
کاربرد موسیقی در حوزه ی درمان اختلالات روانی ( موسیقی درمانی)محرک های دیداری و شنیداری نقش بسزایی در تولید رفتارهای روزمره ی فرد دارد و همینطور در کاهش اثرات برخی اختلالات روانی موثر واقع شده است. در این حوزه نباید از اهمیت دو حس پرکاربرد شنوایی و بینایی به سادگی گذر کرد. اهمیت این دو حس نسبت به سایر حواس به کارگیری طولانی مدتشان در شبانه روز است.لذا هرحس پرکاربرد بیشتر از باقی در معرض بیماری ها و مشکلات قرار می گیرد، به همین خاطر می توان از آثار محرک های سالم در این حوزه در درمان برخی از اختلالات کمک گرفت.
از آنجا که در حیطه ی حس شنوایی موسیقی و به طور کلی آواها جزو جدانشدنی از محرک صوت است ابتدا به معرفی خصایص صوت و سپس موسیقی و ارکان آن می پردازیم:
به طورکلی صوت دارای دو ویژگی بارز است:
1) ارتعاش (لرزش،بسامد،نوسان،frequency): هر صدا اعم از اصواتی که در حد شنوایی گوش ما هست و نیست مثل صدای انسان یا امواج رادیویی دارای یک لرزش و ارتعاش است این ویژگی خود طیفی از زیر و بمی صوت را شکل می دهد به طوری که صداهای با ارتعاش کم بم اند و هرچه ارتعاش فزونی یابد صدا زیر خواهد شد.
2) شدت صدا (volume) : این خصیصه بیانگر حجم کلی صوت و ارتفاع و بلندی آن است.
موسیقی: هرگونه صدا یا نغمه ی خوشایند که به صورتی منظم سازمان یافته شده باشد.
ملودی(آهنگ) : از توالی نت های اصلی ( دو ر می فا سل لا سی )آهنگ یا نوا شکل می گیرد که بیانگر حالت های گوناگونی از صداست. ملودی با زیر و بمی ارتباطی مستقیم دارد در حالت کلی 4 بازه ی اصلی صدا وجود دارد از بمترین به زیر ترین : باس(bass) - تنور (tenor) - آلتو (alto) - سوپرانو(soprano)

ریتم(ضرب اهنگ) : ریتم هم همان نغمه یا صداست ولی وظیفه ی ایجاد نظم و سرعت دهی به ملودی یا آهنگ را دارد به طور کلی اصوات یکسان و مکرری که با فاصله ای معین نواخته می شوند تولید ریتم خواهند کرد.
اکنون که تعریفی اجمالی از ارکان موسیقی و مختصات آن شد به بیان نحوه ی اثرگذاری آن ها در حوزه ی اختلالات روانی خواهیم پرداخت:
استرس: یکی از شایع ترین اختلالات روانی امروز دنیا به خصوص کشور ما اضطراب یا استرس (stress) می باشد.
فشار روانی حاصل از تغییراتی که در آهنگ طبیعی زندگی فرد رخ می دهد و مستلزم سازگاری با موقعیت جدید است،استرس نام دارد.
البته باید به خاطر داشت که هر تغییری میزان کمی از فشار روانی را به همراه دارد و به نوعی محرک لازم برای انجام فعالیت فردی است اما زمانی آن اختلال محسوب می شود که فشار روانی حاصل از عدم سازگاری با موقعیت جدید به حدی باشد که مانع از انجام فعالیت های عادی روزمره شود. این امر معمولا صاحب علائمی است که می توان از طریق ارکان موسیقی در کاهش ناملایمات آن اثزگذار بود:
یکی از علائم شایع ضربان قلب است ، تپش قلب از آنجا که یک رفتار بارز (objective) تلقی می شود می توان از طریق محرک صوت آن را کنترل کرد. معمولا تپش قلب افراد معمولی در دقیقه 60 تا 75 ضربه است که می توان با کمی مسامحه میزان آن را در هر ثانیه 1 ضربه دانست. حال این میزان در مواقع اضطراب زا فراتر می رود.به همین علت کارشناسان موسیقی درمانی پیشنهاد می کنند که در این هنگام به نغمات و به طور کلی موسیقی ای گوش داده شود یک ریتمی ساده (mono rythm) دارد و با فاصله بین ضربه ای بیش از یک ثانیه نواخته می شود.
در بررسی زیست شناختی این امر میتوان به این نکته اشاره کرد که وارد شدن محرکی آرام(چه از نظر شدت صوت و چه از لحاظ سرعت ریتم و ملودی) در زمان استرس که اعصاب سمپاتیک شدیدا درحال فعالیت اند و هورمون های انرژی زای بدن (مثل کورتیزول،اپی نفرین،نور اپی نفرین و ...) در حال ترشح هستند می تواند با فعال سازی اعصاب پاراسمپاتیک و بازگرداندن حالات بدنی و عصبی به شکل متعادل خود موثر باشد.
