانی دانشی بیاموزد و به مسلمان دیگری تعلیم دهد.

در حدیث چهارصد و هفتم بهترین صدقه آن معرفی می شود که میان دو نفر را صلح دهیم.

و در حدیث چهارصد و پنجم بهترین صدقه ها صدقه زبان و در حدیث چهارصدو دوم بهترین صدقه زبان ، شفاعتی معرفی که به وسیله آن اسیری را آزاد کنیم و...

می بینید صدقه چه معنای وسیع و عظیمی دارد؟ بیایید صدقه را به همان وسعتی که دارد درک کنیم. بیایید صدقه را بارش معنی کنیم.

بارش کنید، مهرتان را ، عشقتان را ، فکر مثبت و سازنده تان را بارش کنید. بارش تبسم، بارش لبخند، بارش انرژی مفید، بارش اطلاعات و دانسته ها...

هر گونه جمع آوری، ضد بخشش است. از طبیعت الهام بگیرید. زمین به آسمان می بخشد و آسمان به زمین.

بی مضایقه بخشیدن، قانون طبیعت است. خورشید چندین سال است که به شما می تابد بدون اینکه هیچ تمنایی از شما داشته باشد. حتی اگر ناسپاسی کنید باز هم فردامی تابد . چیزی را نگه ندارید ، پول، دانش، کتاب، سخن خوب، فکر ناب، مهرو محبت و خلاصه هرچه راکه دارید.

به عنوان مثال کتابخانه یکی از آن چیزهای عجیبی است که درهر خانه ای وجود دارد. کتابخانه جایی است که عده ای بتوانند در آن مطالعه کنند اما این که کسی کتابخانه شخصی داشته باشد و به کسی اجازه استفاده از ان را ندهد اصلا مفهومی ندارد.

قانون بارش می گوید: مبادا کتابی در کتابخانه داشته باشید که دو سال است از آن استفاده نکرده اید. اگر به این کتاب نیازی ندارید ، اگر این کتاب جزء کتابهای الهام بخش شما نیست یعنی هر روز به آن احتیاج پیدا نمی کنید پس برای چه آن را نگه داشته اید؟

شاید بگویید این کتب پیدا نمی شود یا من آن را به قیمت گزافی خریده. بسیار خوب. شما الآن دو سال است که این کتاب را نخوانید و مطمئن باشید کسی در این هستی هست که همین الآن به دنبال اطلاعات این کتاب است.

بارش موجب ایجاد خلاء و جذب موهبت می شود. البته این تصور را نکنید که با بخشیدن کتاب یا لباس لزوما کتاب یا لباس جدیدی دریافت خواهید کرد. شما باید برای بارش و به نیت بارش این کار را بکنید. البته احتمال زیادی وجود دارد که شما بیشتر از آنچه که می بخشید دریافت کنید و خداوند نیز در قرآن کریم بارها این وعده را داده است اما به شرط آن که برای رضای او و به دور از ریا این کار را انجام دهید. باریدن و بخشیدن قبل از هر چیز رضایت خاطر خود شما را فراهم می کند و به شما آرامش و شادی زیادی می بخشد. حتما تا به حال امتحان کرده اید.

ببخشید و دریافت کنید . شما از جایی دریافت می کنید که امروز حتی گمانش را نمی برید. چون خدا وقتی بنده ای را دوست دارد از جایی به او می دهد که او فکرش را هم نمی کند. این عین حدیث و روایت است.

هرجا انسداد و مانعی در زندگی شما پیش آمد بروید دنبال بارش و ایجاد خلاء. اجازه دهید برای رحمت الهی جایی باز شود و گشایشی در آن به وجود آید.

یکی از بارش های بسیار طبیعی شکر کردن و سپاسگذاری است. متأسفانه ما خیلی کم تشکر می کنیم. روح تشکر در ما پرورش نیافته است. فکر می کنیم الزاما وقتی چیزی را به رایگان به دست آوردیم باید تشکر کنیم ، حال آنکه این روش بسیار نادرست است.

تشکر، فضای انرژی شما را وسیع تر می کند. روحیه مثبتی به شما می دهد و روحیه ی مثبت و انگیزه بیشتری به طرف مقابل می دهد. تشکر یکی از کارهای خداپسندانه است و یکی از صدقه های سیار محکم.

تشکر از مردم بالاترین درجه تشکر است یعنی حتی شکرگزاری از خداوند در مرحله بعد قرار می گیرد. شکرگزارترین مردم نزد خدا آن کسی است که از مردم تشکر کند.

ما روایتی داریم که : صدقه پیش از آنکه به دست بنده خدا برسد ، به دست خدا می رسد.

روایت دیگری داریم که صدقه شبانه آتش خشم خدا را نسبت به اعمال آن روز ما خاموش می کند.

ممکن است بگویید که من مدتهاست اهل صدقه هستم. اما یادآوری می کنم شما صدقه را به معنای کوچک کمک مالی به تهیدستان می دانید. اگر نگاهی خشم آلود به پدر کنید، یا بر سر مادرتان فریاد بکشید اما به فقیری هم کمک کنید مطمئنا اهل بارش نیستید. باید یادتان باشد که پیامبر اکرم فرمودند صدقه را اول از خود و خانواده خود شروع کن.

صدقه از سه دیدگاه بیان می شود: عده زیادی صدقه را از سر معامله می دهند. بله درست است که در قانون مندی طبیعت هرچقدر بدهید می گیرید ، این سنت خدا و قانون طبیعت است اما چه بهتر که به قصد گرفتن نبخشید. البته رحمت خداوندی آنقدر زیاد است که اگر صدقه را اینگونه هم بدهید باز بدون پاداش نخواهد بود.

عده ای دیگر صدقه را از سر ترس می دهند . ترس از حوادث آسمانی ، ترس از 70 بلا، ترس از...

نه اینکه اینها اشتباه است. به هیچ عنوان. لطف الهی آنقدر بی کران است که حتی بارش از سر ترس هم بی پاسخ نمی ماند. اما یادتان باشد که در پیشگاه الهی و در قانون مندی طبیعت پاداش هر عمل نیکی به نیت درونی پشت آن وابسته است.

ولی عده دیگری صدقه را از سر عشق می دهند. این برترین نوع بارش است. می بارند بی هیچ واهمه ای ، ترسی، انتظاری...

از اینکه می بارند و از اینکه می بخشند لذت می برند و انرژی می گیرند.

صدقه واقعی همین است: بارش از سر عشق.

                                                                          

پیامبر اکرم از جبرئیل پرسیدند: پاداش صدقه چقدر است؟ جبرئیل گفت: صدقه 5 نوع است که پاداش آن هم متفاوت است:

صدقه نوع اول پاداشش یک به ده است و آن این است که به انسان صحیح و سالم دهند. یکی شما می دهید ده برابر خداوند پاداش می دهد.

صدقه نوع دوم پاداشش یک به هفتاد است. و آن این است که به زمین گیر و ناتوان دهید.

صدقه نوع سوم پاداشش یک به هفتصد است و آن این است که به پدر و مادر دهید. پیش از این گفتم که نگاه مهربانانه به پدر و مادر و گفتار خوش با ایشان از عالی ترین صدقات است.

صدقه نوع چهارم پاداشش یک به هفتاد هزار است و آن بارش به اموات است. به راستی به نیت آنکه از پیش شما رفته است و اکنون حیات زمینی ندارد چه کرده اید و چه می کنید؟

صدقه نوع پنجم صدقه به طالب علم است که پاداشش یک به صد هزار است . صد هزار برابر پاداش به لطف الهی برای شما با هزینه تحصیل کسی را فراهم می کنید. برای شما که با هدیه دادن یک مداد زیبا شوق نوشتن را در کودکی بالا می برید.

همین امروز فکر کنید چه چیزی را باید بارش کنید.

مهرتان ، عشقتان ، پولتان ، دانشتان ، وقتتان ...


منبع : همه چیز با خدا ممکن است ( قانونمندی طبیعت )

نوشته : م. حورایی

تنبل همیشه هم خواب نیست!!!!

                                                                                    

ساکن بودن و فعالیت نکردن همیشه جزو دردسرهای مابوده دردسری که روان‌شناسان می‌گویند برایش راه‌حل‌هایی هم وجود دارد. «افسرده نیستما ولی اول صبح که از خواب پا می‌شم، حس انجام دادن هیچ کاری نیست.»، «می‌دونم خیلی کار دارما ولی تنبلیم می‌یاد که حتی یکی‌شون رو انجام بدم.»، «وای! نمی‌دونی چقدر بده! درسامو می‌ذارم لحظه آخر بخونم، بعدش اون لحظه هم یه‌دفعه انگار همه تنبلی‌های دنیا رو ریختن رو سرم.»، «دوست دارم کارام جلو بیفته‌ها ولی از اون طرف هم اگه حسش نباشه، دلم می‌خواد تمام روز رو توی رختخواب بمونم.» شما هم مطمئنا لااقل یک دوره در زندگی‌تان از این تنبلی‌های ناگزیر نالیده‌اید. احتمالا همه ما در ذهنمان، راه‌هایی مختص خودمان برای غلبه بر تنبلی داریم، اما شاید بد نباشد نظر روان‌شناس‌ها را هم در مورد علت‌های این پدیده فراگیر بدانیم و پیشنهادهایشان را بشنویم. تنبلی، موضوع مورد علاقه نویسندگان کتاب‌های موفقیت است. به‌عنوان مثال، گذشته از آنکه برایان تریسی و راهکارهایش را قبول داشته باشیم یا نه، کتاب پرفروش «قورباغه‌ات را قورت بده!» فقط حول یک موضوع می‌چرخد؛ تنبلی. حتی نویسندگان هم دست از سر این موضوع برنداشته‌اند. داستان روسی «ابلوموف» حدیث تنبلی بی‌نهایت یک شخصیت به همین نام است. در این داستان تنها عاشق شدن ابلوموف است که می‌تواند او را از زندگی همیشگی در رختخواب نجات دهد. اما تنبلی‌های آدم‌های دور و بر ما معمولا به‌شدت ابلوموف نیست.

