چند سخن کوتاه، اما مفید

عشق برتر

من جوانى را سراغ داشتم سخت وابسته‏ى لباس و قيافه‏اش بود، حتى وسواسى داشت كه پارچه‏اش از كجا باشد و دوختش از فلان و مدلش از بهمان.

براى دوستى با او همين بس كه از لباسش و اتويش و قيافه‏اش تحسين كنى و يا از طرز تهيه‏ى آن بپرسى. او عاشق ظاهر سازى و سر و وضع مرتب بود و به اين خاطر از خيلى‏ها بريده بود تا اين‏كه عشقى بزرگ‏تر در دلش ريخت و با دخترى آشنا شد و با هم سفرى كردند و در راه تصادفى.

جوانك در آن لحظه‏ى بحرانى از رنج‏هاى خودش فارغ بود و خودش را فراموش كرده بود و به محبوبه‏اش مى‏انديشيد و سخت به او مشغول بود. او به خاطر پانسمان محبوبش به راحتى لباس‏هايش را پاره مى‏كرد و زخم‏ها را مى‏بست و راستى سرخوش بود كه خطرى پيش نيامده است.

هنگامى كه عشقى بزرگ‏تر دل را بگيرد، عشق‏هاى كوچك‏تر نردبان آن خواهند بود. منبع: علی صفایی، مسؤوليت و سازندگى ج 1، ص 41

جرقه‏هاى زندگى

يك روز صبح با صداى استارت ماشينى از خواب بيدار شدم. استارت مداوم بود و جرقه‏ها زياد و مايع قابل احتراق؛ اما با اين وصف حركتى نبود و پيشرفتى نبود.

من به ياد جرقه‏هايى افتادم كه در زندگى خودم مدام سر مى‏كشيدند. و به ياد استعدادهايى افتادم كه قابل سوختن بودند. و به ياد ركود و توقفى افتادم كه با اين همه جرقه و استعداد گريبان‏گيرم بوده است.

در اين فكر رفتم كه ببينم نقص از كجاست كه شنيدم راننده مى‏گويد بايد هلش داد. هوا برداشته است. و همين جواب من بود.

هنگامى كه هواها وجود مرا در بر مى‏گيرند و دلم را هوا بر مى‏دارد، ديگر جرقه‏ها برايم كارى نمى‏كنند و اگر مى‏خواهم به راه بيافتم بايد هلم بدهند و ضربه‏ام بزنند و راهم بيندازند تا آن همه استعداد راكد نماند. منبع: علی صفایی، مسؤوليت و سازندگى، ج 1، ص . 109

راه دراز و وقت کم

آنها كه راه دراز و وقت كم را فهميده‌‏اند، مجبورند كه خود را زياد كنند و رشد بدهند. اينها زندگى و مرگ را به همين معيار می‌سنجند. اگر زنده‏‌اند و اگر می‌ميرند، به خاطر همين زياد شدن است. زندگى شان، تلاوت تكرار نيست و مرگشان، گم شدن و از دست رفتن و خودكشى نيست. منبع: علی صفایی، رشد، ص 25


ترم بالایی ها و ما!

سلام بر همگی

خب این سال تحصیلی هم به سرعت گذشت و ما رو مبهوت کرد و رفت. عین کوتاهی عبور از گذر نسیم!

این مبهوت موندن زمانی بیشتر میشه که میبینیم ترم بالاییهامون دارن ازمون جدا میشن!

چه دورانی داشتیم. از گپ و گفتای صمیمانه گرفته تا راهنمایی گرفتن ازشون درباره ی بهتر پاس کردن درسا! شب نشینی تو خوابگاه و گاهی هم کری خوندن!

اگه میدونسیم اینقد در کنار هم بودنمون با 88دیا زود تموم میشه به این راحتیا از دستشون نمیدادیم! اما خب خاصیت زمانه همینه. وانگهی چقدر زود دیر میشود! چشم به هم میزنیم میبینیم ما هم مث ترم بالایی هامون؛ کارشناسیمون تموم شده و هر کی یه جا قبول شده و مجبوریم از هم دور شیم.

اما خب چیزی که مهمه اینه که اولا قدر این ایامو بدونیم

دوما برای همه ی ترم بالایی هامون هر جا که هستن آرزو میکنیم که همیشه شاد و سلامت و موفق باشن

سوما خاطرات خوش خودمون و ترم بالایی هامون رو از یاد نبریم و تا حد ممکن یادی از هم دیگه بکنیم

چهارما درسته که گذر زمان و زیاد شدن فاصله ها در کمتر شدن رابطه ها موثره اما اگه واقعا اراده باشه باز هم رفقای صمیمی و فاب میتونن حداقل تا اونجاییکه براشون امکان داره هر چند وقت یه بار حضوری همدیگه رو بهبینن! و به خاطرات شیرینشون ادامه بدن

میمونه فضای دانشگاه و اساتید که خب اگه کسی واقعا مشتاق باشه! هر وقت تونست بیاد یه سر بزنه دیگه!!

اما خب قبول دارم که هیج جوره نمیشه عین فضا و دوران دانشجویی در دانشگاه رو که گذشته، تکرار کرد.

به هر حال برای همه ی ترم بابایی هامون به خصوص دوستانم، از صمیم قلب آرزوی سعادت میکنم و امیدوارم به اهدافشون برسن. ضمنا اگر بدی ای دیدن با بزرگواریشون ببخشن.

تقدیم به 88دیای روانشناسی:

اوج می گیری، اوج

می شوی دور از این مرحله، دور

می روی سوی جهانی که در آن

همه موسیقی جان است و گل افشانی نور ؛

همه گلبانگ سرور ...

تا کجاها برد آن موج طربناک ترا ...

فریدون مشیری، با اندکی تغییر!


لطفا بچه باشید!!


لطفا بچه باشید!!

هر سال وقتی سال جاری به پایان میرسید و وارد سال جدید می شدیم به خودم میگفتم چقدر زود گذشت. اما الان که یه روز به سال جدید مونده، نه تنها به خودم میگم چقدر زود گذشت، بلکه همش در تحیر سرعت بسیار سریع گذشت زمانم. چند روز پیش آلبوم عکس و خاطرات خانوادگیم رو برداشتم و حسابی درونش غرق شدم! چه کیفی داد. جیگرم حال اومد!  زنده شدن خاطرات شیرین و به یادموندنی گذشته حسابی سرگرمم کرد! اما در کنار این سرگرمی، یه چیزی فکرم رو مشغول کرد. اونم اینکه کاش میشد زمان به گذشته و ایام کودکی برگرده. خب وقتی فردی میخواد زمان برگرده که نمیگرده!، این خواستش عمدتا از این حالات خارج نیست: یکی اینکه دوست داره زمان برگرده تا گذشتش رو جبران کنه یا اینکه دوست داره زمان برگرده تا بهتر زندگی کنه و بیشتر از اون لذت ببره یا اینکه دوست داره زمان برگرده چون انقدر گذشتش خوب و شیرین و لذت بخش بوده یا عزیزانی رو داشته که الان ندارتشون و به همین خاطر دوست داره زمان برگرده تا مجددا اون لذتها براش تکرار بشه یا اینکه مخروطی از این حالات! سرتون رو بیش ازین درد نمیارم. اما فکر کنم یه دلیلی که میتونه در خواسته ی اکثر آدما در برگشت زمان به چشم بخوره،(بخصوص اونایی که دوران کودکی خوبی داشتن)، برگشت به دوران کودکی، به خاطر ویژگی های منحصر به فرد، جذاب و شیرینشه. بله:

 کوچیک که بودیم چه دل های بزرگی داشتیم الان که بزرگیم چه دلتنگیم 

 کاش دلامون به قشنگیه بچگی بود

 کاش همان کودکی بودیم که حرفاش رو از نگاهش میشد خوند 

 کاش برای حرف زدن نیازی به صحبت کردن نداشتیم کاش برای حرف زدن فقط نگاه کافی بود 
 
کاش قلبها در چهره بود 
 
سکوت پر بهتر از فریاد تو خالیست، سکوتی که سرشار از ناگفته هاست 
 
 دنیا رو ببین... 
  