از طرفی دیگر با استفاده از ملودی های آرام (ارائه شده در اوکتاو یا بازه های صدایی بم مثل باس یا تنور) و همینطور استفاده از نت های آرامش بخش و متانسب با فرکانس طبیعی بدن و زمین (مثل دو،ر) می توان در کاهش علایم اضطراب مزمن موثر بود ( ردیف های موسیقی پیشنهادی : دستگاه ماهور ، برخی گوشه های دستگاه شور و آواز افشاری و دستگاه سه گاه)
یکی دیگر از اختلالات بسیار شایع و مخرب اجتماعی در صورت شیوع جمعی و مزمن،بیماری افسردگی (depression) می باشد.
آثار و علایم فیزیکال و روانی این بیماری مقابل استرس است ولی در برخی نیز با هم مشترک است. به هر شکل ماهیت این دو اختلال با هم متفاوت است.معمولا در افسردگی حس نا امیدی و خمودگی بر فرد غالب می شود که همراه با نشانه هایی از قبیل ترس،اختلال در تغذیه،اختلال در خواب،افکار ناراحت کننده،سرزنش بی مورد خود و ... می باشد
معمولا در این مواقع برای کاهش اثرات افسردگی به وسیله ی موسیقی(آوا) از ریتم های تند(مثلا شش هشتم) و پیچیده استفاده می شود نکته ی قابل توجه در ریتم،قابلیت تحرک بدنی و یادآور شدن آن از خاطرات خوشایند گذشته است که می تواند روند اثر درمانی را شتاب بخشد و موجب افزایش سرعت گردش خون و به تبع آن افزایش جذب اکسیژن و درنتیجه ایجاد حالت نشاط و شادابی گردد.
تأثیری که میتوان از طریق ملودی بر درمانگری این بیماری گذاشت استفاده از ساز هایی است که تولید کننده ی اکتاو های بالا(زیر) صدا هستند مانند : ویولن،تار،سنتور،کمانچه،گیتار الکتریک و برخی از نتهای پیانو که در بازه های صدایی سوپرانو و آلتو نواخته می شوند.
اختلال ناهنجاری ارتباطی (گفتاری):((عدم توانایی فرد در استفاده ی بهینه از واژگان و درک معانی و مواقع استفاده از آنها))، تعریف جامع و مورد قبولی از این بیماری است. این فقدان در استفاده صحیح از گفتار و کلام ممکن است ناشی از رسش ناقص استخوان های فک و و صورت یا عضلات تنفسی باشد که در این هنگام به طور معمول خارج کردن آوا و صوت از دهان بسیار دشوار می گردد. از سوی دیگر ممکن است یک اختلال دیگری تحت عنوان زبان پریشی (آفازیا: ناتوانی در ادراک معانی کلمات که ناشی از آسیب دیدن بخشی از قشر لوب پیشانی است) منجر به شکل گیری این بیماری شود.از علل دیگر آن می توان به فلج مغزی که بیانگر عدم توانایی سیستم عصبی در فرماندهی به اجزای دهان و زبان جهت ارائه ی کلام است، اشاره کرد.
و اما نقش موسیقی در درمان اختلال ناهنجاری ارتباطی(گفتاری) :پژوهشگران موسیقی درمانی معتقدند نواختن ساز های بادی و ساز های دهنی (نی،فلوت،هارمونیکا،ملودیکا،کلارینت،ابوا،ترومپت،ساکسفون و ...) منجر به تقویت عضلات تنفسی می شود در ضمن تمرین های نفس کشیدن و دمیدن و به خصوص آوازخوانی بسیار در کاهش اثرات این بیماری توانا خواهند بود.
منابع :
کتاب مقدمه ای بر موسیقی درمانی نوشته ژاکلین اسمیت پرز ترجمه ی علیزاده محمدی
کتاب موسیقی ، درمانی برای همه ترجمه ی آذر عمرانی
کتاب صدای شفابخش موسیقی اثر ریچارد موکی و برادرش
کتاب موسیقی درمانی نوشته راجندر ترجمه ی قهرمان پور
کتاب تأثیرات موسیقی بر روان و سیستم اعصابدانشنامه ی علمی فرهنگی رشد ، دانشنامه ی اینترنتی ویکی پدیا
با سپاس فراوان از راهنمایی های اساتید روانشناسی دانشگاه کاشان ، آقایان فریبرز صدیقی ارفعی و جواد ناصح