                                                        

ما از تنبلی‌هایی جزئی‌تر شکایت داریم که به خاطر اینکه حسشان در موقعیت‌های خاصی به سرمان می‌زند، زندگی‌مان را موقتا فلج می‌کنند. در واقع استعاره‌ای که تنبلی را کنار رختخواب می‌گذارد، چندان هم با واقعیت جور نیست. شما ممکن است در محل کارتان، در دانشگاه، در آشپزخانه، در اتاق پذیرایی، در میانه راه کوه رفتن، در کتابخانه وقتی که روزهای پشت کنکور را می‌گذرانید، یکباره احساس تنبلی کنید، پشتش توجیه بیاورید که خسته‌اید و کارهایتان را انجام ندهید. راه‌های زیادی وجود دارد که آدم بر این تنبلی غلبه کند اما چون امتحان کردن هر کدام از این راه‌ها خودش نیاز به کنار گذاشتن تنبلی دارد، ممکن است شما در یک دور باطل تنبلی پشت تنبلی بیفتید. پس اولین پیشنهاد این است که لااقل برای امتحان کردن این پیشنهاد‌ها باید یک بار خودتان تنبلی را کنار بگذارید! تنبلی از کجا می‌آید؟ اگر کتاب‌های روان‌شناسی و حتی زیست‌شناسی را زیرورو کنیم، می‌توانیم دلیل‌های عمیق و درازمدتی را برای تنبلی پیدا کنیم. روان‌شناسان تکاملی معتقدند که تنبلی ریشه‌ای‌تر از این حرف‌هاست. آنها می‌گویند تمام پدیده‌های ذهنی بشر که نشانه‌ای از «بی‌فعالیتی»، «ساکن بودن» و «انفعال» دارد می‌تواند به یک دلیل واحد رخ دهد. به نظر آنها علت همه این پدیده‌ها می‌تواند سبک زندگی بدوی اجداد ما باشد. این روان‌شناسان که ارادت خاصی به جناب داروین دارند، بی‌فعالیت بودن اجداد ما در زمان‌های خاصی از سال و ذخیره‌کردن انرژی برای زمان‌های دیگر را دلیل تنبلی، خستگی روانی و افسردگی بشر مدرن می‌دانند. آنها می‌گویند در زمان مدرن ممکن است دیگر از زمان‌های متناوب فعالیت – بی‌فعالیتی برای ذخیره انرژی خبری نباشد اما ژن‌های ما به این تنبلی نیاز دارند. اگر بخواهیم طبق نظر روان‌شناسان تکاملی عمل کنیم، باید بگذاریم ژن‌هایمان در چند صد سال‌،زندگی مدرن را تجربه کنند تا نتیجه‌ها و نبیره‌هایمان دست از تنبلی بردارند. اما گروه دیگری از روان‌شناس‌ها هم هستند که نظر متفاوتی دارند.

روانکاو‌ها بیشتر در مورد نوع خاصی از تنبلی که آدم را به عقب انداختن کارها و انجام دادن‌شان در لحظه آخر وامی‌دارد، حرف دارند. به نظر آنها در این نوع از تنبلی، رگه‌هایی از خودآزاری روانی وجود دارد. در واقع ما به خاطر این کار خودمان را زجر می‌دهیم اما ناخودآگاه از این رنج لذت می‌بریم. روانکاو‌ها برای حل این مشکل راه‌حل‌های طولانی‌مدتی دارند. به نظر آنها شمایی که این نوع خاص از تنبلی را دارید، باید آنالیز روانی شوید تا معلوم شود که کی و کجا این خودآزاری روانی را در خود پرورش داده‌اید. از آنجا که این کار فقط در مطب روانکاوها انجام می‌شود و در این ۲صفحه نمی‌شود با توضیح کامل تئوری روانکاوی راه به جایی برد، مجبوریم از خیر این گروه از روان‌شناس‌ها هم بگذریم. در مورد علت‌های تنبلی چند نظر همه‌پسند و به‌دردبخور و در عین حال علمی هم در روان‌شناسی وجود دارد. روان‌شناس‌ها معتقدند ما به علت‌های زیر ممکن است «اهمال کار» شویم:


۱) حتما باید حسش بیاید تا کاری را انجام دهیم یکی از شایع‌ترین دلیل‌ها یا بهتر بگوییم توجیه‌های ما برای تنبلی‌مان همین است. ما می‌گوییم فعلا حال و حوصله این کار را نداریم و بهتر است بگذاریم کارمان را باانگیزه انجام دهیم. اما ممکن است با عقب انداختن کارها، این انگیزه هیچ‌وقت در ما بیدار نشود. در واقع ما یک افسانه نه‌چندان درست در مورد انجام کارهایمان داریم؛ «اول انگیزه، بعد عمل» در صورتی که تجربه نشان داده است که شروع کارها – فارغ از اینکه قبل از شروع آن کار را دوست داشته باشیم یا نه – خودش می‌تواند انگیزه به‌وجود بیاورد. اگر خیلی کلی بخواهیم بگوییم، همیشه علاقه نیست که ما را به کاری وا می‌دارد، گاهی آشنایی بیشتر با یک فعالیت و کشف توانایی‌های فردی‌مان در انجام آن کار، ما را به فعالیتی علاقه‌مند می‌کند.

بقیه در ادامه مطلب ...


ادامه نوشته

چگونه تغییرات را بپذیریم؟

یکی از اصولی که میتواند باعث تغییر سرنوشت فرد یا حتی جامعه باشد, پذیرفتن این است که ما مجبوریم تن به تغییر دهیم. سکون را رها کنیم و خود را جاری سازیم.
 

 اغلب از این فکر به وحشت می افتیم. زیرا احساس میکنیم ممکن است آرامشی را که در سکون و حالت فعلی خود داریم از دست بدهیم.

 همیشه ترسمان بابت از دست دادن مواردی است که کسب نموده ایم. و اینکه ممکن است با تغییر, فقط داشته هامان از بین برود و به راحتی به امکانات جدید نرسیم.
 

اما غافلیم از این که اصل تغییر به معنی از دست دادن نیست بلکه حتی میتوان گفت معنی تغییر میتواند به دست آوردن نیز باشد. اصولا تا چیزی را از دست ندهیم, دنیا عرضه ی تازه ای برایمان نخواهد داشت. شاید چون جایی برایش باقی نگذاشته ایم.
 

از همان اول, راهی که برای جستجوی اهدافمان انتخاب میکنیم, متکی به تفکر و آموختن از تجارب گذشته است. اصولا به اطرافیان نگاه میکنیم. اگر تغییرشان به سوی موفقیت و پیشرفت بوده است, آن را به حساب شانس و تصادف گذاشته و اگر این تغییر به نظر ما به سوی پسرفت و نوعی عقب گرد باشد, خود را متقاعد میکنیم که باید برای پیشگیری از این اتفاق, مصر و محکم موقعیت فعلیمان را نگه داریم.

 اما گاهی اوقات موفق میشویم و گاه گیج و درمانده, نمیدانیم با اتفاقات جدید و رخدادهای پیرامونمان باید چگونه کنار بیاییم. زمانی میرسد که حتی مبهوت تماشای رویدادهایی میشویم که هیچ گاه تصور نمیکردیم گریبانگیرمان شوند و حالا  کوچکترین آمادگی برای رویارویی با آنها نداریم.
 

اینکه هر چه نیاز داریم همیشه در نزدیکیمان باشد, حس خوشبختی را در ما به وجود میاورد. اما باید توجه داشت ما فقط با غرایزمان زندگی نمی کنیم. نگاه حیوانی به زندگی داشتن است که انسان را از تلاش بیشتر و تفکر باز می دارد. و او را به گذران زندگی لحظه ای قانع میکند.
 

عده ای از ما خود را به دست جریانات میسپاریم و تسلیم میشویم. هر چه پیش آید, خوش آید. همین که کمترین و اولین نیازهامان برآورده شود و به قول معروف لقمه ی بخور و نمیری در بیاوریم برایمان کافی ست. مشکلات را تقصیر دیگران می اندازیم و خود را ناتوان می پنداریم.
 

بنابراین، همه چیز را به فراموشی می سپاریم. زیرا مسئله ی پاک شده از مسئله ی بی جواب قابل هضم تر است. این رفتار قابل درک است. چرا که انسان ترسو یا کسی که به خود و تواناییهایش اعتماد ندارد, ناچار است هر چه قسمتش میشود را بپذیرد.
 

 
انسان نامحدود و بزرگ است. تعجب خواهی کرد که بفهمی بعد ها چه عظمتی را محدود کرده بودی. توجه به موقع به تغییرات کوچک به تو کمک می کند که خود را برای تغییرات بزرگتری که در راه است آماده کنی.
 
 
کسانی که زندگی را ساده می گیرند و اوضاع و احوال را بیش از حد تجزیه و تحلیل نمی کنند. وقتی که موقعیت تغییر کرده و همه چیز جا به جا شده بود، آنها هم تغییر و حرکت کرده بودند.
 
 
این بدان معنی نیست که ولنگار باشیم ما در این نوشتار از "جاری شدن آگاهانه" صحبت می کنیم. و روی صحبتمان بیشتر با "در جا زدن های نا آگاه" است.
 
 
به اعتقاد دکتر علی شریعتی,  برای دیدن برخی رنگ ها و فهمیدن بعضی حرف ها, از نگریستن و اندیشیدن کاری ساخته نیست. باید از آنجا که نشسته ایم برخیزیم و قرارگاهمان را در جهان عوض کنیم. (هبوط در کویر)
 
 
 باید بپذیریم بزرگترین عامل بازدارنده ی تغییر، در باطن خود ما قرار دارد و تا انسان تغییر نکند هیچ چیز بهتر نمی شود. شاید مهمترین نکته این است که همیشه اوضاع جدید در جای دیگری وجود دارد. چه شما به موقع آن را تشخیص بدهید چه ندهید.
 
 
خودمان را به سرعت با تغییر تطبیق دهیم. به خاطر داشته باشیم هرچه سریع تر کهنه ها را رها کنیم, زودتر می توانیم از تازه ها لذت ببریم. همیشه آماده ی تغییر سریع باشید. و هر بار از آن استقبال کنید و لذت ببرید.
 
 
امنیت، آگاهی داشتن از محیط اطراف است، نه حبس کردن خود در شرایط راحت. بنابراین با تمام وجود حرکت کنید.
 
 
شک کردن و تحلیل کردن ما را به اشتباهاتمان آگاه می کند و چقدر خنده دار است بدانیم گاهی کارهایی از ما سر می زند که بیشتر به شوخی نزدیک است و ما بیخود جدی گرفته بودیم. وقتی چیزی را بیش از حد جدی بگیریم, از پس تغییرش بر نمی آییم. اصلا به نظرمان نمیرسد نیاز به دگرگونی داشته باشد.
 
 
بنابر این تصمیم بگیرید هر از گاهی به خودتان, زندگیتان, رفتارتان, افکارتان و عقایدتان بخندید. آنوقت مواردی که نیاز به تغییر دارند مشخص میشوند.
 
 
 زندگی یک شوخی بزرگ است. خداوند یک طنز پرداز واقعی است. باید شاد بود و لذت برد. هشیاری اینگونه دست می دهد. و سپاسگذاری از خالق اینگونه محقق می گردد.
 
 
این را فراموش نکنیم گاهی باید به جای اداره همان شیوه های قدیم, به ترسیم مسیر جدید بیندیشیم. می توانیم از تغییر و موفقیت لذت ببریم، چه در کار و چه در زندگی.
 