بچه که بودیم قضاوت نمی کردیم و همه یکسان بودن 
 
 بزرگ که شدیم قضاوتهای درست و غلط باعث شد که اندازه دوست داشتنمون تغییر کنه
  
بچه که بودیم اگه با کسی دعوا میکردیم فورا از یادمون میرفت 
  
بزرگ که شدیم گاهی دعواهامون سالها تو یادمون مونده و آشتی نمی کنیم   

  بچه که بودیم بزرگترین آرزومون داشتن کوچکترین چیز بود، بزرگ که شدیم کوچکترین آرزومون داشتن   بزرگترین چیزه

 بچه که بودیم آرزومون بزرگ شدن بود، بزرگ که شدیم حسرت برگشتن به بچگی رو داریم 

 بچه که بودیم تو بازیهامون همش ادای بزرگ ترها رو در می آوردیم 
 
بزرگ که شدیم همش تو خیالمون بر میگردیم به بچگی 
 
بچه بودیم دوستیامون تا نداشت، بزرگ که شدیم همه دوستیامون تا داره

 بچه که بودیم فرق خیار با سیاست رو نمیدونستیم، اما الان گاهی بخاطر مسائل سیاسی از هم کینه به دل  میگیریم و از هم فاصله میگیریم

 بچه که بودیم کمتر حسودی میکردیم و چشم و هم چشمی مفهومی نداشت اما الان......

 پیشاپیش سال جدید رو بهتون تبریک میگم. امیدوارم سالی پرثمر و شیرین و لذت بخش داشته باشید و تعطیلات هم بهتون حسابی خوش بذگره!

 

 










قیمت یه روز زندگی چقدره؟!

راستی هیچ وقت از خودت پرسیدی قیمت یک روز زندگی چقدره ؟ 

تا به حال از خودتون پرسیدید قیمت یک روز بارونی چنده ؟

یه بعد از ظهر دلنشین آفتابی رو چند می خری؟

حاضری برای بو کردن یه بنفشه ی وحشی توی یه صبح بهاری یه اسکناس درشت بدی؟

پوستر تمام رخ ماه قیمتش چنده؟

ولی اینم میدونی که هر چقدر دوست داشته باشی می تونی بوته هایی رو که کنار جاده دراومدن رو نگاه کنی بدون اینکه ازت پول بگیرن

چرا وقتی رعد و برق میاد میدوی و یه جایی قایم میشی؟ می ترسی برقش بگیرتت؟

نه اون فقط می خواد ابهتش رو نشونت بده آخه بعضی وقتا یادمون میره که چرا بارون میاد

فراموش نکن که همین بارون که کلافت میکنه که اه چه بی موقع شروع شد ای کاش چتر داشتم بعضی وقتا دلت برای نیم ساعت قدم زدن زیر نم نم بارون لک می زنه.

تا حالا شده از ابرا تشکر کنی و از خودت بپرسی چرا تمام وجودشونو برای ما رحمت میکنن؟ ماهیانه می گیرن یا قراردادی کار می کنن؟!

چرا آبونمان اکسیژن هوا رو پرداخت نمی کنیم؟

قشنگ ترین سمفونی طبیعت رو می تونی یه شب مهتابی کنار رودخونه گوش کنی. قیمت بلیطش هم دل تومنه.

ما آدما که قیمت همه چیزو با پول می سنجیم و همش ناشکری می کنیم تا حالا شده از خدا جونمون بپرسیم قیمت یه جفت دست و پای سالم چنده؟ یه چشم بی عیب که زیبایی هارو به ما تقدیم می کنه چقدر می ارزه؟

چقدر باید بابت اشرف مخلوقات بودنمون پرداخت کنیم؟

خنده داره نه؟!!

اون وقت ما موجودات خاکی اگه یکی از این دارایی هامون رو بگیرن به زمین و زمان بد وبیرا می گیمچی خیال کردی؟  پشت قبالمون که ننوشتن  اینا همه لطفه نعمته که ما اینا رو به حساب حق و حقوق خودمون میذاریم. میدونی  اگه صاحبش بخواد می تونه همه رو آنی ازمون بگیره ؟

آخدا رو میگم   همون اوستاکریمی که رحمتش رو به روی هیچ بنده ای نمی بنده

اینو بدون که اگه یه روزی فهمیدی

                                              قیمت یه روز بارونی چقدره؟

                                           قیمت یه روز تابش خورشید چنده؟

                                    ارزش مکالمه ی روزانمون با خدا چقدره؟

ارزش آدم بودن و عشق و محبت چقدره؟

                             ارزش تنفس رایگان چیه اون وقت می فهمی که چرا

                                           داری تو این دنیا زندگی می کنی

پس قدر خودتو و نعمت هایت رو بدون و لطف دوستان و اطرافیانت رو هم دست کم نگیر تا هم دنیات قشنگ باشه هم آخرتت

ببینم چکار میکنی!!

روزی که دانشجو شدیم!

                             

یادش بخیر. انگار همین دیروز بود. اصلا باورم نمیشه که این 4ترم به این سرعت گذشت و ترم 5 هم به نفس نفس افتاده و داره لحظات آخر عمرش رو طی میکشه!.  بیش از 2سال پیش، ابتدای مهرماه بود و شروع فصل پاییز. البته هنوز کاشان رنگ و بوی تابستون رو داشت و همچنان گرم بود. برای ثبت نام که یه بار کلیت! دانشگاه رو برانداز کرده بودیم، اما رفتن سر کلاس و مواجه شدن با همکلاسی های جدید که بعضا از شهرهای دور و نزدیک اومده بودند و مواجه شدن با استاد یه چیز دیگس. خب هر کسی از روزای اول دانشگاه یه احساسی داره که در کمیت و کیفیتش متفاوته. مثلا یه عده از شهر دیگه اومدند، یه عده اهل کاشانند، یه عده خوابگاهی هم هستند، یه عده خوابگاهی هم نیستند!، یه عده پوست کلفتند! یه عده پوست نازک! بذگریم، اما فکر کنم همگی این حس رو داشتیم که هر چه زودتر چندتا رفیق شفیق  پیدا کنیم و با اساتید و فضای درسی و کلاسی دانشگاه آشنا بشیم. خب هر چه زمان میگذشت این خواسته ها بیشتر محقق میشد. خدارو شکر این خواسته برای من که خیلی زود محقق شد! یه مدت از اینکه تعداد پسرای کلاسمون کم بود ناراحت بودم چون قبلش تو دبیرستان دوستان زیادی داشتم. اما هر چی زمان میگذشت ناراحتیم کم میشد، چون کیفیت! پسرای کلاس، کمیتشون رو تا حد زیادی برام جبران کرد. باصفا، بامعرفت.

 یادش بخیر اولین کلاسی که داشتیم فیزیو! ی پرطرفدار! و شیرین! با استاد صدوقی بود.

 

 اولش استاد خودشونو معرفی کردند و بعد دانشجوها. ضمن معرفی، رتبه و اهلیت و اهداف متعالی اومدنشون به رشته ی محبوب و مظلوم! و ملزوم روانشناسی رو گفتند. بعدشم یه نیمچه تدریس فیزیو بود و کلاس تموم شد. رفتیم خوابگاه. 11نفر خلق الله با رنگ و لعاب متفاوت و بعضا متضاد تو یه سوئیت. چه بساطی سر دستشویی رفتن داشتیم! بعضی مواقع از صف شیر و مرغ هم طولانی تر میشد! من موندم چطوری تا الان سالم موندیم! ولی خداییش خیلی باصفا بود. دستشویی نه ها! ، بچه ها خیلی باصفا بودند. یادش بخیر یه بار چه آب بازی ای من راه انداختم! خلق الله مث موش آب کشیده شده بودند! منم که صدای خنده های خاصم خوابگاه رو برداشته بود! یاد شب یلدامونم بخیر! بذگریم.

ترم 1 به دلایل زیاد واقعا ترم خاصی بود. ترم 1 بود و تازه داشتیم دانشجو! میشدیم، مناظره های جمع و فرد داشتیم! ، تازه طرح تولد رو راه انداخته بودیم. چه مناظره هایی داشتیم! توفیق اجباری ای بود که از استاد نیازی به ما رسید!

 مناظره با آقای جوانی! (اگه یادتون باشه و دقت کرده بوده باشید، استاد نیازی به آقای جوادی می گفتند آقای جوانی. که البته من رو هم گاهی قمیه! خطاب می کردند) و خانم خسروی. اگه بحث هامون تلویزیونی میشد از مناظره های ریاست جمهوری هم بیشتر بیننده میداشت!!.

 بقیه ی مطلب در ادامه مطلب!

