چند سخن کوتاه، اما مفید
عشق برتر
من جوانى را سراغ داشتم سخت وابستهى لباس و قيافهاش بود، حتى وسواسى داشت كه پارچهاش از كجا باشد و دوختش از فلان و مدلش از بهمان.
براى دوستى با او همين بس كه از لباسش و اتويش و قيافهاش تحسين كنى و يا از طرز تهيهى آن بپرسى. او عاشق ظاهر سازى و سر و وضع مرتب بود و به اين خاطر از خيلىها بريده بود تا اينكه عشقى بزرگتر در دلش ريخت و با دخترى آشنا شد و با هم سفرى كردند و در راه تصادفى.
جوانك در آن لحظهى بحرانى از رنجهاى خودش فارغ بود و خودش را فراموش كرده بود و به محبوبهاش مىانديشيد و سخت به او مشغول بود. او به خاطر پانسمان محبوبش به راحتى لباسهايش را پاره مىكرد و زخمها را مىبست و راستى سرخوش بود كه خطرى پيش نيامده است.
هنگامى كه عشقى بزرگتر دل را بگيرد، عشقهاى كوچكتر نردبان آن خواهند بود. منبع: علی صفایی، مسؤوليت و سازندگى ج 1، ص 41
جرقههاى زندگى

يك روز صبح با صداى استارت ماشينى از خواب بيدار شدم. استارت مداوم بود و جرقهها زياد و مايع قابل احتراق؛ اما با اين وصف حركتى نبود و پيشرفتى نبود.
من به ياد جرقههايى افتادم كه در زندگى خودم مدام سر مىكشيدند. و به ياد استعدادهايى افتادم كه قابل سوختن بودند. و به ياد ركود و توقفى افتادم كه با اين همه جرقه و استعداد گريبانگيرم بوده است.
در اين فكر رفتم كه ببينم نقص از كجاست كه شنيدم راننده مىگويد بايد هلش داد. هوا برداشته است. و همين جواب من بود.
هنگامى كه هواها وجود مرا در بر مىگيرند و دلم را هوا بر مىدارد، ديگر جرقهها برايم كارى نمىكنند و اگر مىخواهم به راه بيافتم بايد هلم بدهند و ضربهام بزنند و راهم بيندازند تا آن همه استعداد راكد نماند. منبع: علی صفایی، مسؤوليت و سازندگى، ج 1، ص . 109
راه دراز و وقت کم

آنها كه راه دراز و وقت كم را فهميدهاند، مجبورند كه خود را زياد كنند و رشد بدهند. اينها زندگى و مرگ را به همين معيار میسنجند. اگر زندهاند و اگر میميرند، به خاطر همين زياد شدن است. زندگى شان، تلاوت تكرار نيست و مرگشان، گم شدن و از دست رفتن و خودكشى نيست. منبع: علی صفایی، رشد، ص 25





















.jpg)




















دوستان سلام. حالتون خوبه؟ امیدوارم که حالتون خوب خوب باشه. راستش یکی از اهدافم تنوع بخشیدن به مطالب وبلاگ قشنگمونه. به همین خاطرمیخوام ازهمین اول کارم ازنظراتتون استفاده کنم. فقط خواهش می کنم نظرات کلی وتکراری ندین. بگید که دوست دارید چه مطالبی رو براتون بزارم. حتی می تونید به من منبع معرفی کنیدتا من ازاونجا براتون مطلب - عکس ویا فیلم بیارم. خلاصه میخوام باکمک شما بترکونیم! یعنی اینقدر وبلاگمون جالب وباحال بشه که شهرداری کاشان بنرشو دم مدخل بزنه!!(عجب تخیلی). مطمئنم که به یاری شما میشه. وسط هفته ی خوبی داشته باشید.