 

 

شاید آن چه ما واقعاً احتیاج داریم از آن رها شویم, همین رفتارهای ضعیف و قدیمی خودمان است که سبب رابطه ی بد ما می شود. وگرنه شروع هر رابطه ی جدید با افراد جدید نیز ممکن است به همان نتایج کسالت آور و بیهوده منتهی شود.پس بهتر است عاقلانه تر عمل کنیم. رفتار و شیوه جدید, یک رابطه ی جدید است با همان شخص.

 

و همه این ها وقتی کار ساز است که خود بخواهیم. خواستن سرآغاز شدن هاست. چرا که اجبار فقط مقاومت بر می انگیزد. به امید آگاهی, فهم بیشتر, حرکت و تغییر.

شادترین خانواده هادارای دودخترهستند.

              
در این یافته که باعث تعجب بسیاری از والدین شده محققان متوجه شدند دو فرزند دختر با احتمال کمتری با یکدیگر به مشکل برمیخورند ، با یکدیگر رفتار بهتری دارند و به ندرت والدین خود را آزار میدهند.
دانشمندان ادعا می کنند فرزندان دختر راحتتر با هم کنار می آیند ، توجه بیشتری به یکدیگر دارند و اعتماد بیشتری به والدین خود دارند. اما بیشتر شدن تعداد دختران نه تنها شرایط را بهتر نمیکند بلکه ممکن است به فاجعه بینجامد. تحقیقات نشان میدهد خانواده هایی که دارای 4 فرزند دختر هستند مشکلات بیشتری برای کنترل دعواها و مشکلات بین اعضای خانواده دارند.
محققان مطالعاتی را روی هزاران پدر و مادر که دارای فرزندان زیر 16 سال بودند انجام دادند تا به بهترین ترکیب فرزندان برای رسیدن به آرامش در خانواده پی ببرند. میزان شادی و رضایت از زندگی در بین خانواده هایی که دارای 2 دختر هستند بیشترین میزان است و توضیح دلیل آن چندان هم مشکل نیست. فرزندان دختر بیش تر در انجام کارهای خانه همکاری میکنند و رفتار بهتری هم با خود و دیگر اعضای خانواده دارند. اما بر عکس پدر و مادرهایی که دارای 4 فرزند دختر هستند به طور متوسط باید هر روز 4 دعوای خانگی را حل و فصل کنند.
در مجموع پدران و مادرانی که دارای 4 فرزند با هر جنسیتی باشد با احتمال بیشتری نسبت به خانواده های دیگر در زندگی خود با مشکل روبه رو هستند. با افزایش تعداد فرزندان، والدین فرصت کافی برای نگهداری از فرزندانشان ندارند و نمیتوانند زمان را به طور مساوی بین همه فرزندانشان تقسیم کنند. در این خانه ها معمولاً یک یا تعداد بیشتری از فرزندان ممکن است مورد بی توجهی واقع شوند که همین موضوع میتواند یکی از مهمترین عوامل بروز مشکل در خانواده شود.
بعد از دو دختر ، ایده آل ترین ترکیب برای خانواده داشتن یک پسر و یک دختر است. تقریباً 86 درصد از والدین اعلام کردند یک خواهر و برادر رابطه خوبی با یکدیگر دارند و دوستان خوبی برای یکدیگر در دوران کودکی هستند.
خواهر و برادرها معمولاً به ندرت با یکدیگر بر سر مسائلی مانند اسباب بازیها و مانند آن با یکدیگر درگیری پیدا میکنند. اما بعد از آنکه آنها بزرگتر شدند نکات مشترک کمتری با یکدیگر پیدا میکنند و ممکن است دیگر مانند گذشته با یکدیگر رابطه نداشته باشند.
سومین ترکیب محبوب در بین والدین ، داشتن دو پسر است. والدین معتقدند پسرها به یکدیگر توجه زیادی نشان میدهند و دوستان خوبی میشوند، اما بعد از آنکه آنها بزرگ میشوند اعتماد آنها به پدر یا مادر کمتر میشود.
محققان از تعدادی از پدرها و مادرها بر اساس رفتار کودکان و با در نظر گرفتن فاکتورهایی مانند راحت بودن نگهداری از آنها ، سازگاری با یکدیگر و مواردی از این دست بهترین ترکیب فرزندان را در یک خانواده به ترتیب از بهتر به بدتر مشخص کردند :
1. دو دختر
2. یک پسر و یک دختر
3. دو پسر
4. سه دختر
5. سه پسر
6. چهار پسر
7. دو دختر و یک پسر
8. دو پسر و یک دختر
9. سه پسر و یک دختر
10. سه دختر و یک پسر
11. دو پسر و دو دختر
12. چهار دختر

دوس داری شاد باشی؟

آیا تا به حال فكر كرده‌اید كه منظور از شاد بودن چیست ؟ و چه عواملی می‌توانند شما را واقعا به شادی برسانند؟اگر می‌خواهید انسان شادی باشید آیا تا به حال به این درك مهم رسیده‌اید كه برای شاد بودن خودتان، نباید دیگران را غمگین كنید و نباید شادی را از آنها بگیرید؟
 
و اما یك نكته مهم دیگر این است كه شادی نیز مانند هر صفت دیگری باید در انسان پرورش پیدا كند و به ثمر برسد.
 
 
سایت اینترنتی «لایف‌ هاك» در یك مقاله جالب به نقل از روانشناسان بالینی، فهرستی از راه‌كارها و روش‌هایی را ارائه كرده كه به شما كمك می‌كنند صفت « شاد زیستن» واقعی را در خود پرورش دهید و شاهد رشد این فاكتور مهم روانی در خلق و خوی خود باشد.
 
 سعی كنید عواملی را كه موجب شادیتان می‌شوند، درك و پیدا كنید.
 
 
هر فردی نیازهای منحصر به خودش را برای شاد شدن دارد. به عبارت دیگر آنچه كه یك نفر را خوشحال می‌كند با عامل خوشحال شدن در فرد دیگر بسیار متفاوت است. به این ترتیب عامل شادی منحصر به خودتان را پیدا كرده و از اینكه فاكتور شاد كننده شما با دیگران فرق می‌كند هیچ نگران نباشید.
 
زندگی خود را طوری برنامه‌ریزی كنید كه به اهدافی كه معتقد هستید شما را شاد می‌كنند، دست پیدا كنید.
 
 
 
 
وقتی به هدفتان می‌رسید بدون شك خلق و خوی شما تا حد زیادی بهبود پیدا می‌كند و برای رسیدن به هدف بعدی انگیزه بیشتری پیدا می‌كنید. وقتی به هدفتان می‌رسید در خود احساس ارزش می‌كنید و این حس، حال شما را واقعا خوب می‌كند.
 
 
 
 
دوستان شاد بیابید و اطراف خود را از آدم‌های شاد و راضی پر كنید. بدیهی است كه احاطه شدن در میان افرادی كه افكار منفی دارند، شادی شما را در احساسات منفی خفه می‌كند. در واقع فكر منفی مثل عفونت احساس مثبت را می‌خورد و واگیردار است.
 
 
 
 
وقتی اشتباهی از شما سرمی‌زند به جای افسوس خوردن به دنبال راه‌حل بگردید. افراد شاد اجازه نمی‌دهند كه اشتباهات گذشته روحیه و حال خوب آنها را خراب كنند بلكه اندكی فكر می‌كنند و شرایط را مطابق میلشان تغییر می‌دهند.
 
 
 
 
هر روز چند دقیقه‌ای درباره كارها و فاكتورهایی كه شما را شاد می‌كنند، بیندیشید. این چند دقیقه تفكر به شما فرصت می‌دهد كه روی چیزهای مثبت در زندگی‌تان متمركز شوید و این كار باعث تداوم شادی شما می‌شود.
 
 
 
 
نكته مهم دیگر این است كه هر روز یك كار خوب برای خودتان انجام دهید. مثلا یك ناهار خوشمزه بخورید، استخر بروید، یا فقط چند دقیقه به طور آگاهانه چهره خود را در وضعیت حال خوب نگه دارید. هر چند برخی مواقع لازم است جدی باشید اما در شرایط مناسب شوخی كردن و خندیدن را فراموش نكنید.
 
 
 
 
توجه به سلامتی یكی دیگر از فاكتورهای مهم شاد بودن است. اضافه وزن یا عدم دریافت مواد مغذی ضروری برای بدن می‌تواند تاثیر منفی روی خلق افراد داشته باشد. به علاوه ورزش كردن موجب آزاد شدن آندروفین در بدن می‌شود كه حاصل آن ایجاد احساس شادی است.
 
 
 
 
و بالاخره اینكه به شاد بودن و خرسندی اهمیت بدهید. كسانی كه به شاد بودن و شاد زیستن ارزش و بها نمی‌دهند در واقع به طور ناخودآگاهی با شاد بودن می‌جنگند. اگر لازم است هر روز به خودتان اهمیت شاد بودن را یادآوری كنید.
 
 
اگرچه شادی را به سختی می‌توان تعریف كرد اما اكثر مردم خوب می‌دانند كه در چه مواقعی شاد و چه مواقعی غمگین هستند.

 حضور در طبیعت قانونمند (بخش دوم)

قانون دوم

قانون جریان وحرکت

هر ذره ای در این هستی یک جریانی دارد. ما ذره ایستا و ساکن نداریم. ذره ایستا مرگ است. حتی یک سنگ داخل باغچه که به نظر ساکن می آید یک اکوسیستم دارد و در جریانی در حال حرکت است. این جریان و حرکت طبیعت برای ما پیام دارد. حتی جریان های داخل بدن ما.

ایستایی در هر کدام از جریان های بدن مرگ را باعث می شود. این جریان ها که انسدادشان در ما باعث مرگ می شود نشان می دهد که هیچ چیز نباید انسداد داشته باشد. یعنی انرژی جسمی ما باید بسوزد و جریان داشته باشد. هر قسمت از وجود شما که جریان ندارد را باید جریان بدهید.

این تصادفی نیست که جریان تنفس در جلوی چشم و گوش ما قرار گرفته. تنها عضو صورت که قابل دیدن است بینی است(اصلا به همین دلیل نام آن بینی است). شما می توانید صدای تنفستان را با گوش هایتان بشنوید. می توانست آفرینش ما به یک صورت درونی باشد. یک سیستم درونی. ولیکن چنین نیست و بخش اعظم آن را ما از بیرون می توانیم احساس کنیم. سیستم تنفس ما بیانگر این است که ما باید هر آنچه را که می گیریم بدهیم. ببینید که هر دمی بازدمی دارد و این خود جریانی است.

جریان عین زندگی است. آب تا وقتی جریان دارد زلال و شفاف است و حیات و زندگی می بخشد. اما وقتی که ایستاد و در گودالی جمع شد، راکد و ساکن ماند، گند می زند، فاسد میگردد و غیر قابل استفاده.