ادامه نوشته

آه ای وطنم، تو را چه شده است؟

اوایل دهه ی 60، از دنیای شامپوهای خارجی خبری نبود. اما شامپوی خمره های زرد رنگ داروگر بود



اگر شانس یاری می کرد از همین شامپوها یه دونه صورتی رنگش که رایحه ی سیب میداد گیر میومد و حسابی کیف می کردند!

سس مایونز کالایی لوکس به حساب میومد و پفک نمی و ویفر شکلاتی یام یام دلخوشی های کودکی بود. 


صف های طولانی در نیمه شب سرد زمستون، برای چند لیتر نفت. 

بگو مگوها سر کپسول گاز که در محله ها توزیع میشد.

جیره بندی روغن، برنج، پودر لباس شویی و.... کمبود پتو در بازار، تازه عروسان را جهت تهیه ی جهزیه به دردسر می انداخت.

و پوشیدن کفش آدیداس، یک رویا بود!

همه ی اینها بود، بمب و جنگ هم بود، موشک و شهید و جانباز و ...

که اکثر این سختی ها و کمبودها به خاطر همین جنگ بود

اما کمتر کسی از قحطی صحبت می کرد.

با تمام سختی ها وقتی وانت ارتشی، برای جمع آوری کمک های مردمی وارد کوچه میشد،

کمکها از اکثر خونه ها سرازیر بود. همسایه ها از حال همدیگه باخبر بودند، لبخند بود، مهربانی بود،

 ایثار بود، گذشت بود، خب درد هم بود ولی صبر  و این همه خوبی هم بود.


و اما امروز

برای دیدن بقیه ی مطلب، ادامه مطلب رو ببینین



ادامه نوشته

کارت یارانه ای خرید کتاب ویژه ی دانشجویان در نمایشگاه بین المللی کتاب تهران

  


سلام بر همگی. قابل توجه آن دسته از دانشجویان محترمی که قصد دارند امسال به نمایشگاه بین المللی کتاب تهران رفته و کتاب خریداری نمایند؛ به اطلاع می رساند که جهت ثبت نام اینترنتی کارت الکترونیکی یارانه ای خرید کتاب ویژه ی دانشجویان در بیست و پنجمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران می توانید به سایت tibf.net  مراجعه نمایید. توضیحات بیشتر، در سایت ذکر شده، ذکر شده!! 

فقر واقعی چیست؟

در معنای عام و رایج فقر، اولین چیزی که به ذهن می رسه فقر مادی افراده که چیز مهمی هم هست و امیدواریم که از میزان این نوع فقر هر چه بیشتر و زودتر کاسته بشه. اما مهم تر از اون، فقر در انواع دیگره که متاسفانه در زندگی روزمره ی برخی افراد، حتی ثروتمند و حتی بعضا افراد تحصیل کرده دیده می شه. 

فقر اینه که دم از پاکی و درستی بزنی، ولی خودت عمدا و آگاهانه، بر خلافش عمل کنی؛

فقر اینه که طمع مال اندوزی، تو رو از توجه و محبت به اطرافیانت غافل کنه؛

فقر اینه که سگ خونگیت رو بیشتر از زن و بچت دوست داشته باشی؛

فقر اینه که ساعت گرون قیمت دستت باشه اما دندون خراب تو دهنت؛

فقر اینه که عطرت زودتر از نخ دندونت تموم بشه؛

فقر اینه که غذایی که جلوی مهمونت میذاری از غذایی که خانوادت مصرف می کنند بهتر باشه؛

فقر اینه که ماجرای عروس فخری خانوم و زن صیغه ای پسر وسطیش رو از حفظ باشی، اما تاریخ کشور خودت رو ندونی؛  

فقر اینه که وقتی کسی ازت می پرسه در سه ماه اخیر چندتا کتاب خوندی برای پاسخ دادنش نیازی به شمارش نداشته باشی؛

فقر اینه که تو اینترنت، در به در دنبال دانلود رایگان pdf کتاب های مختلف، آلبوم های موسیقی یا فیلم های سینمایی باشی ولی اگه کسی اندکی حقوقت رو زیر پا گذاشت او رو مستحق مجازات بدونی؛ ( البته این نکته رو اضافه کنم که منظورم از دانلود موارد فوق، مواردی که بدون رضایت صاحب اثر و به طور غیر قانونی باشه هست. )  

فقر اینه که توی خیابون آشغال بریزی و از تمیزی خیابون های اروپا تعریف کنی؛

فقر اینه که ماشین گرون قیمت سوار شی و قوانین رانندگی رو رعایت نکنی؛

فقر اینه که بری تو خیابون و شعار بدی دموکراسی می خوای، ولی تو خونت، خانوادت نتونند آزادانه نظر بدن و به نظراتشون احترام نذاری؛

فقر اینه که ورزش نکنی و به جاش برای تناسب اندام از غذا نخوردن و مصرف انواع داروها و جراحی زیبایی کمک بگیری؛

فقر اینه که کتابخونه ی خونت، کوچیک تر از یخچالت باشه؛ 

فقر اینه که با رایانه، کاری جز فیلم دیدن و موزیک گوش کردن نداشته باشی؛

فقر اینه که در اوقات فراغتت به جای سوزاندن چربی های بدنت، طبیعت رو آلوده کنی؛

       و ..........

             و ................

                  و .....................

شما هم اگه چیزی به ذهنتون می رسه در قسمت نظرات، مطلب رو ادامه بدید و کاملش کنید. 

 منبع: یکی از روزنامه های کثیر الانتشار- به همراه تغییرات و اضافات

تقلب

یه سلام گرم تو زمستون سرد به همه ی بازدید کننگان گرامی. از همه ی کسانی که لطف کردند و در پست تقلب خوبه یا بد؟! نظراتشون رو بیان کردند تشکر می کنم. همونطور که قبلا وعده داده بودم مطلب اصلی درباره ی تقلب رو خدمتتون تقدیم می کنم.

 تقلب چیست؟ تقلب به معنای دغل کاری و کاریست که به دلخواه و به نفع خود و به زیان دیگری انجام می شود است که در موارد گوناگون و معمولا به صورت پنهانی انجام می شود و از لحاظ حقوقی لطمه زدن به حقوق و منافع دیگران و نقض حقوق است. دکتر حسن انوری، فرهنگ بزرگ سخن، انتشارات سخن، جلد3، صفحه ی 1836 (با اندکی تلخیص و اضافات)

   

  تقلب رفتاریست غیر صادقانه طی طریقی به غیر از شیوه ی شرافتمندانه و رسیدن به هدف غیر از طریق مشروع. گر چه تقلب می تواند به مصداق های زیادی تعمیم داده شود ولی منظور ما تقلب در امتحانات درسیست. امتحان برای اکثر افراد، دلهره و اضطراب آفرین است که ممکن است با محرومیت ها و بی خوابی ها همراه باشد و گاهی با سرنوشت انسان گره بخورد و پیامد آن نگرانی از سرزنش ها، دلهره ی شکست، عقب ماندن و ناکامی در آرزوها و آرمان هاست که روح و جان آزمون دهنده را می آزارد و گاهی باعث می شود او به دنبال راهی باشد تا در موفقیت در امتحان اطمینان یابد که یکی از راه ها که ممکن است به آن گرایش پیدا کند، تقلب در امتحان باشد. اگر فردی با دستیابی به سوالات قبل از جلسه و یا بدون استفاده از معلومات خود در جلسه ی امتحان نمره ای کسب کند تقلب محسوب می گردد. یکی از عللی که باید از انجام تقلب جلوگیری گردد این است که آزمون دهنده در صورت داشتن امید به تقلب کمتر تلاشی برای یادگیری درس نشان می دهد و آزمون دهنده ی کوشا با دیدن رواج تقلب و دریافت نتایج غیر واقعی دیگران از این روش ، انگیزه ی خود را نسبت به تلاش برای یادگیری از دست می دهد. تقلب در صورت آشکار بودن نوعی بی حرمتی و توهین است. با تقلب یادگیرنده می آموزد که روش رسیدن به هدف چندان مهم نیست. مهم رسیدن به هدف از هر راهیست. فردی که در پایه های پایین تر از این روش استفاده می کند یا کرده است در سال های بعد در یادگیری مطالب جدید دچار مشکل می شود. در حقیقت، تقلب کوتاه ترین راهیست که آدمی برای رسیدن به مقصودش استفاده می کند و سعی دارد با میان بر زدن به جایی برسد که دیگران در سایه ی کوشش ها و تلاش های مداوم به آن جا می رسند. متاسفانه امروزه قبح تقلب در نظر عده ای کمرنگ شده است و این می تواند واقعا هشدار دهنده باشد. چون فرزندان جامعه با تقلب کردن آسیب می بینند و تقلب می تواند این پیام را برای آن ها داشته باشد که خطاهای دیگری را هم می توان این چنین انجام داد و قوانین و مقررات دیگری را هم می توان این چنین زیر پا گذاشت.  

  تحقیقات نشان داده که رابطه ی مستقیمی میان تقلب دانشجویان در دانشگاه و رفتارهای غیر اخلاقی در محیط های کاری وجود دارد به طوری که بین 82 تا 93 درصد دانشجویان متقلب بعدها در محیط کارشان پیشرفت شغلی نداشته و حتی از کار اخراج می شوند. دانشجویان متقلب از جمله افرادی هستند که بعدها در محیط کاری مشغول بازی های کامپیوتری بوده و به امور شخصی و وبگردی می پردازند و مدت زمان طولانی از زمان کاری خود را مشغول صحبت با تلفن هستند. درحالی که تقلب کردن در بسیاری از تحقیقات مورد بررسی قرار گرفته است، تحقیق جدیدی از زاویه ی دیگری به این مساله پرداخته و آن تعریف دانش آموزانیست که تقلب نمی کنند. در این تحقیق که با بررسی دانشجویان دانشگاه اوهایو صورت گرفت محققان دریافتند که دانشجویانی که در مقیاس های شهامت، همدردی و صداقت، بالاترین امتیاز را بدست آوردند، کسانی بودند که کمترین احتمال را داشت که گزارش کنند در گذشته تقلب کرده اند و یا در آینده تقلب خواهند کرد. همچنین احتمال کمتری داشت که بر این باور باشند که دوستان دانشجوی آن ها به طور مرتب اقدام به تقلب تحصیلی می کنند. افرادی که تقلب نمی کنند دید مثبت تری به دیگران دارند. آن ها تفاوت زیادی بین خود و دیگران نمی بینند. ولی در مقابل کسانی که در مقیاس شهامت، همدردی و صداقت، نمره ی پایینی گرفته بودند احتمال بیشتری داشت که بیان کنند که در گذشته تقلب کرده اند. همچنین آن ها دیگر دانشجویان را کسانی تصور می کنند که بیش از آن ها تقلب می کنند و برای رفتار خود دلیل تراشی می کنند و دید منفی به دیگران دارند. 

پاراگراف آخر: 

sciencedaily  

   http://www.kashanbasirat.com/content/documents/taghalob.pdf


حکم تقلب در امتحان چیست؟ 

همه ی مراجع: تقلب در امتحان جایز نیست(1)

(1) آیت الله فاضل، جامع المسائل، ج1، س2197، آیت الله مکارم، استفتائات، ج1، س 1608، آیت الله تبریزی، استفتائات، س 1303، آیت الله سیستانی، sistsni.org، آیت الله خامنه ای، اجوبه الاستفتائات، س 2468، و دفتر: امام، آیت الله بهجت، آیت الله صافی، آیت الله نوری و آیت الله وحید.

آیا تقلب در امتحانات موجب تضییع حق دیگران است؟

بدون تردید تقلب در امتحان یک عمل ضد اخلاقیست که عقل نیز بر قبح آن شهادت می دهد و عملی کع عقلا قبیح باشد شرعا ممنوع است. اما تقلب در امتحان موجب تضییع حقوق دیگران می شود زیرا:

اولا تقلب کننده از دیگرانی که با تلاش خود نمره ای را کسب کرده اند بدون استفاده از معلوماتش نمره ای می گیرد و از آن ها پیشی می گیرد و به غیر واقع نشان می دهد که سوادش از آن ها بیشتر است که تقلب در امتحان در موفقیتش موثر بوده است.

دوما ضد اخلاقی بودن یک عمل مشروط به این نیست که حقی را از دیگران ضایع کند بلکه همین که عملی مانع تکامل انسان باشد و عقل آن را قبیح بداند کافیست که آن را ممنوع بدانیم.

اگر طرف مقابل راضی به تقلب از روی نوشته اش باشد، حکم تقلب چگونه است؟

همه ی مراجع: رضایت طرف مقابل، هیچ تاثیری بر حکم ندارد.(2)

(2). آیت الله فاضل، جامع المسائل، ج1، س 2197، آیت الله مکارم، استفتائات، ج1، س 1608، و دفتر همه ی مراجع.

تقلب در امتحاناتی که برای ورزیدگی و تست دانش آموزان انجام می شود چه حکمی دارد؟

همه ی مراجع: تقلب در این امتحانات هر چند حرام نیست ولی زیان آن به خود شخص باز می گردد مگر آن که بگوید: خودم نوشتم که از باب دروغ، حرام می شود.(3)

(3). آیت الله مکارم، استفتائات، ج1، س 1608، و دفتر همه ی مراجع.

 http://www.askdin.com/thread6184.html


بقیه ی مطلب رو در ادامه مطلب ببینین

ادامه نوشته

تقلب خوبه یا بد؟!!

       

سلام بر همه ی دانشجویانی که بالاخره امتحانات این ترم رو هم پشت سر گذاشتند و دارند خودشون رو برای ترم پیش رو آماده می کنند. امیدوارم که در امتحانات به نتایج دلخواهتون رسیده باشید و برسید. قصد دارم درباره ی تقلب در امتحان یه مطالبی رو خدمتتون ارائه بدم که تصمیم گرفتم قبل از ارائه ی اون ها در ابتدا نظرتون رو درباره ی تقلب بدونم و از دیدگاه هایی درباره ی این پدیده مطلع بشم. خواهشا نظر و دیدگاه شخصی خودتون رو در قسمت نظرات بنویسید. لطف کنید دیدگاهتون رو با صراحت درباره ی تقلب در بخش نظرات این پست بنویسید و حتی اگر پیشنهاد و انتقادی هم در این مورد داشتید بفرمایید. از همکاریتون پیشاپیش صمیمیانه متشکرم! 

شایعه (کنفرانس درس روان شناسی اجتماعی)

 
  سلام بر دانشجویان در حال تلاش برای امتحانات. امیدوارم ایام فرجه رو بخوبی و پرثمر پشت سر بزارید و با کوله باری از علم و دانش، آماده بیایید سر جلسه ی امتحان و بعدشم دست معلم! ببخشید دست روزگار هم همراه و یارتون باشه و نتایج خوب بگیرید. مطلب زیر خلاصه ایست از کنفرانس شایعه ی درس روان شناسی اجتماعی که در ادامه ی مطلب همین مطلب، تقریبا همه ی کنفرانس براتون مهیا شده که البته با قسمت خلاصه میشه کل کنفرانس. توصیه میکنم همش رو بخونید تا یه وقت تو امتحان غافلگیر نشید!! برای همتون آرزوی موفقیت در امتحانات؛ بدون استرس؛ را دارم. موفق باشید. 

شایعه در همه ی طبقات و در همه جا وجود دارد و قدیمی ترین نوع رسانه ی گروهیست. پیش از ابداع نوشتار، گفتار تنها شیوه ی ارتباط بود و خبرها را منتقل می کرد. امروزه به رغم تحول عظیم رسانه های سمعی و بصری شایعات نه تنها خاموش نشده بلکه تخصصی تر شده اند. اولین تحقیقات منظم درباره ی شایعه در آمریکا صورت گرفت که علت آن هم شایعات طی جنگ جهانی دوم بود.

                  

تعریف شایعه: به نظر آل پرت و پستمن که بانیان رشته ی تحقیقی شایعه هستند شایعه موضوعی خاص است که برای باور همگان مطرح می شود و از فردی به فرد دیگر منتقل می یابد که معمولا این انتقال به صورت شفاهی صورت می گیرد بدون آن که شواهد مطمئنی در میان باشد. نپ می گوید شایعه موضوعیست که برای باور همگان مطرح می شود بدون آن که به طور رسمی تایید گردد. از نظر پیترسون و گیست شایعه شرح یا توضیح تایید نشده ای است که درباره ی شی- حادثه یا مساله ی خاصی که مورد توجه و نگرانی عموم است و از فردی به فرد دیگر انتقال می یابد. از نظر شیبوتانی(جامعه شناس آمریکایی) شایعه خبری است که در نتیجه ی مباحثات گروهی به صورت بازسازی شده درآمده و هدف آن قابل فهم ساختن وقایع بدون توضیح است. شایعه یکی از پدیدهای طبیعی روانی اجتماعی است و یکی از رایج ترین شیوه های کنش متقابل است با ابعاد گسترده که در زمان های بحرانی حادتر می شود. 