همین الآن به زندگی خود نگاه کنید، ببینید کدام قسمت ها راکد است. آن قسمت ها را به جریان بیندازید."ثروت" از جمله چیزهایی است که امکان سکون و در نتیجه فساد آن وجود دارد. ما احادیث زیادی داریم درباره اینکه ثروت خوب است. پیامبر اکرم(ص) می فرمایند:« ثروت فراوان از نعمت های خداست.» و در جای دیگر می فرمایند:« خداوند بنده ی پرهیزکار ثروتمند مهربان را دوست دارد.» مال فراوان نعمتی است از جانب خدا که به قول پیامبر(ص) باید آن را قبل از نیازمندی غنیمت شمرد.

اما احادیث زیادی هم داریم که " مال اندوزی" را عملی نکوهیده می داند. حضرت علی(ع) می فرمایند:« هرجا که دیدید کاخی بنا شده، بدانید ظلمی در آنجا انجام شده.» چرا که بنا کردن کاخ یعنی اندوختن مال و راکد کردن آن. ثروت باید جاری باشد تا زنده و سالم بماند و زندگی ببخشد، و باید مولد و سازنده باشد و در حرکت.

                   

اگر خداوند به شما ثروت زیادی عطا کرده، آن را بر اساس سنت الهی و قانون مندی طبیعت به حرکت درآورید و جاری کنید.

جاری شوید و حرکت دهید: انرژی جسمی تان را، ذهنتان خلاقتان را، سرمایه تان را، دانشتان را.

حرکت زندگیست.

قانون سوم

قانون نظم

همه هستی ما منظم است. حتی در بی نظمی هایی که می بینیم نظم نهفته ای وجود دارد. این جریان منظم هستی حتما برای ما پیامی دارد.

نظم هستی به ما می گوید که ما هم به عنوان عنصری از هستی باید نظم داشته باشیم تا با جریان هستی هماهنگ شویم. همراه با طبیعت قانون طبیعت را اجرا کنیم. یک فرد بی نظم وقتی در مجموعه منظمی قرار می گیرد اولین صدمه را به خودش می زند. کسی که برخلاف جریان آب حرکت می کند جلوی جریان آب را نمی گیرد و آب را همراه خودش نمی برد، بلکه خودش خسته می شود و انرژی اش تحلیل می رود و آب به صورتش می خورد.

نگاه کنید. تمام سیارات و کهکشان ها منظم اند. ثابت شده که اگر سیاره مشتری را بردارند تمام کائنات به هم می خورد ، تمام سیارات به هم می خوردو هستی از هم می پاشد.این ثابت می کند که همه چیز در بهترین جا و بهترین مکان خود قرار گرفته و یک نظم مخصوصی دارد. این نظم را شما پیش از همه و بیش از همه در وجود خودتان می بینید.اگر در هر قسمت بدن اختلالی ایجاد شود بیماری حاصل می شود و همه چیز وقتی در مسیر طبیعی و سلامت خود قرار دارد که نظم داشته باشد. ببینید در کدام قسمت زندگی شما نظم وجود ندارد. حتما در جایی بی نظمی هست. باید آنجا را پیدا کنید و قانون نظم را در آن قسمت جاری کنید.

جیم ران در صفحه سوم کتاب "به سوی کامیابی نوشته آنتونی رابینز" می نویسد:« همه ی تلاش ها پاداش دارند اما تلاش های منظم پاداش مضاعف دارند.»

درست است که الآن تلاش می کنید و نتیجه می گیرید، اما اگر این تلاش ها منظم بود نتیجه های چند برابر داشت.

اگر در خانه ای که نظم وجود دارد کسی بی نظمی کند تمام افراد خانواده او را توبیخ و تنبیه می کنند. کسی هم که در نظام هستی بی نظم است خود به خود تمام کائنت را به ضربه زدن به خود بسیج می کند.

                                                                                    

حضرت علی (ع) در آخرین لحظات زندگی خود صحبت بسیار بسیار جالبی می کنند. جالب است که معمولا انسان ها در آخرین لحظات عمر خود سخنان بسیار مهمی می گویند. بویژه شخصیت بزرگی مثلایشان. حضرت وقتی همه را جمع می کنند، در آخرین لحظات شهادت می فرمایند:« شما را سفارش می کنم به اصل نگهداری و نظم.»

اوصیکم بتقوی الله و نظم امرکم.

ببینید نظم چقدر مهم است که حضرت علی(ع) دومین چیزی که ما را به آن سفارش می کنند، نظم است. ثابت شده است که وقتی کاری را انجام می دهیم، چه منظم و چه نا منظم، تا تماما انجام نشده انرژی اش به ما برنمی گردد. تمام کردن کار نا تمام یک نوع نظم است. برنامه ریزی برای زندگی و تعیین برای انجام کارها نیز یک نوع نظم است. هر چقدر منظم تر باشید، با چرخه نظم هستی هماهنگ تر می شوید.

کاترین پاندر در کتاب"چشم دل بگشا" جمله بسیار جالبی دارد: « هر گاه جذب موهبتی به تأخیر افتاد، پیامش این است که باید در وضع کنونی خود خلاء و نظم ایجاد کنید.» یعنی اگر شما خواسته ای دارید، دعا می کنید، تلاش می کنید انتظار می کشید اما خواسته تان برآورده نمی شود، برای شما پیامی دارد: در وضعیت فعلی خود خلاء و نظم ایجاد کنید.

فکر کنید ببینید کدام قسمت زندگی شما نظم ندارد؟ کدام قسمت را رها کرده و نیمه تمام گذاشته اید؟ نکند مسئله ای که ذهن شما را آشفته می ساخته بدون حل رها کرده اید؟ نکند قصد نوشتن کتابی را داشته اید ولی نیمه کاره آن را رها کرده اید؟ همین الآن فهرستی از تمام کارهای نیمه تمام از زندگی خود تهیه کنید و در صدد برآیید که در جهت نظم دادن به آن اقدام کنید...

موفق باشید

منبع: همه چیز با خدا ممکن است « قانون مندی طبیعت »

مولف: م. حورایی

معايب و مزاياي كار زنان بيرون از خانه

مزاياي اشتغال زن در بيرون از خانه
--------------------------------------

*اشتغال در بيرون از منزل به زنان كمك مي كند تا از تخصص و تحصيلات خود بهره ببرد كه اين مساله در امنيت رواني و احساس كارآمدي شان بسيار موثر است.
*اين دسته از زنان، با كار كردن در بيرون از منزل، باري از مشكلات اقتصادي را از دوش همسر برداشته و موجب مي گردد كه خانواده از لحاظ مالي در رفاه بيشتري به سر ببرد.

*در دوران كهنسالي و كهولت سن و در نبود همسر به علت برخورداري از مستمري، وابسته و نيازمند فرزندان نخواهند بود كه خود اين مساله در سلامت روان دوران پيري و استقلال بيشترشان موثر خواهد بود.

*مشاركت اجتماعي زن در جامعه، مراودات وسيع اجتماعي و به خصوص اشتغال در بخشهاي فرهنگي باعث افزايش آگاهي ها و دانستني هاي زن شده و او را در تربيت فرزندان حمايت بسياري مي كند.

معايب اشتغال زن در بيرون از خانه
---------------------------------------
*اشتغال زن در بيرون از منزل مسلما وقت و انرژي بسياري را از وي مي گيرد و لذا طبيعي است كه چنين زماني با خستگي رواني و جسمي بيشتري(نسبت به زن خانه دار)در منزل حضور يافته و آن انرژي را كه بايد صرف همسر و فرزندانش كند را نمي تواند بگذارد.
*يكي از مسايلي كه باعث مراوده و گفتگوي بيشتر زن و مرد با يكديگر مي شود، مسايل اقتصادي و مالي است. اين در حاليست كه در زنان شاغل به علت استقلال مالي، ميزان گفتگو پيرامون اين مسايل بسيار كاهش يافته و لذا مي تواند باعث ايجاد گسل عاطفي ميان زن و مرد گردد.

*زنان شاغل علاوه بر كار خارج از خانه ناچارند عمده ترين كارهاي داخل خانه را هم به تنهايي به دوش بكشند. در حاليكه اكثريت مردان يا مهارتهاي مربوط به خانه داري را نياموخته اند و يا همكاري لازم را با همسري كه پا به پاي آنها در بيرون از منزل مشغول به كار است ندارند. اين مساله از يك طرف باعث خستگي بيش از حد زن مي شود كه نتيجه آن كاهش توجه و رسيدگي به همسر و فرزندان مي شود و از طرف ديگر مي تواند موجبات اختلاف ميان زن و مرد را پديد آورد.

*و در نهايت آخرين و و مهمترين عيبي كه اشتغال زن در بيرون از خانه دارد، مشكل نگهداري و تربيت فرزند(يا فرزندان)است. در بسياري از موارد كار مادر و بچه داري در تضاد يكديگر قرار مي گيرد. براي مثال با توجه به تعهدات مادر در محل كار و مسئوليتهايي كه وي بر عهده دارد هميشه اين نگراني را دارد كه مي تواند وقت براي فرزندش بگذارد و با او حرف بزند؟ مي تواند در امر تربيت وي نقش اصلي و اساسي را داشته باشد؟ و ....

مسلما اكثر كودكاني كه مادر شاغل دارند در مهد كودك به سر مي برند اما آيا واقعا مهد كودك مي تواند جايگزيني براي مادر باشد؟ كيفيت و نحوه مراقبت از كودك چگونه است؟ از طرف ديگر هزينه يك مهد كودك خوب، از عهده هر پدر و مادري بر نمي آيد. در برخي ديگر از موارد نيز مادر مجبور است براي نگهداري از فرزند خود دست به دامان والدين خود يا والدين همسرش گردد كه خود اين مساله به مرور مي تواند موجبات مشكلات بيشتر را فراهم آورد. براي مثال مشاهده شده كه انتخاب اين مساله موجب دخالت بيشتر والدين در زندگي زن و شوهر مي گردد و يا آن جنبه خصوصي كه زندگي زناشويي بايد داشته باشد از بين نمي رود چرا كه زن و مرد دايما در تماس مستقيم با والدين خود و همسرشان هستند.

در هر حال اين مطالب گزيده اي بود از معايب و مزاياي اشتغال زنان در بيرون از منزل.