شایعه با افسانه تفاوت دارد چون شایعه مربوط به گذشته است. شایعه به قصد باور مردم مطرح می شود و کسی آن را صرفا به خاطر سرگرمی یا تفکر در آن ها مطرح نمی کند به همین علت شایعه به قصه- حکایت و داستان های طنز آمیز تفاوت دارد. برخی از شایعات بی اساس اند و کلا دروغ اند و برخی دیگر اطلاعات درستی اند که به طور رسمی تایید نشده اند. به عقیده ی محققان شایعه الزاما دروغ نیست. شایعه لزوما از حقیقت نشات نمی گیرد بلکه در جستجوی حقیقت است. شایعات همیشه از حوادث نشات نمی گیرند و گاهی بدون اتفاق و علتی ایجاد می شوند. شایعه مربوط به موضوعی است که تحقیق در درست بودن یا نبودن آن مشکل است البته ممکن است برخی از شایعات حقیقت داشته باشند ولی این حکم همواره صادق نیست. 

شایعه بالاخره به خطا می رسد زیرا پیام از مرکز تا افراد مختلف تغییر می یابد. برداشت افراد از پیام گاهی متفاوت است و گاهی حافظه خطا می کند. مانند آزمایش آل پرت و پستمن( عکس از خیابان)

در فرایند انتقال شایعه یک عده پیام آورند- یک عده شکاک اند- یک عده شنیده ها را معتبر می دانند و آن ها را تفسیر می کنند و بر اساس آن ها تصمیم می گیرند. وقتی افراد بسیاری مشتاق خبرگیری از چیزی باشند ولی قادر به کسب اطلاعات درست و موثق نباشند شایعات را می پذیرند. عدم روشن سازی رسانه های گروهی به این امر کمک می کند. اگر شایعات تعصبات افراد را تایید کند و یا نفرت هایشان را توجیه نماید بهتر و بیشتر گسترش می یابند. نیاز می تواند به شایعات تحرک و پویایی ببخشد.                                    

گاهی علائم اسرار آمیز منشا برخی شایعات اند چون مبهم اند و زمینه ی حدس و گمان را فراهم می کنند. یکی از اهداف شایعه توضیح حقایق خام است. شایعات بازسازی ذهنی و شخصی حقیقت اند. شایعه پدیده ای است که بر اساس شنیده ها در زمینه ی قبلی افکار عمومی شکل می گیرد و ممکن است از یک خبر ناشی شود و یا بر پایه ی هواهوی بی اساس باشد. شایعه بیشتر در وضعیت های بی هنجاری در جامعه رخ می دهد. بی هنجاری وضعیتی آشفته در جامعه است که هنجار ها از بین رفته و یا در تضاد با هنجار جدیدی است.

شایعه= ابهام × اهمییت  دو عامل اهمییت(علاقه ی مردم به موضوع شایعه) و ابهام(وجود چند تعبیر و تفسیر از شایعه) در ایجاد و رواج شایعه دخالت دارند. 

چند راهکار برای پیش گیری از شایعه:

1-ابهام زدایی از اخبار و حقایق

2-ایجاد مشغولیت ذهنی و کاری برای مردم

3-تقویت فرهنگ اجتماعی و سالم سازی عناصر تشکیل دهنده ی فرهنگ

4-استفاده از روش های غیر مستقیم برای آموزش مانند فیلم- پوستر - نماز جمعه 

5-جلب اعتماد مردم به رهبرانشان و رسانه های عمومی

ادامه نوشته

به بهانه ی روز دانشجو

یه سلام گرم به همه ی دانشجویان امروز و دانش آموزان دیروز. روز دانشجو رو به همتون تبریک میگم و امیدوارم قله های علم و دانش رو پشت سر هم فتح کنید و به کمال علمی برسید. درسته الان دانشجوییم ولی فکر کردم بد نباشه یک مرور کوچکی هم بر دوران مدرسه داشته باشیم تا یادی از اون دوران به یاد ماندنی و قشنگ زنده کنیم. راستی بابت این که نشد مطلب رو در روز دانشجو بزارم عذر میخوام به خاطر عکس های زیادی که داشت و باید یکسری فعل و انفعالاتی رو انجام میدادم! با تاخیر همراه شد.


   

یادش بخیر اولین روزی که رفتیم مدرسه انگار همین دیروز بود واقعا هم عجب بویی داشت بوی گلهایی که دور گردنمون مینداختن، بوی کیف نو، بوی مداد و پاک کن، بوی گچ و تخته پاک کن، بوی ادکلن معلم و .....
  

  
 این شعر چه پیام قشنگی داشت اگر در کارها پایداری کنیم و پشتکار داشته باشیم مثل آب میتونیم حتی از سنگ بگذریم

 

 یادتونه معلم بهمون میگفت مواظب باشید الف هاتون از خط نزنه پایین

  

  


  


   

   

  چه جمله های ساده و کوتاهی. آدم رو یاد متن های ساده و قشنگ ابتدایی میندازه.

 ادامش رو در ادامه ی مطلب ببینین



        

ادامه نوشته

چگونه عمیییقا در قلب استاد نفوذ کنیم؟!!

   
 سلام. نوشتاری که از نظر می گذزانید راه کارهاییست جهت صمیمی شدن با استاد. قبل از توجه شما به این توصیه ها دقت به چند نکته ضروریست. یکی این که این مطلب بدون هیچ گونه قصد و غرضی و فقط جهت ادخال سرور تقدیم مسلمین و مسلمات، مومنین و مومنات، و........ می شود. دوم اینکه این توصیه ها در دراز مدت و در طول یک دوره درمان! چند ماهه کاملا جواب می دهد سوم اینکه اجرای این نکات باید کاملا حرفه ای صورت بگیرد و هرگونه ناشی بازی در انجام این موارد باعث خراب شدن آثار آن می شود. و چهارم و پنجم اینکه(به علت اهمیتش دو شماره بهش اختصاص دادم!) اینجانب هیچ گونه مسئولیتی در قبال نتایج و عواقب احتمالی این راه کارها بر عهده نخواهم گرفت.

1- سلام کردن: سعی کنید مدام در توجه استاد باشید و به او پی در پی (مثلا 8،7 بار) سلام کنید چندین بار حالشون را بپرسید بهتر است این اعمال با دهانی باز و چهره ای گشاده صورت گیرند. کلا در معرض دید استاد باشید.

2- عدم اعتراض: در هیچ حالتی به استاد اعتراض نکنید حتی اگر حق با شما باشد کلا از گل نازکتر به استاد نگویید مثلا اگر استاد سر شما فریاد زد ازشون تشکر کنید و قربون صدقه اش بروید مطمئن باشید استاد پس از مدتی از شما خجالت زده می شوند و نمره اااببخشید مشکل حله!

3- تعریف و تمجید همه جوره: پایین برگه، بالای برگه، کنار برگه، شفاهی، از طریق ایمیل، احیانا پیامک، در جمع، دو نفری و..... از استاد تعریف کنید. مثلا انتهای برگه ی امتحانتون از استاد بابت زحمات طول ترم تشکر کنید و حتما قید کنید که این کارتان بابت نمره نیست!! یا مثلا بگویید درس شما بهترین و جالبترین درسی بوده که تا به حال داشته اید حتی اگر کاملا برعکس باشد. یا مثلا به طرق مختلف به استاد اطلاع دهید که او بهترین استاد طول زندگیتان بوده که تکرار این امر تاثیر معجزه آسایی دارد.

4- حمایت ار اصالت: به اصالت و نژاد استادتون پی برده و مستقیما و غیر مستقیم از آن طرفداری دو آتیشه کنید. مثلا اگر استادتون لر بود بگید ساده ترین مردم دنیا لرها هستند. اگر استادتون ترک بود ........ (خودم هرچی فکر کردم چیز خاصی به ذهنم نیومد شما فکر کنید شاید به نتیجه رسیدید) ببخشید شوخی کردم مخلص ترک ها هم هستم. غیورترین و قدرتمندترین مردم دنیا ترک ها هستند. اگر استادتون کرد بود بگید غیورترین و دلاورترین مردم جهان کردها هستند.

5- سوال درسی: هر هفته حداقل یک بار  بعد از کلاس با دفتر و کتاب باز و قرار دادن یک مداد در پشت یک گوشتان و قرار دادن یک پاک کن اشی مشی در پشت آن یکی گوشتان به دنبال استاد راه افتاده و ازشون سوال بپرسید و نشون بدید که مثلا اهل درس و دوستدار مطالعه اید.

6- تعریف از تیپ استاد: تیپ استاد را کنجکاوانه در نظر بگیرید و کوچکترین تغییرات از نظرتون دور نمونه مثلا: اگر استادتون ریش هاشون رو اصلاح کردند بگید چه جوون شدید! اگر تیپشون ژولیده بود بگید چه عارفانه- اگر موهاشون بلند بود بگید چه زاهدانه- اگر موهای صورت و سرشون بلند بود بگید چه مندلیوفانه! اااببخشید بگید چه فیلسوفانه- اگر لباس های متنوع پوشیدند بگید استاد چقدر شما up to date هستید.

بقیش رو در ادامه مطلب ببینین

ادامه نوشته

نکات لازم برای یک ازدواج شیرین


سلام بر همگی بخصوص بر اون دسته از افرادی که قصد دارند یک روزی از زندگیشون یک ازدواج موفق و شیرین داشته باشند که برای تسهیل در تحقق این امر نکات لازم (البته برخیش رو) رو البته به همراه تصویر خدمتتون ارائه می کنیم به امید این که آمار وحشتناک ازدواج های ناموفق و پیامدهای آن بشششدت کاهش یابد به امید آن روز


مهمترین نکته این که زیاد با هم صحبت کنین و سعی کنین هیچ حرف نگفته ای باقی نمونه

             

    شبهه و سوال تو دلتون انباشته نکنین
              
              
              
به پدر و مادرتون احترام بزارین تا همسرتونم احترام اونا رو نگه داره

        
         

در مورد آرزوها و عقایدتون خیلی صحبت کنین


            

           

سعی کنین جایی که برای صحبت قرار میزارین هردفعه متنوع باشه
             
            

           
            
شماها عقل کل نیستین پس مشورت و مطالعه رو فراموش نکنین
           
            
         
              

پدر و مادرها به جای این که روابط بچه ها رو محدود کنن سعی کنن اونا رو روشن کنن
           
           
                      
         
                         
    بقیشو در ادامه ی مطلب ببین

ادامه نوشته

نکاتی درباره ی مواد خوشبو کننده

                      

استفاده از مواد معطر از گذشته تا به امروز در میان مردم مرسوم بوده و هست. در گذشته افراد تنها از مواد طبیعی همچون مشک برای خشبو کردن استفاده می کردند اما امروزه ترکیبات متفاوتی از مواد طبیعی، شیمیایی و روغن های گیاهی مختلف در تهیه عطر و ادکلن استفاده می شود. ممکن است در ترکیبات به کار رفته در تهیه ی مواد خوشبو کننده، تغییراتی ایجاد شود که این تغییرات محصول های متفاوتی همچون عطر، ادکلن و ادوپرفوم را در بر خواهند داشت. فرق این محصولات تنها در میزان غلظت عصاره ی روغنی سازنده ی بوهای مختلف است. هر قدر غلظت عصاره ی روغنی در یک بو بیشتر باشد، ماندگاری اش بیشتر خواهد بود. غلیظ ترین عصاره، عطر یا پرفوم نام دارد و با غلظتی بین 40-15 درصد خالصترین و ماندگارترین بوهاست و در عین حال گرانترین عطرهاست. بعد از آن، ادوپرفوم با غلظت 15-7 درصد است که ماندگاری مناسبی دارد و به گرانی عطر نیست.  در مرتبه ی بعد هم ادکلن و ادوتوالت قرار دارند که هر دو غلظتی بین 6-1 درصد دارند و بویشان ملایم است و ماندگاریشان هم کم است.

در میان رایحه ها بیش از هر چیز رایحه ی پرتغال، بهار نارنج، درخت کاج، چوب صندل و نعنا به دلیل خنک بودن، حس تازگی به انسان منتقل می کند و برای تابستان پیشنهاد می شود. با این که روی شیشه ی عطر ها و ادکلن ها هیچ اثری از نوع ترکیبات معطر آن دیده نمی شود ولی شناسایی ویژگی های روغن های معطر کمک بزرگی به خرید عطر مناسب با سلیقه ی فرد می کند. این موضوع برای آنان که نمی دانند چه عطری مناسب دوستان و اطرافیانشان است جالب است. مثلا افرادی که رایحه ی رز را می پسندند، عاشق پیشه هستند و حس زنانگی بالایی دارند. افرادی که رایحه ی  زنبق را می پسندند، افرادی با جرات اند. این رایحه ی جادویی نماد پاکدامنی و عفاف است. بوی یاسمن نیز مناسب افرادی است که اعتماد به نفس بالایی دارند. دوستداران این رایحه افرادی با اراده و دارای تمایلات مردانه هستند که آن را از نحو آرایش مو، لباس پوشیدن و طرز گفتارشان می توان فهمید.   

یک نکته درباره ی ماندگاری مواد معطر: ماندگاری بوی عطر به خشک با چرب بودن پوست نیز بستگی دارد. افرادی که پوست چرب دارند معمولا بوی عطرشان نسبت به افرادی که پوست خشک دارند، ماندگاری بیشتری دارد. زیرا پوست چرب مرطوب است و رطوبت باعث ماندگاری بوی عطر می شود. اگر پوست شما خشک است در طول روز، عطر خود را تجدید کنید. برای این کار عطر خود را به پشت گوش ها و گردن خود بزنید و مقداری هم روی پوست استفاده کنید. با این کار بوی عطر شما پخش می شود و سریع از بین نمی رود. بهتر است پوستتان قبل از مصرف عطر شسته و تمیز باشد.قبل از استفاده از مواد خوشبو کننده مواظب باشید که آن را بر روی زخم پوستتان استعمال نکنید چون ترکیب عطر با مایعات بدن بوی نا مطبوع ایجاد می کند. 

4 نکته ی دیگر در استفاده از مواد معطر:

1- وقتی مقداری از ماده ی معطر را به پوستتان زدید کمی منتظر بمانید تا خشک و جذب پوست شود. بعد مجددا این کار را تکرار کنید تا مواد معطر بیشتر جذب شوند. 

2- هیچ گاه عطر را به طور مستقیم روی لباس خود به کار نبرید چون ممکن است باعث لک شود. می توانید ماده ی معطر را در هوای روبروی خود پخش کنید و از آن عبور کنید این جوری ماده ی معطر به طور یکنواخت روی بدن شما می نشیند.

3- هنگام خرید عطر بیش از سه عطر را هم زمان امتحان نکنید چون بینی شما دیگر قدرت تشخیص نخواهد داشت.

4- هنگام امتحان عطر اجازه دهید حداقل ده دقیقه روی پوست شما باقی بماند زیرا زمانی که بوی عطر با بوی طبیعی بدن شما آمیخته می شود ایجاد بوی متفاوتی خواهد کرد.

امیدوارم نه تنها جسممون خوشبو باشه بلکه روحمون هم مانند مواد معطر دلنشین باشه.

منبع: ماهنامه ی زیبایی - شماره ی 35 - صفحه های 68 و 69 - همراه با تلخیص

انشای ازدواج


                                                                                
نام: صفدر

کلاس: دبستان

موزوی انشا: عزدواج

هر وقت من یک کار خوب می کنم مامانم به من می گوید بزرگ که شدی یک زن خوب برایت می گیرم تا به حال من پنج تا کار خوب کرده ام و مامانم قول پنج تایش را به من داده است

حتمن ناسرادین شاه خیلی کارهای خوب می کرده که مامانش به اندازه استادیوم آزادی برایش زن گرفته بود. ولی من مؤتقدم که اصولن انسان باید زن بگیرد تا آدم بشود ، چون بابایمان همیشه می گوید مشکلات آدم را آدم می کند

در عزدواج تواهم خیلی مهم است یعنی دو طرف باید به هم بخورند. مثلن من و ساناز دختر خاله مان خیلی به هم می خوریم

از لهاز فکری هم دو طرف باید به هم بخورند، ساناز چون سه سالش است هنوز فکر ندارد که به من بخورد ولی مامانم می گوید این ساناز از تو بیشتر هالیش می شود

در عزدواج سن و سال اصلن مهم نیست چه بسیار آدم های بزرگی بوده اند که کارشان به تلاغ کشیده شده و چه بسیار آدم های کوچکی که نکشیده شده. مهم اشق است اگر اشق باشد دیگر کسی از شوهرش سکه نمی خواهد و دایی تقی هم از زندان در می آید

من تا حالا کلی سکه جم کرده ام و می خواهم همان اول قلکم را بشکنم و همه اش را به ساناز بدهم تا بعدن به زندان نروم

مهریه و شیر بلال هیچ کس را خوشبخت نمی کند همین خرج های ازافی باعث می شود که زندگی سخت بشود و سر خرج عروسی دایی تقی با پدر خانومش حرفش بشود

دايی تقی می گفت پدر خانومش چتر باز بود. خوب شاید حقوق چتر بازی خیلی کم بوده که نتوانسته خرج عروسی را بدهد. البته من و ساناز تفافق کرده ایم که بجای شام عروسی چیپس و خلال نمکی با ماست بدهیم. هم ارزان تر است ، هم خوشمزه تر است تازه وقتی می خوریش قرچ قرچ هم می کند!