حال شما بانوان و دختران عزيز با توجه به تمام اين مزايا و معايب بايد به بررسي اين مساله بپردازيد كه آيا مي خواهيد شاغل باشيد يا خير؟ و آيا آمادگي مقابله با سختي هاي خاص مربوط به اشتغال يا خانه داري را داريد يا نه؟

حضور در طبیعت قانونمند (بخش اول)

   قانونمندی طبیعت

 اساس صحبت قانونمندی طبیعت قوانینی است که بر زندگی ما جاری است. خداوند وقتی هستی را آفرید، یک سری قوانین را بر آن حاکم ساخت که تحت عنوان سنت های الهی یا قانونمندی طبیعت از آن یاد می شود. اگر کسی می خواهد در زندگی موفق باشد لازمه ی آن این است که قوانین طبیعت را بشناسد و با پیروی از این قوانین، حمایت طبیعت و کائنات را برانگیزد. متأسفانه از آنجا که انسان اشرف مخلوقات است و تسلطی بر طبیعت در خود احساس میکند، خود را از آن جدا می بیند. در حالی که اگرچه انسان برترین آفریدگان و در حقیقت اوج آفرینش الهی است و خداوند او را بر سایر آفریده ها تسلط بخشیده، اما هنوز جزئی از طبیعت است. بحث قانون مندی طبیعت، بحث درباره قوانینی است که نظام آفرینش الهی بر آن استوار شده است.ما در این بخش و بخشها ی بعدی به یازده قانون مسلم اشاره خواهیم کرد:

  قانون اول : قانون خالی شدن(خلاء)

اولین قانون، قانون خلاء است. این قانون می گوید: همیشه خلاء باعث جذب میشود.

اگر من می خواهم موهبت های الهی را جذب کنم ابتدا باید جایی خالی را باز کنم.درستی قانونمندی طبیعت نگاه عمیق به طبیعت و الهام گرفتن از آن است. یکی از معلمان بزرگ ما در طبیعت گردباد است.

گردباد مجموعه ای از بادهای بسیار شدی است که همه جیز را به داخل خود می کشد. اما گردباد این قدرت جذب فوق العاده را از کجا دارد؟

حدستان درست است، علت جذب فوق العاده ی گردباد، خلاء درون آن است. گردباد حرکت دارد، اما داخلش خالی است و همه ی این جذب ها و کششها را از ان درون خالی دارد. اگر در خیابان و پارک ها دقت کنید، گردبادهایی کوچک را می بینید که چند عدد برگ را به داخل خود می کشند. چون خلاء درون آنها کم است، یک مقدار برگ و مقداری گرد و غبار. اما گردبادهایی هم هست که شعاع خالی آنها زیاد است، خلاء درون آنها بزرگتر و قدرت کشش و جذبشان زیادتر است.

    

  انسان هم باید مانند گردباد باشد. اگر بخواهید موهبت های الهی را جذب کنید و برنامه ریزی ها و تلاش هایتان نتیجه دهد، اگر می خواهید نیایش ها و دعاهایتان اجابت شود، اول باید درونتان را خالی کنید. این خالی درون در همه ابعاد انسانی قابل بررسی است. خلاء ذهنی و خلاء دل اولین خلائی است که باید ایجاد کنید.از هر آنچه بیهوده در آن جای دارد، هر آنچه وجودش زیانبار است یا سودی ندارد.از کینه ها، نفرتها، انتقام، ناامیدی، بد خواهی و کج اندیشی و خلاصه همه ی آن چیزهایی که ذهن و دل مارا بیهوده پرکرده اند.

  اما چگونه می توان این خلاء را ایجاد کرد؟

  بخشیدن

                                                                          

یکی از راه های ایجاد این خلاء بخشیدن دیگران است. گاهی اوقات ما فکر می کنیم با بخشیدن دیگران احیانا به کسی لطف کرده ایم، اما ابدا چنین نیست. بخشیدن اول از همه لطفی است که ما در حق خود می کنیم تا میدان ذهنی مان خالی شود. در نهج الفصاحه 36حدیث درباره عفو و بخشش آمده است.

  انّ الله تعالی عفووا یحب العفو : خداوند بخشاینده است و بخشایش را دوست دارد.

  در احادیث امامان بزرگ ما نیز بارها و بارها درباره اهمیت و فضیلت بخشودن تأکید شده است. به راستی علت این همه تأکید در قرآن کریم و احادیث چیست؟ یکی از مهم ترین دلایل آن این است که ما با این کار بار ذهنی خود را خالی می کنیم.میدان دهنی مان را باز می کنیم برای پذیرش چیزهای خوب و نیکو.

  اگر کسی پدرش را نمی بخشد،مادرش را نمی بخشد، دوستش را نمی بخشد،و... با این نبخشیدن ها آنها را در میدان ذهنی خود قرار می دهد و با یادآوری صبح، ظهر و شب، مدام آنها را چاقتر و چاقتر می کند تا تمام میدان ذهنیش را فرا گیرد و امکان جذبش کم می شود.

ادامه نوشته

تغییر عادات منفی صحبت کردن به عادت مثبت

*بهتر است در کلاممان تغییراتی ایجاد کنیم:                 

*بگوییم من نگوییم اینجانب

*بگوییم ثروت کمی دارم نگوییم فقیر هستم.

*بگوییم از اینکه وقت خود را در اختیار من گذاشتید ممنون نگوییم ببخشید که مزاحمتون شدم.

*بگوییم شما را در شادیها ببینم نگوییم غم آخرتان باشد.

*بگوییم چه خوب شد امدی نگوییم چرا دیر آمدی؟

*بگوییم به امید هفتادمین سالگرد ازدواجتان نگوییم ان شاالله به پای هم پیر شید.

*بگوییم خواهش می کنم نگوییم باید.

*بگوییم با این کار چه لذتی می بری نگوییم چرا اذیت می کنی؟

*بگوییم خیلی راحت نبود نگوییم جانم به لبم رسید.

*بگوییم هرچه در توانم بود نگوییم خب ما اینیم دیگه.

*بگوییم آسان نیست نگوییم دشوار است.

*بگوییم سرم شلوغ است نگوییم مشکل دارم.

*بگوییم باتجربه شدم نگوییم شکست خوردم.

*بگوییم شاد و پر انرژی باشید نگوییم خسته نباشید.

*بگوییم خوب هستم نگوییم بد نیستم.

*بگوییم خواهش میکنم مرا راهنمایی کنید نگوییم حالا بگو مگه چی میشه؟

*بگوییم خدا سلامتی بده نگوییم خدا بد نده.


منبع:دفتر مشاوره دانشگاه آزاد خوراسگان

استرس

 مثل ساحل آرام باش تا مثل دریا بیقرارت شوند.

۲۱ راه برای مدیریت استرس

۱) اگر در زندگی‏تان با استرس زیادی مواجه هستید بهتر است با آن کنار بیایید. برای این کار راه حل مشخص و ثابتی وجود ندارد که تضمین کند شما روز بدون استرسی خواهید داشت اما راه‏هایی وجود دارد که به کمک آنها می‏توانید استرس را مدیریت کنید....

۲) انرژی منفی‌تان را تخلیه کنید

اگر عصبانی هستید و به اصطلاح زود جوش می‏آورید، انجام فعالیت فیزیکی برای شما یک راه حل مناسب است. با این کار می‏توانید هیجان‏ها و انرژی‏های منفی را تخلیه کنید. هر وقت احساس کردید دارید عصبانی می‏شوید بیرون بروید و بدوید یا در خانه یک کار جسمی انجام دهید. مثلا کف آشپزخانه را تمیز کنید. این‌طوری هم یک کار مفید انجام داده‏اید و هم احساس بهتری به شما دست می‏دهد.

۳) مدیریت زمان را فراموش نکنید

در ابتدای روز و پیش از اینکه کارهای روزانه را آغاز کنیم این احساس که زمان کافی برای انجام کارها نخواهیم داشت، احساس بسیار بدی است. در روزهایی که سرتان شلوغ است و وقت آشپزی ندارید می‏توانید از بیرون غذا سفارش دهید. اگر حجم کارتان زیاد است، از تقسیم کار استفاده کنید. وقت‏تان را طوری تنظیم کنید که انجام کارها به شما آسیب نرساند.

ادامه نوشته

راز داشتن زندگی خوب چیست؟ اصلاحات مداوم انجام دهید-بخش6

   

"دیر یا زود بحرانی در کارمان بروز می کند و نحوه ی مقابله ی ما با آن ، خوشبختی و موفقیت آینده مان را تعیین می کند. از ازل هر نوع حیاتی با بحرانهایی رو به رو بوده است"

                                                                                                                   رابرت کولیر

مسائل و مشکلات و موانع ، بخش طبیعی و اجتناب ناپذیر زندگی هستند. وقتی هدف جدید را تعیین می کنید با چالش ها ومشکلاتی روبه رو می شوید که امتظارش را نداشته و آن را پیش بینی نکرده اید. اما آزمون واقعی شخصیت در بحران های دوری ناپذیر است. توانایی شما در حل مشکلات اهمیت بسیاری دارد اما توانایی برخوردتان در مواقع بحران زا ، تعیین کننده ی موفقیت یا شکست شما در زندگی است. بحران ها به خاطر ماهیتشان غیر قابل پیش بینی هستند و چون نمی توانید آنها را پیش بینی کنید، هنگامی که بروز کزدند تنها کاری که می توانید انجام دهید،داشتن واکنشی تأثیرگذار نسبت به آنهاست.

تواناییهای رهبری

پژوهشگران در پی چند سال تحقیق در دانشگاه استنفورد عملکرد سالانه صدها مدیر و رئیس اجرایی شرکت های فورچون 1000 را بررسی کردند. این افراد از جمله موفق ترین افراد و کسانی بودند که در تجارت و صنعت حضور داشتند. کارشناسان با بررسی نوشته های این مدیران،به ویژگی های مدیران برتر پی بردند.

2 ویژگی غالب در این مدیران،نخست کارکرد خوب آنها به عنوان یکی از اعضای تیم است، و دوم این که در شرایط بحرانی خوب عمل می کنند. توانایی مقابله با بحران را تنها در شرایط یک بحران واقعی می توان یاد گرفت.

نحوه ی کارکرد رهبران در بحران

یکی از ویژگی مدیران تواناییحفظ آرامش و خونسردی هنگام بروزیک مشکل یا شکست است. وقتی آنها با یک مشکل یا بحرانی مواجه می شوند، به نظر می رسد کلیدی را در مغز خود فشار می دهند تا بلافاصله آرام شوند و کنترل امور را به دست گیرند. بلافاصله احساسات خود را تحت کنترل در می آورند. این گونه افراد هرگز عصبانی و ناراحت نمی شوند ، به هیجان نیامده و تحریک نمی شوند.و با غلبه بر شرایط اضطراب گون،فضا را برای برخورد و رفتار صحیح با مشکل عاری از هرگونه استرس می کنند.

اصلاح مسیر

حال به یکی از قسمت های مهم راز اصلی موفقیت می رسیم.همانطور که پیش از این نیز گفته شدوقتی هواپیما پرواز می کند،در 99 درصد موارد از مسیر اصلی خود خارج می شود. هر پروازی از یک مکان به مکان دیگر نیازمند مجموعه ای مداوم از اصلاح مسیر است.

در زندگی نیز باید پیوسته اصلاحاتی را در مسیر خود اعمال کنید. در هر ساعت و هر روز،باید تغییرات کوچک و بزرگی را در مقابله با رویداد های غیر منتظره انجام دهید. توانایی شما در انجام سریع و تأثیر گذار این اصلاحات،بیش از هر عامل دیگر در موفقیت شما دخیل است.