اگر آدم زن خانه دار بگیرد خیلی بهتر است و گرنه آدم مجبور می شود خودش خانه بگیرد. زن دایی تقی هم خانه دار نبود و دایی تقی مجبور شد یک زیر زمینی بگیرد. می گفت چون رهم و اجاره بالاست آنها رفته اند پایین! اما خانوم دایی تقی هم می خواست برود بالا! حتمن از زیر زمینی می ترسید . ساناز هم از زیر زمینی می ترسد برای همین هم برایش توی باغچه یک خانه درختی درست کردم. اما ساناز از آن بالا افتاد و دستش شکست. از آن موقه خاله با من قهر است

قهر بهتر از دعواست. آدم وقتی قهر می کند بعد آشتی می کند ولی اگر دعوا کند بعد آشتی نمی کند چون کتک کاری می شود بعد خانومش می رود خانه ی بابایش بعد برادر زنش می آید و بلالش می کند

البته زندان آدم را مرد می کند. عزدواج هم آدم را مرد می کند، اما آدم با عزدواج مرد بشود خیلی بهتر است! طازه اگر آدم عزدواج کند دیگر هیچ وقت تنحا نمی ماند چون خدا به ما بچه می دهد و این طوری حصابی دورمان شلوق پلوق می شود.

این بود انشای من.  

کدام فست فود را انتخاب کنیم؟

                                 

درود بر منتظران سال نو. نوروز بر شما خجسته باد. امیدوارم سالی پرتحرک، پرانرژي، پرثمره، جذاب  و شیرین داشته باشید. سال جدید که فرا می رسه بیشتر هموطنان عزیز فرصت رو مغتنم شمرده و اقدام به مسافرت های دور و نزدیک می کنند. و از اون جایی که پخت غذا دشوار می شه بیشتر از فست فود های رستوران ها جهت رفع گرسنگی استفاده می کنند. و از اون جایی که جسم و روح سالم وابسته به تغذیه و غذای سالم است، قصد دارم  توصیه هایی رو جهت انتخاب بهتر غذاهای آماده خدمتتون تقدیم کنم. البته توجه به این نکات منحصر به مسافرت های نوروزی نیست بلکه اگر دوست دارید از رستوران ها جوون سالم به در ببرید! همیشه به این نکات توجه کنید.

1- به طور کلی همبرگر ها به مراتب از سوئیس ها، ببخشید سوسیس ها و کالباس ها بهتر هستند چون مواد نگه دارنده ندارند.

2- پیتزای مرغ و قارچ یا پیتزای قارچ و گوشت بعد از پیتزای سبزی ها بهترین نوع پیتزا به شمار می آیند فقط افرادی که نسبت به مصرف گوشت قرمز محدودیت یا حساسیت دارند باید در مصرف این نوع پیتزا محتاط باشند.

3- پیتزای سبزی ها بی نظیرترین نوع پیتزا است و برای کسانی که به دنبال فست فود نسبتا سالم هستند بهترین انتخاب به شمار می آید.

4- اگر چربی و اضافه وزن ندارید چیز برگر نسبت به همبرگر معمولی به خصوص برای جوانان غذای کامل تری به حساب می آید چون برای جوانانی که کمتر لبنیات مصرف می کنند، تامین کننده ی کلسیم می باشد. یک ساندویچ چیز برگر دارای هر چهار گروه غذایی، یعنی پروتئین، لبنیات، غلات و سبزی ها است.

5- به دلیل این که سوسیس ساندویچ هات داگ در روغن سرخ نمی شود و معمولا آن را کبابی می کنند نسبت به ساندویچ سوسیس که در روغن سرخ می شود انتخاب بهتری است.

بقیه در ادامه ی مطلب ....

ادامه نوشته

برخی از کم هزینه ترین لذت های دنیا

                         برخی از کم هزینه ترین لذت های دنیا  

           

اگر بخواهیم به راحتی از زندگی لذت ببریم و نگاهمون رو کمی بهتر کنیم، می بینیم که بسیاری از لذت ها نه وقت زیادی می خواهند و نه پول زیاد. به شرطی که بیشتر حواسمون رو جمع کنیم و دقتمون رو افزایش بدیم. پس برای لذت بردن از زندگی منتظر یک اتفاق غیر منتظره و بزرگ نباشید چون گاهی در کوچکترین اتفاقات، بزرگترین لذت ها نهفته است. میگید نه؟! خب اگه باور ندارید می تونید چند تا از این موارد رو که براتون نوشتم رو بخونید و عمل کنید. اون وقت نظرتون عوض میشه.

1- با تلفن کردن به یک دست قدیمی او را غافلگیر کنیم

2- زیر دوش، آواز بخونیم

3- از پدر و مادرمون بخواهیم که از دوران قبل از ازدواجشون و چگونگی آشنایی و ازدواجشون برامون حرف بزنند.

4- از تفکر درباره ی تناقضات لذت ببریم!

5- گاهی در حوض آب یا استخر یا یک رودخانه ی کم خطر شنا کنیم. البته اگر در کنار ماهی ها باشد بهتر است!

6- گاهی از یک درخت میوه بالا بریم و میوه بخوریم. ( مواظب باشید که نیفتید و بعد به من بد و بیرا بگید!)

7- کمی پا برهنه بر روی چمن ها و سبزه ها راه برویم

8- سر سفره ی شام به جای این که چندین لامپ و مهتابی روشن کنیم، از نور ملایم و چند تا شمع استفاده کنیم

9- در صورتی که شرایط جوی مساعد بود شب ها برای خواب به حیاط منزل یا پشت بام برویم و از دیدن ستاره ها و ماه هم لذت ببریم در واقع به دنیای بالای سرمان خیره شویم

10- بدون آن که مقصد خاصی داشته باشیم با یک دوست یا آشنا پیاده روی کنیم

 اگه می خواهی بیشتر لذت ببری ادامه  مطلب رو بخون .....
ادامه نوشته

چند خبر قابل توجه !


                            

مغز کلاغ از سایر پرندگان خلاق تر است و قادر است در یک لحظه از سه ابزار برای دست یابی به غذا استفاده کند.

پرنده ها با پاهایشان طعم ها را می چشند.

مصرف چای تا 90 درصد از آفتاب سوختگی منجر به سرطان پوست جلوگیری می کند و مصرف چای به دلیل وجود آنتی اکسیدان ها از پیری زود رس جلوگیری می کند. نکته ای که باید به آن توجه کرد این است که زمانی که چای و گیاهان دارویی دم می کشند باید تفاله را از آن ها جدا کنیم. این کار موجب حفظ مواد غذایی پر ارزش در آن ها می شود.

مصرف شیر در وعده ی صبحانه بی حالی، بی حوصلگی و عصبانیت را کاهش می دهد و نخوردن صبحانه به مرور زمان فرد را به اضافه وزن، پوکی استخوان و زخم معده دچار خواهد کرد.

مصرف آب لبو و چغندر به دلیل نیتراتی که دارند فشار خون را پایین می آورد. 

شیر خشک چینی به دلیل داشتن هورمون های استرادیول و پرولاکتین باعث بلوغ زودرس در نوزادان می شود.

مصرف مداوم لوازم آرایشی سالانه بیش از 2 کیلو مواد شیمیایی وارد بدن زنان می کند که اثرات آن به صورت سرطان سینه، عوارض عصبی و سردرد بروز می کند.

مصرف سالاد بعد از غذا موجب گشاد شدن بیش از حد معده می شود و باید سالاد را قبل از غذا یا همراه آن خورد.

منبع: هفته نامه ی افق خانواده - شماره ی ششم

امام عاشقان

                      

با نگاهی اجمالی به 56 سال زندگی سراسر خدا خواهی امام حسین(ع) در می یابیم که همواره اوقات ایشان به پاکدامنی - بندگی و نشر رسالت احمدی ومفاهیمی والاتر از درک و دید ما گذشته است. ایشان به نماز و نیایش با پروردگار و استغفار علاقه ی بسیاری داشتند. در آخرین شب زندگی شریفشان هم دست از دعا و نیایش بر نداشنتد. ایشان بارها پیاده به خانه ی کعبه دیار صفا شتافتند. وقتی به نیایش های امام عزیزمان با یکتا معبود عالمیان می نگریم جز صداقت واخلاص ونهایت بندگی وفروتنی چیزی نمی بینیم. (بارالها بی نیازی را در نفس و جانم - یقین را در دلم - اخلاص را در عملم - روشنی را در دیده ام وبصیرت را در دینم قرار ده و مرا به عضو ها و جوارحم بهره مند گردان= گزیده ای از دعای ایشان در روز عرفه). شخصیت امام شهیدمان آن چنان بلند و پرشکوه بود که وقتی با برادرشان امام حسن مجتبی(ع) پیاده به مکه می رفتند همه ی بزرگان و شخصیت های اسلامی به احترامشان از مرکب پیاده می شدند و همراه آنان راه را می پیمودند.سید و سالار شهیدان کربلا از تکبر دوری می کردند. نقل شده است که روزی امام مظلوممان از محلی عبور می کردند. عده ای مستمند بر روی عباهایشان نشسته بودند ونان پاره های خشکی می خوردند. مستمندان به امامان تعارف کردند و ایشان هم پذیرفتند و در کنار آن ها به تناول پرداختند. از سوی عارفان و اهل دلان توصیه شده که دوستداران و پیروان مکتب اهل بیت در کنار عزاداری و سوگواری مصاعب ایشان حتما معرفت و شناخت ایشان و مکتبشان را هم مد نظر قرار دهند. چیزی که متاسفانه امروزه کمتر به آن توجه می شود همین است. ان شاء الله بزودی چند منبع معتبر مربوط به واقعه ی عاشورا و زندگانی امام حسین (ع) برایتان معرفی می کنم. در ضمن حدیث جالبی از امام رشیدمان دیدم که ذکر آن خالی از لطف نیست. شخصی به امام حسین(ع) عرض کرد: من آلوده ی گناه هستم و توانایی ترک عصیان را هم ندارم. مرا موعظه فرمائید. امام فرمودند:به 5 کار بپرداز و هر چه خواستی عصیان ورز: 1-از نعمت های خداوند استفاده مکن آنگاه گناه کن. 2-به جایی پناه ببر که آفریدگار تو را نبیند بعد هر چه خواستی گناه کن 3-اگر می توانی هنگام مرگ جان به فرشته ی خدا تسلیم نکنی هر گناهی می خواهی انجام بده 4-اگر می توانی از حکومت و سرپرستی خداوند خارج شوی گناه کن 5-اگر می توانی وقتی که تو را به شعله های دوزخ می سپارند وارد نشوی هر اندازه می خواهی عصیان کن.

تقدیم به سردار کربلا : یک نیم رخت  الست منکم ببعید     یک نیم دگر  ان عذابی لشدید

                              بر کنج لبت نوشته یحیی ویمیت      من مات من العشق فقد مات شهید

همکاری فعععال

دوستان سلام. حالتون خوبه؟ امیدوارم که حالتون خوب خوب باشه. راستش یکی از اهدافم تنوع بخشیدن به مطالب وبلاگ قشنگمونه. به همین خاطرمیخوام ازهمین اول کارم ازنظراتتون استفاده کنم. فقط خواهش می کنم نظرات کلی وتکراری ندین. بگید که دوست دارید چه مطالبی رو براتون بزارم. حتی می تونید به من منبع معرفی کنیدتا من ازاونجا براتون مطلب - عکس ویا فیلم بیارم. خلاصه میخوام باکمک شما بترکونیم! یعنی اینقدر وبلاگمون جالب وباحال بشه که شهرداری کاشان بنرشو  دم مدخل بزنه!!(عجب تخیلی). مطمئنم که به یاری شما میشه. وسط هفته ی خوبی داشته باشید.

ریسک پذیری

 

     دو تا دانه توی خاک حاصلخیز بهاری کنار هم نشسته بودند. دانه ی اولی گفت: من می خواهم ریشه هایم را هر چه عمیق تر در دل خاک فرو کنم و شاخه هایم را از بالای سرم پخش کنم من می خواهم شکوفه های لطیفم را همانند بیرق های رنگین برافشانم و رسیدن بهار را نوید دهم من می خواهم گرمای آفتاب را روی صورت و لطافت شبنم صبح گاهی را روی گلبرگ هایم احساس کنم. بدین ترتیب دانه ی اولی رویید. 

دانه ی دومی گفت: من می ترسم. اگر من ریشه هایم را در خاک سیاه فرو کنم نمی دانم که در آن تاریکی با چه چیز هایی روبرو خواهم شد. اگر از میان خاک سفت بالای سرم را نگاه کنم امکان دارد شاخه های لطیفم آسیب ببینند اگر شکوفه کنم و شکوفه هایم به گل بنشینند احتمال دارد بچه ی کوچکی مرا از ریشه بیرون بکشد. نه همان بهتر که منتظر بمانم تا فرصت بهتری نصیبم شود. و بدین ترتیب دانه ی دومی منتظر ماند.

یک روز مرغی که برای یافتن غذا مشغول کندوکاو زمین در اوایل بهار بود دانه ی دومی را دید و در یک چشم به هم زدم قورتش داد.

امتحان نامه!

                                      

درود بر تمامی امتحان دهندگان دی ماه 89 بخصوص دانشجویان روانشناسی 89. امیدوارم که تا به حال امتحانات رو به خوبی طی کشیده ببخشید طی کرده باشید.  اگر هم اینطور نیست اصلا ناراحت نباشید چون راه جبران همیشه باز است. از اونجایی که در میدان پیکار با امتحانات عده ای موفق و خرسند اند و عده ای که البته کم اند ممکنه ......... و ناراحت باشند این قسمت رو به این اختصاص دادم تا کسانی که جزو هر کدام از این دسته ها هستند در بخش نظردهی امتحان نامه  نظرات - پیشنهادات - انتقادات و درددلات خودشون رو درباره ی امتحانات و مسائل مربوطه به آن بنویسند. امیدوارم همه جزو دسته ای باشند که امتحاناتشون رو با موفقیت و رضایت پشت سرگذاشته اند.

چگونه امتحانات رو ضربه فنی کنیم؟!

                                    

                              

سلام. با توجه به اینکه فصل امتحانات فرا رسیده و وقت برداشت نمره است قصد دارم براتون راهکارهایی رو ارائه بدم که به شما کمک کنه تا نمرات بیشری جمع کنید! البته بشرطی که خوب بهشون عمل کنید. بریم سر اصل مطلب. لازمه ی یک امتحان خوب مطالعه ی خوب است. قبل از انجام هر کاری باید منظور اون رو فهمید. مطالعه ی خوب یک فرایند شرطی و اکتسابی جهت افزایش معلومات است. فرایند یعنی مرحله به مرحله. به عبارت دیگر مطالعه باید دارای بخش های مختلفی مانند ایجاد آمادگی- پیش مطالعه و مطالعه ی اصلی و مرورباشه. شرطی هم یعنی اینکه مطالعه ی خوب یک سری شرایطی داره که مهمترین اون عادت کردن است یعنی باید در طول سال تحصیلی به یک روش خاص مطالعه عادت کرد. برای شرطی شدن نسبت به مطالعه باید شرایط زیر را رعایت کرد:

-

ادامه نوشته

تولدتون مبارک

                            

سلام. راستش از اونجایی که می خواستیم به وبلاگمون تنوع ببخشیم یه طرح جدید ریختم. این طرح اینه که شما مخاطبین و دوستاران وبلاگمون در صورت تمایل روز تولدتون رو به همراه فامیلیتون در قسمت دیدگاه های این قسمت بنویسید تا ما (وبلاگ فعال ذهن درخشان) در روز تولدتون براتون سورپرایز داشته باشیم. خلاصه می خواهیم هواتون رو همه جوره داشته باشیم.