منبع : کتاب قدرت برنامه ریزی نوشته ی برایان تریسی(braian tracy) همراه با ویرایش

راز شاد زیستن (بخش چهارم )

                    

                       در این بخش می خواهیم به برنامه ریزی ورسیدن به اهداف بپردازیم

فرانکل در کتاب مشهور خود به نام (انسان در جستجوی معنا) به شرح زندگی خود در یک اردوگاه اجباری به هنگام جنگ جهانی دوم پرداخته است.وی برآورد کرده است که از هر بیست و هشت نفر تنها یک تن از این اردوگاه وحشتناک جان سالم به در میبرد. فرانکل در مطالعه فردی خود به بیان علت بقای آن یک نفر و نابودی دیگران پرداخته است . وی متوجه شده بود که نجات یافتگان لزوما شایسته ترین یا سلامت ترین یا باهوش ترین ها نبودند و یا آنهایی که بهتر از بقیه تغذیه می شدند ،بلکه کسانی بودند که بهانه ای برای ادامه دادن داشتند، آنهایی که (هدف) داشتند. در مورد شخص فرانکل این هدف همانا اشتیاق وصف ناپذیر دیدار دوباره همسر بود. دیگر نجات یافتگان دلائل متفاوتی داشتند، اما به هر حال وجه اشتراک همه آنها وجود یک هدف اساسی بود.

هدف آن چیزیست که ما را همیشه در حرکت نگه میدارد و همین حرکت است که لازمه ادامه حیات ماست.(صرف هدف داشتن به مراتب مهم تر از ماهیت آن هدف است. ) بعضی از افراد ترتیبی میدهند که تعیین و پیگیری هدف مطلوب خود را مرتبا در زندگی به تعویق بیندازند، این افراد از ایده آل بودن هدفی که در ذهن دارند مطمئن نیستند و به همین خاطر است که هیچوقت کاری انجام نمیدهند. مردم اغلب میگویند: اگر راه اشتباه را انتخاب کنم عجب فاجعه ای خواهد شد!) اما حقیقت این است که خیلی هم خوب است. زیرا حالا دست کم یک احتمال اضافی را حذف کرده اید و بیشتر از گذشته می دانید که چه چیز شما را به سعادت و خوشبختی خواهد رساند.

افراد موفق راه اشتباه را به منزله یک تجربه ارزشمند یادگیری قلمداد می کنند حال آنکه اشخاص نا موفق و ناکام آن را به عنوان یک شکست در نظر میگیرند.

قانون نتایج افزوده

قانون نتایج افزوده اصلی است که همیشه با اطمینان به ما میگوید: (علاوه بر خود هدف اصلی نتایج جانبی بسیاری عاید شما خواهد شد.) در واقع مهمترین چیز رسیدن به هدف مورد نظر نیست بلکه یاد گرفتن و رشد کردن در خلال این راه است. به عبارتی آنچه که در جستجوی اهداف خود به آن دست پیدا میکنیم از اهمیت کمتری برخوردار است، مهم این است که با طی این طریق (چه خواهیم شد؟)

متأسفانه عده ای بر این عقیده اند که پیشرفت فردی آنها باید با تمام قوانین حاکم بر جهان مغایر باشد. نتیجه اش این است که مثلا فرید که تصمیم به پس انداز گرفته است ، با یکی دو هزینه پیش بینی نشده نتیجه میگیرد که پول جمع کردن برای او غیر ممکن است و تمام آرزوهای خود را برای رسیدن به یک استقلال مالی کنار میگذارد.

آدمهای موفق آنقدرها برجسته، با استعداد یا منحصر به فرد نیستند، آنها فقط توانسته اند نحوه کارکرد هر چیز این جهان را درک کنند و بفهمند که پییشرفت خود آنها نیز مطابق با همین اصولی است که بر محیط پیرامون آنهاحاکم است.آنها میدانند که تصحیح مداوم و پیوسته ، راه رسیدن به اهداف است.

اهداف خود را روی کاغذ بیاورید

تمام سخنرانان و نویسندگانی که در مورد هدف صحبت کرده اند در یک نکته اتفاق نظر داشته اند، آنها همگی با اصرار و تأکید از شنوندگان خود خواسته اند که هدف های خود را روی کاغذ بیاورند.

مردم برای میهمانی های خود لیست های عریض و طویلی تهیه می بینند تا مطمئن شوند که همه وسایل لازم را آماده کرده اند.(لیستها همیشه به ما جهت می دهند.)

بقیه در ادامه ی مطلب .....

ادامه نوشته

راز داشتن زندگی خوب چیست؟ حرکت با همه ی نیرو - بخش پنجم

 "وقتی اعتماد به نفس،تضمین و اطمینان خاطری در کار نباشد،شجاعتی نیز وجود نخواهد داشت.نیمی از کار زمانی انجام گرفته که بدانیم از عهده ی آن بر می آییم"

                                                                                                        "اوریسون سوت ماردن"

شما در خصوص مقصدتان تصمیم گرفته وبه فرودگاه رسیده اید و سوار هواپیما شده اید و سرجایتان نشسته اید. حال آماده ی انجام مهمترین مرحله هستید:برخاستن از زمین و پرواز بدون این که تضمینی برای موفقیت وجود داشته باشد. این نقطه ی عطفی در زندگی شما و هر فرد موفقی به شمار می رود.

                          

هواپیما روی باند به حرکت در می آید تا اجازه ی برخاستن از برج مراقبت بگیرد و پرواز را شروع کند. این زمان بسیار اهمیت دارد. برخاستن شروع سفر شما به سوی مقصد به حساب می آید.زمانی که هواپیما اجازه ی برخاستن می گیرد خلبان با تمام سرعت آن را به حرکت در می آورد.

سوال مهمی که مطرح می شود این است: چه می شود اگر خلبان به جای اینکه با 100% سرعت  حرکت کندف از 80 یا 90% قدرت موتور استفاده کند؟ همه ی خلبان ها می گویند این سرعت هواپیما را به حرکت در نمی آورد و هرگز بلند نمی شود.

این امر نشان دهنده ی تفاوت بین موفقیت و معمولی بودن در زندگی است. افراد موفق در سفر جدید به مقصد، با تمام سرعت به مقصد حرکت می کنند. آنها تخت گاز می روند و به ویژه در آغاز هر تلاشی کارشان را با تمام وجود انجام می دهند. در دستیابی به موفقیت شاید هیچ چیز مهمتر از تدارک و آمادگی شما برای انجام کار نباشد، باید با تمام وجود کار کنید تا به هدف برسید

مهمترین عامل شجاعت است

لازمه ی مهم موفقیت،شجاعت است. رابرت گرین نویسنده ی کتاب قدرت می گوید : "همیشه شجاع باشید جسارت اغلب برایتان دردسر ایجاد می کند اما جسارت بیشتر شما را نجات می دهد"

تلاش برای رسیدن به تعالی

برای رسیدن به موفقیت در زندگی باید مانند خلبانی که اشاره شد با تمام سرعت حرکت کنید تا از زمین بلند شوید. باید سخت کار کنید تا به موفقیت برسید. همواره لازم است که با تمام پتانسیلتان تصمیم بگیرید و در راستای آن کار کنید و سعی کنید جزو 10% برتر حوزه ی کاری خود باشید.

گری بکر،برنده ی جایزه ی نوبل اقتصادی 1992 در مقاله ای راجع به "شکاف نابرابری در امریکا" می نویسد که "این نابرابری مربوط به تفاوت در میزان مهارت هاست" از انجا که ما در جامعه ای با تکنولوژی بالا زندگی می کنیم،بیشتر پاداشها نصیب افرادی می شود که به طور مداوم دانشها و مهارت های خود را ارتقا می دهند.بالاترین درآمد ها را افرادی دارند که همیشه راه های جدید درآمد را با افزودن ارزش بیشتر یاد می گیرند.

هرچه بیشتر بگذارید بیشتر دریافت می کنید

علاوه بر این،خانوارهایی با درآمد بالا ساعات بیشتری را نسبت به خانوار های کم درآمد مشغول کار هستند.کارفرما،تاجر،مدیر ارشد درز سطوح پردرآمد 59 ساعت در هفته کار می کنند. در 20% پایین خانوار های کم درآمد،افراد کمتر از 20 ساعت در هفته کار می کنند.به خاطر داشته باشید نمی توانید چیزی را که نکاشته اید برداشت کنید.

نویسندگان کتاب همسایه ی میلیونر، استنلی و دانکو، پس از 25 سال مصاحبه به این نتیجه رسیدندکه 85% میلیونرهای خودساخته موفقیت خود را مدیون کا زیاد می دانند.آنها همیشه می گویند : "من تحصیلات زیادی نداشتم،باهوشتر یا بهتر از بقیه نبودم اما بیش از دیگران کار می کردم"

منبع: کتاب قدرت برنامه ریزی نوشته ی برایان تریسی (braian tracy)


چگونه از زندگی خود لذت ببریم؟

چگونه از زندگی خود لذت ببریم؟

 

زندگی ما می تواند به زیبایی رویاهایمان باشد.فقط باید باور داشته باشیم که می توانیم کارهای ساده ای انجام دهیم مثل:                                               

*بیشتر از سال گذشته کتاب بخوانیم.

*مثل یک پادشاه صبحانه بخوریم،مثل یک شاهزاده نهار و مثل یک گدا شام .

 

*به این سه نکته توجه کنیم:انرژی،شورو اشتیاق،دلسوزی و همدلی

*روزانه ۱۰دقیقه سکوت کنیم و به تفکر بپردازیم.

 

*بیشتر بازی کنیم.

*زندگی خود را با هیچ کسی مقایسه نکنیم ما نمی دانیم بین آن ها چه می گذرد.

 

*خیلی خودمان را جدی نگیریم.

*وقتی بیداریم بیشتر خیال پردازی کنیم.

 

*زندگی کوتاه تر از ان است که از کسی متنفر باشم.دیگران را دوست بداریم.

*هیچ کس مسئول خوشحال  کردن شما نیست مگر خود شما.

 

*بدانید که زندگی به مدرسه ای می ماند که باید در ان چیزهایی بیاموزیم.مشکلات قسمتی از برنامه های درسی است و مانند کلاس جبر می ماند.

*بیشتر بخندیم و لبخند بزنیم.

 

*خطای هرکسی را به خاطر هرچیزی ببخشید.

*زمانی را با افراد بالای ۷۰و زیر۶سال بگزرانیم.

 

*اینکه دیگران راجع به شما چه فکری می کنند به شما مربوط نیست.

*همین که صبح از خواب بیدار میشویم باید از خدا تشکر کنیم.

 

*هر موقعیتی خوب یا بد گذراست.

*دراخر اینکه یقین داشته باشیم  خداوند درمانگر هرچیزی است.

(منبع روزنامه زاینده رود)

راز داشتن زندگی خوب چیست؟ آماده ی حرکت - بخش چهارم

                          

"آیا مصمم هستید؟ این لحظه را از دست ندهید.جرأت و جسارت دارای قدرت و جادو است.کافیست دست به کار شوید تا ذهنتان گرم شود. شروع کنید و بدانید که کار انجام می شود."

                                                                                                   "یوهان ولفگانگ گوته"

آمادگی نشانه ی حرفه ای بودن است.آمادگی و تدارک دیدن،نشانه ی یک فرد موفق نیز هست.وقتی در شغلتان پیشرفت می کنید،متوجه می شوید که افراد برتر،زمان زیادی را صرف تدارک می کنند.10% برتر در هر حوزه ای نسبت به دیگر افراد در همان شغل،همیشه تدارک بیشتری می بینند.

مسافران حرفه ای در تدارک دیدن سفر،چند مرحله را بارها پی میگیرند تا به آن عادت کنند. ابتدا فهرستی از موارد مورد نیاز سفرشان را تهیه می کنند زیرا به حافظه شان اعتماد ندارند.همه چیز را می نویسند.دوم،قبل از بسته بندی هرچیزی که می خواهند با خود ببرند،جمع می کنند.سوم،وسایل کامل را با خود بر می دارند طوری که قبل از زمان مقرر آماده ی رفتن به مقصد باشند.

مسافران می دانند که اگر به خاطر ضیق وقت،با دستپاچگی وسایلشان را جمع کنند،ممکن است برخی از ضروریات سفر را فراموش کنند.

یکی از تکنیک هایی که می توانید برای سفر کردن و افزایش احتمال رسیدن به مقصد از آن استفاده کنید،فکر کردت به "بدترین نتیجه ی ممکن" است.برای این کار از خود بپرسید بدترین اتفاقی که ممکن است در سفر بیافتدچیست؟

مراقب بدترین اتفاق باشید

از نظر من به عنوان یک سخنران و مسئول سمینارهای حرفه ای،بدترین چیزی که ممکن است در طول سفر اتفاق روی دهد،گم شدن یا به تأخیر رسیدن چمدان لباس ها و مدارک مورد نیاز در سمینار است.برای مقابله با این وضعیت،تمام وسایل مورد نیاز را همراه خود برده و از جلوی چشم خود دور نمی کنم. به خاطر این برنامه ریزی پیشرفته هرگز چمدانهایم را گم نکردم.اگر سفری طولانی شامل چند روز سخرانی داشته باشم،به چمدانی بزرگتر نیاز دارم.من همیشه چمدانی کوچک حاوی ضروریاتم را با خود به داخل هویما می برم. چمدان بزرگتر را به بار هویما می دهم که اگر گم شد دچار فاجعه نشوم.

در راه دستیابی به مهمترین هدف،مدام از خود بپرسید بدترین اتفاق ممکن چیست؟سپس مراقب باشید تا راهی برای مقابله با آنها بیابید.

برای هر حادثه ای برنامه ریزی کنید

نشانه ی یک اندیشمند برتر این است که فرض می کند بدترین اتفاق ممکن روی خواهد داد و برای مقابله با آن آماده می شود.زمانی از ناپلئون بناپارت پرسیدند آیا به شانس معتقد است. وی جواب داد "بله ، به بدشانسی معتقدم فکر می کنم همیشه بداقبالی همراهم هست پس براساس آن برنامه ریزی می کنم."

منفعل نباشید

این تجربه دو درس به من داد. اول این که آماده ی بدترین اتفاق ممکن باشم.مهم نیست دیگران چه چیزی به شما می گویند،این احتمال را درنظر بگیرید که ممکن است به قول خود عمل نکنند،پس آماده باشید.

دوم،منفعل نباشید. به جابی اینکه عصبانی و افسرده شویدف دست به کار شده و به مسیرتان ادامه دهید.یک راه دیگر پیدا کنید.اگر شرایط بر وفق مرادتان نبود.آن را نپذیرید.به جای این که منتظر باشید اتفاقی بیافتد،سعی کنید اتفاقی بیافتد.

برنامه ی دومی را تهیه کنید

وقتی به سوی هدف و مقصد گام بر میدارید،زمانی را صرف شناسایی وقفه ها،تأخیرها و انحرافات احتمالی در مسیر کنید. همیشه یک برنامه ی دوم داشته باشید تا اگر برنامه ی اولتان دچار مشکل شد،بتوانید از آن بهره بگیرید. هرگز فکر نکنید همه چیز طبق پیش بینی شما به خوبی انجام می شود.

در تجارت،باید افراد مهم،منابع مالی،مشتریان،بازار ،روش های فروش و دیگر عوامل ضروری برای شروع و اداره ی موفقیت آمیز یک تجارت را تعیین نمایید. در زندگی شخصی نیز باید به بدترین احتمالاتی که ممکن است سبب مختل شدن برنامه های شما شود، فکر کنید. برنامه ی دومی را برای خود تهیه کنید.

ضمناً هرگز قوانین مورفی (murphy) را فراموش نکنید:

1 – آنچه بتواند خراب شود،خراب می شود.

2 – بدترین اتفاقی که ممکن است بیافتد،در بدترین زمان ممکن می افتد

3 – بدترین رویداد با بیشترین خسارت در بدترین زمان ممکن روی خواهد داد.

قانون کوهن (cohen) نیز می گوید: "مورفی خوش بین بوده است"

منبع : کتاب قدرت برنامه ریزی نوشته ی برایان تریسی (braian tracy)

راز شارزیستن (بخش سوم)

                            

درحال زندگی کنید

تمام دارایی ما این لحظه است میزان آرامش ذهن و کارآیی ما براساس میزان توانایی ما برای زیستن در لحظه حال مشخص میشود.

ازاین دیدگاه کلید شادی و خرسندی متمرکز ساختن ذهن درلحظه حال است.

امکان شادی و خوشبختی را به تعویق نیندازید و برای بهره نبردن از آنها در زمان حال دنبال بهانه نباشید.گاهی اوقات تمام لحظات ما صرف نقشه کشیدن برای آینده متفاوتی می شودکه گاهی هرگز از راه نمی رسد.آیا زندگی شما هم ازنوع این داستان است؟نکته اینجاست که برای هیچ یک از ما تضمینی وجود نداردکه فرداهم دراین دنیاباشیم.حال تمام چیزیست که داریم.

زیستن در زمان حال همچنین به این معناست که ما ازهرکاری که درحال انجام آن هستیم بخاطر خودآن لذت ببریم ونه این که صرفابه دنبال هدف نهایی آن باشیم،حرکت و تلاش بدون نگرانی ازاین که این تلاش منتهی به پاداش منصفانه ای شودیا....؟

هرگاه در حال زندگی میکنیم ترس را ازذهن خود میرانیم،اساسا ترس مقوله ایست مربوط به حوادثی که ممکن است در آینده اتفاق بیفتد.این ترس میتواند آنچنان فلج کننده باشد که انجام هر عملی درآینده رابرای فرد ناممکن سازد.

اگر نگرانی در ذهن خود داریدساده ترین راه برای بهبود وضعیت روانی شما دست به عمل بردن و مشغول کاری شدن است.کاری انجام دهید! هرکاری که باشد! این لحظه تنها زمانی است که در اختیارداریم ازاین لحظه چیزی بسازید.زندگی را در زمان حال بگذرانیم و به خاطر اتفاقات آینده نفس را در سینه حبس نکنیم!

بخشندگی

وقتی از بخشش دیگران امتناع می کنیم در واقع این ماهستیم که رنج می بریم درپنجاه درصدمواردفرد «گناهکار» حتی خبر ندارد که در سر ماچه می گذرد،در حالی که ما خود را درکانون رنج های روانی قرارداده ایم.دیگران راملامت میکنیم تابهانه ای باشدبرای بی مسئولیتی ها و قدم برنداشتن هایمان.

این احساست منفی را ازخود بیرون کنید،گرچه بیرون کردن آنها همیشه کار آسانی نیست.نگه داشتن یک ذهن سالم مانند نگه داشتن یک جسم سالم احتیاج به تلاش فراوان دارد اما به زحمتش می ارزد.

 بقیه در ادامه ی مطلب .....

ادامه نوشته

راز داشتن زندگی خوب چیست؟برنامه ریزی گام به گام - بخش سوم

طرح پروازتان را بنویسید

بسیاری از مردم فکر می کنند که داشتن یک هدف مشخص، مثبت اندیشی و خوش بینی نسبت به این هدف، تنها لازمه ی موفقیت و خوشبخت بودن استاگرچه انتخاب مقصد اهمیت دارد اما تنها نقطه ی آغاز کار به حساب می آید.حالا کار اصلی شروع می شودحال زمان آن است که به خود و دیگران نشان دهید در مورد هدفتان مصمم و جدی هستید.

اکثر مردم به جای هدف آرزو دارند.من این رویا ها را دود سیگار می گویم.آنها خیلی زود از شور و شوق می افتند.تنها زمانی که برنامه ریزی کنید و جزئیات سفرتان را تهییه نماییدف می توانید از رسیدن به مقصد بر اساس برنامه ی خود اطمینان داشته باشید.

هم به یک معیار و هم به یک روش نیاز دارید

اهداف خود را از نظر کمی و کیفی تعریف کنید.وقتی هدفی را به صورت کیفی تعریف می کنیدمشخص می نمایید که پس از رسیدن به آن ، چه فکر و احساسی خواهید داشت.شما اهدافتان را از طریق افزودن اعداد و ارقامی خاص به صورت کیفی تعریف می کنید. اگر برنامه ی شما شاخصه های قابل اندازه گیری نداشته باشد توان اداره کردنش را نخواهید داشت.برای مثال در زمینه ی "استقلال مالی" مشخص کنید که به چه مقدار پول نیازمندید و تنها به گفتن جمله ی "میخواهم پولدار شوم" بسنده نکنید.

برنامه ریزی برای رسیدن به  مقصد به روشی ساده

1 - دقیقاً تصمیم بگیرید که در هر حوزه ای از زندگی چه می خواهید. هدفتان را به قدری واضح تعریف کنید که برای کودکان نیز قابل فهم و درک باشد از بکاربردن مفهیم کلیو غیر قابل سنجشو اندازه گیری خودداری کنید.

2 - یک ضرب الاجل تعیین کنید. زمان دقیق دستیابی به هدفتان را مشخص کنید، ضمیر ناخود آگاه ، ضرب الاجلها را دوست دارد زیرا توانایی های ذهنتان را برانگیخته و شما را به جلو پیش می برد.

3 - تمام موانعی را که باید برای رسیدن به هدف از سر راه بردارید، شناسایی کنید و با مشکلات به عنوان چالش برخورد کنید نه به عنوان معضل.

4 - دانش و مهارت هایی را که برای دستیابی به هدف بدان نیازمندید تعیین کنید. باید چبزهایی را یاد بگیرید که تا کنون نیاموخته اید ، هر هدف جدید مستلزم کسب مهارت و دانش جدیدی است

5 - افرادی را مشخص کنید که برای رسیدن به هدفتان به کمک و همکاری آنها نیاز دارید و از مشاوره های آنان نهایت استفاده را البته با رعایت موازین عقلی داشته باشید.

                 منبع : کتاب قدرت برنامه ریزی برایان تریسی (braian tracy)

                                      همراه با ویرایش محتوا


راز شادزیستن - بخش دوم

مابه طرف اندیشه های غالب خودکشیده میشویم

دراینجامیخواهیم ببینیم که چگونه آنچه درذهن مامیگذرد برزندگی ماتأثیر میگذارد. شایدیکی ازمهمترین اصولی که تاکنون درارتباط با ذهن خودبه آن دست یافته ایم این باشدکه همیشه به سمت چیزهایی کشیده میشویم که غالبا به آن می اندیشیم.

مثلا به خودمیگوییم:«اگردرتمام دنیا فقط یک چیزباشدکه دوست نداشته باشم اتفاق بیفتدآن است که...»وشما فکرمیکنیدنتیجه این فکرچه باشد؟

اصل ازاین قراراست:«به هرچیزی که فکرکنی به طرفش کشیده میشوی.»حتی اگرآن چیز دلخواهمان نباشد.علت آن است که مسیر حرکت ذهن همیشه به سوی هر چیزاست و نه درجهت گریز از آناین آگاهی از چگونگی کار ذهن ،خود دلیلی برای سنجیده سخن گفتن باخود و دیگران است.وقتی به خودمیگویید نباید کتابتان را فراموش کنید با این حرف تصویری از فراموشی درذهن خودترسیم کرده اید و اگرچه شمامیگویید که «نباید» فراموش کنید ،با این حال ذهن شما باز هم براساس همان تصویر عمل میکند و نتیجه اینکه: «کتابتان رافراموش میکنید.» اما وقتی میگوییم: «باید کتابم به یادم بماند.»دراینجا یک تصویر ذهنی از «بیاد سپردن» ترسیم کردهایدکه شمارادرموقعیت بسیاربهتری ازیادآوری قرارمیدهد.به بیان ساده ذهن درجهت عکس یک فعل عمل نمی کند و نمی تواندبکند.

پس تفکر مثبت سازنده است زیرا دارندگان آن تنهابه آنچه که مطلوب آنهاست فکر میکنند و نگاه الزاما به سوی این اهداف کشیده میشوند.همیشه به آنچه که میخواهید فکرکنید.

تمرین ذهنی

حال ببینیم که چگونه میتوان ازقدرت ذهنی خودبرای بهبودکارآیی بهره گرفت.

سریع ترین راه برای پیشرفت در هر زمینه ای همراه کردن تمرینات جسمانی منظم با تمرینات ذهنی منظم است. یافته های علمی اخیر ثابت کرده است که وقتی خودرا درحال انجام عملی تجسم میکنیم درست مثل آن موقعی که واقعا آن عمل را انجام میدهیم میتوانیم برنامه های ذهنی خودراتغییردهیم.در واقع مغز ما برای ایجاد رفتارهای نودست به تغییرات الکتروشیمیایی درسلول های خود میزند.

بقیه در ادامه ی مطلب ....

ادامه نوشته

متاسفم منوببخش

شما به عنوان یک جوان، روحی لطیف و حساس دارید که نباید آن را با دلخوری یا احساس گناه خدشه ‌دار کنید. بخشش دیگران در مقابل کارهای نادرستی که از آن ها سرزده و نیز عذرخواهی از افراد به خاطر کارهای غلط خودتان، می ‌تواند آرامش درونی شما را موجب شود.

اگرچه بخشیدن فرد مقابل بخاطر رفتار نامطلوبش ممکن است برای فرد خاطی مفید باشد و او را شاد کند اما فایده این بخشش در درجه اول به خود شخص بخشنده برمی ‌گردد.

اما بخشش چیست؟                    
بخشیدن

بخشش چیزی نیست که ما برای دیگران انجام می ‌دهیم، بلکه بخشش در واقع هدیه ‌ای به خودمان است. بخشش دارویی شفابخش است و به معنای فراموش کردن یا مصالحه نیست، بلکه تصمیمی است برای گذشتن از رنجش مداوم و فجر انتقام از طرف مقابل. برای بخشش نیاز به عذرخواهی از جانب طرف مقابل نیست. اگرچه بخشش در مقابل شنیدن عذرخواهی طرف خاطی، می‌ تواند ساده ‌تر باشد! عمل بخشش یک تصمیم شخصی است که می‌ تواند بدون هیچ‌ گونه عکس‌ العملی از جانب شخص مقابل، گرفته شود.

بخشش شکلی از کمک شفابخش درونی است. تصمیم به بخشش یک فرد یا چند نفر بخاطر گناه آنها در گذشته، مسیری به سمت آرامش روحی و فرآیندی موثر در جهت از بین بردن عصبانیت درونی ماست.

دلسوزی و رحم و شفقت در مقابل کسانی که در برابر ما اشتباهاتی مرتکب شده‌ اند، بجای عصبانیت در مقابل آنها ، بهترین راه برای یک زندگی آرام است.

اگرچه بخشیدن فرد مقابل بخاطر رفتار نامطلوبش ممکن است برای فرد خاطی مفید باشد و او را شاد کند اما فایده این بخشش در درجه اول به خود شخص بخشنده برمی ‌گردد.

 

فواید بخشش و عذرخواهی

وقتی شما بخشش را تمرین نکرده باشید ممکن است بیشتر به فکر تلافی و انتقام جویی از طرف مقابل باشید اما با بخشیدن، شما در واقع آرامش، امید، شادی و قدردانی را به دست می آورید.

راز شاد زیستن - بخش اول

شادی

ابراهام لینکلن گفته است«اغلب مردم تقریبا به همان اندازه ای شاد هستتند که انتظارش رادارند.»ازآنجایی که انسان افکار و اندیشه های خودرا برمیگزیند الزاما تعیین کننده میزان شادی های خویش است.یادتان باشد که شما زیر سلطه ذهن خودقراردارید.برای شادبودن باید برافکار شاد متمرکز شویم اما ما غالبا برعکس عمل میکنیم،تعریف وتمجیدهارانادیده میگیریم و حرف های ناخوشایند رامدتها درذهن نگه میداریم.

تمام افراد شاد روزی به این نتیجه رسیده اند که :«تا امروزبه اندازه کافی غمگین بوده ای اگر تصمیم داری روزی در زندگی آدم شادی بشوی چراازهمین حالاشروع نمیکنی؟

لازمه شاد زیستن، جستجوی زیباییها و خوبیهاست.یکی زیبایی منظره رامیبیند و دیگری کثیفی پنجره را.و این شما هستید که انتخاب میکنید. دنیابی عیب ونقص نیست،میزان ناخشنودی مادر واقع فاصله میان واقعیت وآرمان است. اگرتوقع کمال نداشتته باشیم شادی آسان تر به دست می آید.

مقابله با افسردگی

همه ما اوقاتی راتجربه کرده ایم که زندگی درنهایت دشواری خودبوده است.دراین مواقع حتی فکرنمی کردیم که بتوانیم تاهفته دیگر دوام بیاوریم اما به هر ترتیبی بود دوام آوردیم. احمقانه است که برای سفر یک روزه توشه یک ساله برداریم ،اما آیا احمقانه نیست که تمام نگرانی های بیست سال آتی زندگی رابا خود حمل کنیم و تازه متعجب باشیم که چرا زندگی اینگونه دشواراست؟مابرای بیست و چهارساعت زندگی درامروز طراحی شده ایم و نه بیشتر 

بقیه در ادامه ی مطلب ...

ادامه نوشته

مدل های حافظه و تأتیر ورزش بر تقویت آن


 1 – حافظه ی کاری:

کمتر از 30 ثانیه طول می کشد و ظرفیت ذخیره ای محدودی دارد. افراد طبیعی می توانند 7 الی 8 یکان از اطلاعات را در حافظه ی خود نگه دارند.در این حافظه اطلاعات می توانند دستکاری و سپس کنار گذاشته یا به صورت ذخیره ی حافظه ی دایمی تر نگه داشته شوند. این حافظه به لوب پیشانی (فرونتال) بستگی دارد.

2 – حافظه ی دوره ای:

از چند دقیقه تا چند ماه یا چند سال طول می کشد و به اطلاعات مربوطه به "چه"،"کجا"و"کی" محدود می شود. افراد طبیعی،حافظه های دوره ای متعددی را در سراسر روز ذخیره می کند که به آنها اجازه می دهند تا ضمن ارتباط با تجارب گذشته، عمر را سپری کنند.

بقیه در ادامه مطلب ....

ادامه نوشته

راز داشتن زندگی خوب چیست؟تبیین راه - بخش دوم

((مهمترین کار ما این نیست که ببینیم ازدور چه چیز های مبهمی دیده می شود، بلکه کار ما استفاده از چیزهایی است که نزدیک ما هستند))           توماس کارلایل

وقتی نسبت به شخصیت،خواسته ها و اهدافتان در هر حوزه ای از زندگی ذهنیتی واضح پیدا کردید،می توانید تمام روش های گوناگون رسیدن به مقصد را مورد ارزیابی قرار دهید. حال می توانید استراتژی ها و راهکارهایی را تعیین نمایید که از آنها برای رسیدن به اهداف و مقاصد بر طبق برنامه] استفاده کنید.

همواره بر تعداد گزینه هایتان بیافزایید

بدانید که به اندازه ی گزینه هایی که دارید آزاد هستید. برای مثال اگر یک راه برای انجام کاری داشته باشید و این را پاسخگو نباشد،از ادامه کارتان باز می مانید.افراد موفق به این دلیل که ممکن است روشی طبق خواست آنها عمل نکند،همواره گزینه هایشان را افزایش می دهند.آنها گزینه های زیادی می یابند تا در صورت شکست یک روش، از روش دیگری بهره گیرند. در نتیجه وقتی به مشکل برخوردند،آرام و خونسرد خواهند بود. آنها از قبل به بدترین شرایط ممکن فکر کرده و یک طرح آماده برای مقابله با مشکلات در اختیار دارند.

گزینه های خوب و تصمیمات بهتر

زندگی مجموعه ای از گزینه ها و تصمیمات است.کیفیت تصمیمات و گزینه هایی که در گذشته اتخاذ کرده اید،کیفیت زندگی امروز شما را تعیین کرده است.گزینه هاو تصمیمات امروزتان کیفیت زندگیتان در آینده نیز هستند،به ویژه در حوزه هایی که برای دستیابی به اهداف و رسیدن به مقصد ضروری به نظر می رسند.

بقیه در ادامه مطلب ....

ادامه نوشته